در شعر همه ی شاعران پارسی زبان می توان عناصری را یافت که سبب تمایز کلام آنها با یکدیگر شود و بیان شاعرانه متفاوتی با هم داشته باشند.
کد خبر: ۱۲۸۴۹۳۳

سه مورد از برجسته ترین اشعار در زبان فارسی که هر ایرانی حداقل یکبار آن را شنیده است

به گزارش جام جم آنلاین به نقل نمناک ، در شعر همه ی شاعران پارسی زبان می توان عناصری را یافت که سبب تمایز کلام آنها با یکدیگر شود و بیان شاعرانه متفاوتی با هم داشته باشند.مثلا در بین شاعران فارسی زبان، در اشعار یک شاعر می توان گرایش به تشبیه را بیشتر دید، در اشعار دیگر استعاره و در شعر دیگر مجاز را بر دیگر موارد غالب بیابیم. 

این ویژگی می تواند اشعار آن شاعر را از دیگری متمایز و ماندگارتر کند. عواطف انسانی درونمایه اکثر شعرهای فارسی است ولی آیا بدون فکر و اندیشه ی والا می توان دارای این عواطف بود؟!

عاطفه مهم ترین عنصر سازنده شعر است و خواننده بیشتر تاثیر را از جنبه ی عاطفی شعر دریافت می کند. برخی از اشعار آینه تمام نمای جنبه عاطفی شاعر بوده اند و مخاطب با خواندن یا شنیدن اشعار شاعر در هر زمان و مکانی می تواند از شعر شاعر تاثیر پذیرد.

به همین سبب است که برخی اشعار فارسی شاعران جزء برجسته ترین اشعار فارسی شناخته شده و برای جوامع ماندگار خواهند بود.ما در این مقاله چند مورد از اشعار برجسته شاعران فارسی زبان را به شما معرفی می کنیم که با گذشت سال ها از زمان سروده شدن آنها همچنان برای همگان جذاب و شنیدنی بوده و در خاطر مردم باقی مانده اند.

1.تو بمان و دگران، سروده شهریار 

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران

رفتم از کوی تو لیکن عقبِ سر نگران

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی

تو بمان و دگران وای به حال دگران

رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند

هر چه آفاق بجویند کران تا به کران

می روم تا که به صاحبنظری بازرسم

سه مورد از ماندگار ترین اشعار در زبان فارسی

محرم ما نبود دیده ی کوته نظران

 دل چون آینه اهل صفا می شکنند

که ز خود بی خبرند این ز خدا بیخبران

دل من دار که در زلف شکن در شکنت

یادگاریست ز سر حلقه شوریده سران

 گل این باغ بجز حسرت و داغم نفزود

لاله رویا تو ببخشای به خونین جگران

ره بیداد گران بخت من آموخت ترا

ورنه دانم تو کجا و ره بیداد گران

سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن

کاین بود عاقبت کار جهان گذران

شهریارا غم آوارگی و دربدری

شورها در دلم انگیخته چون نوسفران

2.ای ساربان آهسته ران، سعدی شیرازی

ای ساربان آهسته ران کارام جانم می رود
وان دل که با خود داشتم با دلستانم می رود
من مانده ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او بر استخوانم می رود
گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون
پنهان نمی ماند که خون بر آستانم می رود
محمل بدار ای ساربان تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان گویی روانم می رود
او می رود دامن کشان من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می رود
برگشت یار سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم
چون مجمری پر آتشم کز سر دخانم می رود
با این همه بیداد او وان عهد بی بنیاد او
در سینه دارم یاد او یا بر زبانم می رود
سه مورد از ماندگار ترین اشعار در زبان فارسی
گفتم بگریم تا ابد چون خر فرو ماند به گل
وین نیز نتوانم که دل با کاروانم می رود
باز آی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین
کاشوب و فریاد از زمین بر آسمانم می رود
صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من
گر چه نباشد کار من هم کار از آنم می رود
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود
سعدی فغان از دست ما لایق نبودی بی وفا
طاقت نمی دارم جفا کار از فغانم می رود

3.نه تو می مانی و نه اندوه، سهراب سپهری

نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچ یک از مردم این آبادی
به حباب نگران لب یک رود قسم
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت
غصه هم خواهد رفت
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند
لحظه ها عریانند
به تن لحظه خود جامه اندوه مپوشان هرگز
تو به آیینه،نه! آیینه به تو خیره شده ست
تو اگر خنده کنی او به تو خواهد خندید
و اگر بغض کنی
آه از آیینه دنیا که چه ها خواهد کرد
گنجه دیروزت، پر شد از حسرت و اندوه و چه حیف!
بسته های فردا همه ای کاش ای کاش!
سه مورد از ماندگار ترین اشعار در زبان فارسی
ظرف این لحظه ولیکن خالی ست
ساحت سینه پذیرای چه کس خواهد بود
غم که از راه رسید در این خانه بر او باز مکن
تا خدا یک رگ گردن باقی ست
تا خدا مانده، به غم وعده این خانه مده...
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها