اهمیت برپایی نماز درسیره حضرات معصومین ـ علیهم السلام ـ

نماز در سیره پنج تن آل عبا ـ علیهم السلام-

فلسفه صبر چیست؟

فلسفه صبر در قرآن و سنت

صبر یعنی خویشتن داری که در مقابل جزع و بی تابی است و نهایت تسلیم در برابر حوادث زمان که هر انسان مومنی می بایست در مقابل امتحان الهی صبر پیشه کند و بلاهای زمان را امتحان الهی بداند تا بتواند با خیال راحت زندگی کند.
کد خبر: ۱۲۹۰۸۴۰

فلسفه صبر در قرآن و سنت

به گزارش جام جم آنلاین؛

فلسفه صبر

فلسفه مهم صبر رسیدن به هدف های عالی است، انسان هر کار مثبتی به خواهد انجام دهد، چه به چه بسا مواجه با مشکلات فراوانی است، اگر میخواهید مشکلی متوجه شما نشود، باید کار نکنید، اگر بخواهید کتابی تالیف کنید، مسلما ایرادات و انتقادات فراوان و به قول معروف "من صنف فقد استهدف" (کسی که تصنیف کرد خود را هدف و آماج گلوله های انتقاد قرار داده است) باید بدانید به جز با صبر نمی‌توان این تیرها را از خود دفع کرد.

 

آری اگر بخواهید بنای خیریه بنا کنید، به دنبالش حرف ها است، عده ای نِق می زنند که برای رتبه دار شدن و یا کسب اموال بیشتر چنین کرده است، وقتی مسجد اعظم قم را مرحوم آیت الله بروجردی آن مرد وارسته و بزرگوار می ساختند، و الان ما از برکات آن استفاده کرده و این همه مجلس درس و بحث و ارشاد و تبیین احکام اسلام را در آن مشاهده می‌کنیم، خدا می داند چقدر پشت سر این مرد حرف زدند، که وجوهات را خرج می‌کند و مسجد می‌سازد این همه گرسنه در غم است و این مسجد چیست که این سید می سازد؟ اگر صبر و حوصله نباشد انسان از کار خیر صرف‌نظر می‌کند، اگر بنا بود همه پول را به گرسنگان دهند، پس هیچ مسجدی یا بنای خیریه ای نباید برپا می‌شد، باید بناهای خیریه را ساخت و از آن طرف میشه فقر و گرسنگی را نابود کرد، باید برنامه رسیدگی به امور بیچارگان تهیه کرد، نه بدون برنامه با کمک های بی رویه، گدا پروری کنیم.

فلسفه صبر در قرآن و سنت

به شما بگویم اگر صبر ندارید، دنبال کار نروید، اگر صبر و استقامت و پشتکار ندارید اگر علاقه و استعداد ندارید، طلب نشوید زیرا مشکلات زیادی بر سر راه است، الان وضعیت بسیار بهتر از سابق شده است سابقاً در مدرسه حجتیه در ماه رمضان برای یک لقمه نان معطل بودیم، یکی از فضلا برای من نقل کرد، به قدری تهیدست بودیم، که به سراغ نان های خشک و دور ریخته می رفتیم، و می‌دیدیم که پر از فضله شده و چه بسا چون مضطر بودیم فضله ها را از نان ها جدا کرده و نان ها را می خوردیم، گاهی برای گذراندن زندگی نماز استیجاری قبول می کردیم…

 

 فکر نکنید این رشته چنین مشکلاتی دارد. شما زندگی دانشمندان بزرگ را مطالعه کنید، تا ببینید هر کدام به مقامات عالی رسیده‌اند، زندگی آمیخته با رنج و مشقت و ناراحتی را سپری کرده‌اند، نیوتن و گالیله و ادیسون و غیره سال ها رنج و بیخوابی کشیده و صبر و استقامت را نصب العین خود قرار دادند تا به اهداف خود رسیدند، بعضی از دانشمندان غذایی که برای شام آنها می‌آوردند از بس مشغول مطالعه و تدبر بودند تا صبح سرد می شد، و بعد متوجه می‌شدم غذا نخوردند!

 اقدام به هر کاری زحمت دارد باید استقامت کرد، صبر مایه همه چیز هاست، اینکه اینقدر بر آن اصرار می شود به خاطر کلیدی بودن این صفت است، پیامبران به خصوص پیامبر گرامی اسلام اگر صبر نداشتند، به این مقام هرگز نمی رسیدند. (مکارم شیرازی،اخلاق اسلامی در نهج البلاغه، ص ۳۸۳- ۳۸۴)

فلسفه صبر در قرآن و سنت

فضیلت صبر در کتاب و سنت

آیات قرآن کریم 

1. " و لنجزین الذین صبروا باحسن ماکانوا یعلمون" (نحل/۹۶)

بر مطلق صبر چه صبر، بر اطاعت باشد و چه صبر بر ترک معصیت و چه صبر در برابر مصیبت، تنها قیدی که این مطلق دارد این است که صبر در راه خدا باشد، چیز سیاه با سبک های دیگر سازگاری ندارد.

 

در جمله "باحسن ماکانوا یعلمون" مقصود از اعمال ایشان، واجبات و مستحبات آن نیست که بعضی پنداشته و گفته‌اند: مباهات را نمی گیرد چون مباهات احسن نیستند اگر خالی از حسن هم نباشند، زیرا کلام خدا ظاهر در این است که ما را در بیان از بر اعمال است که در حال ثبت انجام داده اند به طوری که با صبر ارتباطی داشته، و پرواضح است که مباهاتی که صابران در راه خدا انجام می‌دهند ارتباطی با صبر ایشان ندارد، پس باقی می‌ماند واجبات و مستحبات و اگر اینها اصلاً باشند حسنی در برابر ندارند، علاوه بر این هیچ بنده ای چنین طمعی ندارد که خدایش در مقابل کارهای مباحثش نیز پاداش دهد با خدا در پاسخ طمعش بفرماید: پاداش تنها در مقابل واجبات و مستحبات است که حوزه دارند و و احسن از مباهات ت هستند و چون جای چنین طمعی نبوده پس ذکر حسن زیادی آمده است.

فلسفه صبر در قرآن و سنت

 و از همین جا معلوم می شود که مراد از آن احسن الا عمال، نوافل هم نیست البته در صورتی که بگوییم در نوافل الزامی نیست تا احسن اعمال مربوط امور به آن باشد. زیرا مشتمل بودن واجب و مصلحت ملزم است که باعث حسن عمل به بیشتر از نوافل می‌شود از خطابات تشریعی معلوم است و کسی در آن شک ندارد.

 پس مقصود این است که عملی را که انجام می دهند که در نوع خود یکی حسن یکی احسن است خدای عز و جل اجری که می‌دهد اجری است که در نوع خود احسن است. مثلاً نمازی که بنده صابر فی الله میخواند جزای آن را جزای فرد احسن از آن می دهد، هر چند نمازی که خوانده احسن افراد نماز نبوده باشد. و خلاصه صبری که او در راه خدا دارد باعث میشود که خداوند در عمل او مته به خشخاش نگذارد، و آن خصوصیاتی که مایه پستی و زشتی عمل بنده است آنها را نادیده بگیرد، همچنان که آیه شریفه "انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب" همین معنا را به افاده می کند. (تفسیرالمیزان، ج۱۲، نرم افزار کتابخانه احرار)

 

2. " والذین صبروا ابتغاء وجه ربهم و اقاموا الصلاه و انفقوا مما رزقناهم سرا و علانیه و یدرون بالحسنه السیئه اولئک لهم عقبی الدار جنات عدن یدخلونها و من صلح من آبائهم و ازواجهم و ذریاتهم و الملئکه یدخلون علیهم من کل باب سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار" 

(و کسانی که صبر کردند (در جهات مختلف) به خاطر خداوند و اقامه نماز کرده و انفاق نمودند، در خفاء و در ظاهر و دفن کردند با اطاعت و انجام اعمال نیک، معصیت را، برای این چنین افرادی بهشت و خانه آخرت است، خانه‌ای که بوستان‌های جاودانی است، داخل می شوند در آن، چنین افرادی و کسانی که صالح باشند از پدران و همسران و اولاد اینها، و نیز ملائکه از هر دربی (هشت درب بهشت) بر اینان داخل شده و گویند سلام بر شما ( که در طاعت و عبادت خدا و رنج و آلام علم) صبر پیشه کردید، پس چه خوب است عاقبت این منزلگاه و خانه ای که در آن سکنی گزیدید.) (رعد/۲۲- ۲۴)

 

 نکته مهم و قابل توجه پس از این عنایت و بشارت به صابرین و این همه اجر و پاداش، این است که: ملائکه وقتی بر اینان وارد می شوند، از میان جمعیت اعمال این ها اعم از نماز، روزه، حج و غیره به صبر اشاره کرده و با این صفت آنها را می ستایند و گویند مبارک باد خانه جاودانی، و این نیست مگر اینکه صبر جوهره تمامی عبادات است، و بلکه صبر ریشه تمامی اعمال اهل ایمان است، چنانکه از پیامبر گرامی سوال شد ایمان چیست؟ فرمودند از" الصبر".

 

3. " و جعلناهم ائمه یهدون بامرنا لما صبروا و کانوا بآیاتنا یوقنون" 

(و قرار دادیم از بنی اسرائیل پیشوایان را که هدایت به امر ما می کردند (و این مقام در اثر این بود که) صبر کردند و یقین به آیات ما داشتند.)

در این آیه صبر را عاملی برای رسیدن به نبوت و امامت قرار داده، و در تفسیر این آیه که مراد از این برگزیدگان انبیای بودند که در بنی اسرائیل به تدریج به درجه نبوت رسیدند.

این که صبر را مقدم بر یقین انداخت، شاید به این جهت باشد، که: صبر ریشه تحصیل یقین است، در همه جوانب و به ویژه صبر بر عبادت نتیجه‌اش یقین است زیرا فرمود: " واعبد ربک حتی یاتیک الیقین" (مکارم شیرازی، اخلاق اسلامی در نهج البلاغه،  ص ۳۶۴-۳۶۷)

فلسفه صبر در قرآن و سنت

روایات

1. از حضرت امام صادق علیه السلام روایت شده که می‌فرمایند: چون بنده مومن داخل قبر میشود، نماز در طرف راست ایستد و زکات در طرف چپ و احسان و نیکویی که در دنیا به مردم کرده باشد، سایه بر سر او می‌اندازد و صبر، در گوشه ای می ایستد، پس چون تو فرشته که از جانب الهی به جهت سوال قبر مقررند، حاضر می‌شوند، و به نماز و زکات و احسان می‌گوید: که نگذارید که به این مومن ضرری و آزاری برسد اگر شما از عهده جواب فرشته ها بیرون نیایید من از عهده بیرون می آیم. (محمدگلستانه، منهج الیقین، ۱۳۸۸، ص ۴۹)

 

2. رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: " الصبر خیر مرکب ما رزق الله عبدا خیرا له و لا وسع من الصبر" 

صبر بهترین مرکز سواری است، خداوند هیچ بنده ای را به تر و گسترده تر از صبر روزی نداده است.

 تعبیر به "بهترین مرکب" در این حدیث شریف اشاره به این دارد که صبر، وسیله رسیدن به همه سعادت ها و خوشبختی هاست و انسان بدون آن به هیچ مقامی در دنیا و آخرت نمی رسد. (مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج۲، ۱۳۷۸، ص۴۴۷)

 

3. قال علی علیه السلام: " من لم ینجه الصبر هلکه الجزع" (هرکس را صبر و استقامت) رهایی و نجات نبخشند، جزع و اضطراب او را از پای در آورد.)

در این حدیث شریف در برابر مشکلات بیش از دو راه فرض نشده است یا صبر و یا جزع هر کس اولی را پیشه کند نجات می یابد و هرکه دومی را برگزیند هلاکت به دنبال اوست، پس خوشا به حال کسانی که در این میان صبر را برگزیند و ثواب هایی که به آنها وعده داده شده رسند، و بدا به حال کسانی که جزع و بی تابی را انتخاب کرده و علاوه بر کشیدن عذابی روحی، اجرهای اخروی را نیز از دست می‌دهد.

 

4. قال رسول الله صل الله علیه و آله: " علامه الصابر فی الثلاث: اولها؛ ان لا یکسل و الثانیه؛ ان لایضجر و الثالثه؛ ان لایشکو من ربه عز و جل لاته اذا کسل فقد ضیع الحق و اذا ضجر لم یود الشکر و اذا شکا من ربه عز و جل فقد عصاه"

علامت صابر سه چیز ذکر کرده است:

1. اول این که سست و کسل نمی گردد زیرا منشاء کسالت و احساس ناتوانی در برابر حوادث و مشکلات جزع و فزع است که: ضد صبر است، وقتی انسان متصف به صفت صبر شد، مسلماً خود را به هدف رسیده می‌پندارد، گرچه هدف در دو راس باشد، و می داند که: " لا یعدم الصبور الظفر و ان طال الزمان" ( از دست نمیدهد صبور پیروزی را اگرچه زمان حصول آن طولانی باشد.)

 

کسی که مصمم برای ورود به دانشگاه است، در مطالعه و تلاش خود، صبر را پیشه می کند و هر گاه از مطالعه خسته و ملول می گردد، به خود نهیب پیروزی در کنکور را می‌دهد، و به امید پیروزی، تلخی صبر را می چشد، آری شیرینی پیروزی، تلخی صبر را از بین میبرد " حلاوه الضفر تمحو مراره الصبر".

 

اگر سستی و کسالت بر فردی حاکم شود، تضییع حق کرده و اداء وظیفه را به فراموشی می سپارد، مسلماً در سستی و بیحالی حق ادا نمی‌شود، و به حدود الهی عمل نمی گردد، نه عبارتی متناسب با مقام ربوبی و نه احتراز از معاصی آنچنان که باید صورت می‌گیرد، با کسالت نمی‌توان در برابر خود ابلیس که شهوت و غضب است، مقاومت کرد.

 

2. دومین صفت این است که آدم صبور ناراحتی و غم را به خود راه نمی‌دهد، زیرا که: می داند اظهار جزع و ناله سر بر امری است که گذشته است، کاری را درست نخواهد کرد، هرگز امر فانی،رباقی نخواهد شد، زمان سابق و لاحق در دسترس ما نیست، و فقط تنها کار صبر و استقامت در لحظه‌ای است که: در دسترس ما است.

 در مواجهه با ناراحتی ها باید عاقل کاری را کند، که: جاهل چندروز بعد می کند، جاهل در برابر ناملایمات چند روز را به ناراحتی و ناله و فریاد سپری کرده و به تدریج پس از چندی که آتش ناراحتی فروکش کرد، آرامش اولیه خود را به دست می آورد.

 3. سومین صفت این است که صبور در مقام ابتلاء به مصیبت ها شکایت از پروردگارش نمی‌کند زیرا زمانی که زبان به شکایت گشاید خدا را معصیت کرده است، و فرد معصیت زده اگر علاوه بر ناراحتی شروع به شکایت و گله کند، و تنها شاکر نبوده، بلکه بر قضای خداوند هم طاقی و عاصی شده است، ای برادر آهنگ با شکرا ساز کن، که ائمه علیهم السلام از خداوند صبر شاکرین می طلبند،  در یکی از ادعیه ماه رجب "معلی بن خنیس" از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که: حضرت فرمود: بخوان در ماه رجب "اللهم انی اسئلک صبر الشاکرین." (مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج۱، ۱۳۷۱، ص ۳۶۴- ۳۷۱)

 

هاجر طرفاوی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها