جاده ابریشم. جادهای به قدمت تاریخ بشر ، پیوند دهنده فرهنگها و آموزههای مردمان شرق و غرب. جاده ابریشم از سوی جانگ چیان که در سلسلههای غربی زندگی میکرد ، افتتاح شد و از شهر قدیمی جانگ آن چین در شرق ، به شهر رم در غرب امتداد یافت.
کد خبر: ۱۲۸۱۱۰

این جاده در قرن یکم پیش از میلاد شکل گرفت و از چین به هند، سپس از فلات ایران به سمت شهر اسکندریه در مصر و از آنجا به رم امتداد مییافت. منابع تاریخی حاکی از آن است که مارکوپولو از راه جاده ابریشم دریایی وارد چین شده و از همین جاده به ونیز، زادهگاه خود بازگشته است.
عباراتی که ذکر شد ، مربوط است به سریال مستند جاده ابریشم که سالها پیش از تلویزیون پخش شد. جاده ابریشم ، نمایانگر سرزمینها و مردمانی بود که در مسیر این جاده حضور داشتند و صدای یک راوی، آنچنان روی تصاویر نشست که بیننده را همچون همسفری در جاده ابریشم همراهی میکرد. پرویز بهرام (متولد 1312 در تهران) از گویندگان باسابقه تاریخ دوبلاژ ایران ، صدایی از جنس تاریخ را در جاده ابریشم روایتگری کرد. به جرات میتوان بهرام را به عنوان تاریخ زنده حرفه دوبلاژ نام برد. وی که از پیشگامان راهاندازی دوبله در تلویزیون است ، در حال حاضر نیز با جدیت به کار خود ادامه میدهد و بیدلیل نیست که از او به عنوان چهره ماندگار دوبلاژ در همایش چهرههای ماندگار یاد کردند. در این گفتگو کارنامه هنری ایشان که ارتباط مستقیمی با شکلگیری دوبله در تلویزیون نیز دارد ، به طور جامع بررسی شده است. صدای پرویز بهران را هم اکنون از برنامه «مستند 4» هر سهشنبه شب میشنویم.

استاد بهرام ، پیشینه هنری شما و علاقهمندیتان به حوزه هنر از کجا شروع شد؛
در دوره دبیرستان که کار تئاتر را شروع کردم ، هنر تئاتر و دوبلاژ این پایه و استحکام زمان حال را نداشت. در تئاتر به شخصه کارگردانی و بازیگری میکردم و با تعدادی از دوستان برای اجرای برنامه ، سالن هم اجاره میکردیم. به یاد دارم پیش از وقایع 28 مرداد 1332 ، به هنرستان هنرپیشگی میرفتم که با بزرگان بسیاری همچون مرحوم بیژن مفید ، علی نصیریان ، عباس جوانمرد ، جعفر والی ، رضا بدیعی و هوشنگ لطیفپور همدوره بودم. در آن زمان دوبله هم در ایران شروع شده بود. البته تعدادی از فیلمها در خارج از کشور (ایتالیا) دوبله شد ؛ اما یکی از پایگاههای دوبله در ایران ، استودیو ایران فیلم (محل خانه فعلی سینما) بود که در این استودیو فیلمهای بزرگ تاریخ سینما دوبله شد که از جمله این فیلمها فیلم اتللو (با بازی سرگئی باندار کوچک) با مدیریت دوبلاژ هوشنگ لطیفپور بود.

جزو اولین کارهایتان بود؛
خیر ، پس از مدتی این اتفاق افتاد.

معمولا عرفی در ابتدای فعالیت گویندگان رایج است و آن تیپ «مردگویی» (تک گویی) میباشد. آیا در ابتدا از شما تست صدایی گرفته شد؛
نه، نه! من هیچ تستی ندادم. چون در کار تئاتر بودیم ، صداها مشخص بود. یادم نمیرود اولین فیلمی که در استودیو ایران فیلم ، به جای شخصیت صحبت کردم ، هیچ امتحانی از من گرفته نشد. در واقع دوبلورهای اولیه به دلیل آن پیشینه تئاتر و با بهکارگیری فن بیان، صداهای شناخته شدهای داشتند.

آیا شما در دوره خاصی به ایتالیا رفتید؛
خیر. دوستانی هم که رفتند ، همه از همکارانمان بودند. مثل منوچهر زمانی و فهیمه راستگار. البته قرار بود من هم بروم ؛ اما به خاطر سرپرستی از مادر ، اینجا ماندم.

نکته جالبی که درباره شما صدق میکند، شروع حرفهای دوبله شما در سال 1329 است و به فاصله کمی در سال 1331 ، مدیر دوبلاژی را شروع کردید.
بله. به دلیل مشغله زیاد در کار تئاتر فرصت مدیر دوبلاژی را نداشتم و دوستان دعوت میکردند در فیلم صحبت کنم که خوشبختانه این لطف نصیبم شد که گویندگی نقشهای بزرگ و سنگین در فیلمها را انجام دهم. این رون ادامه داشت تا زمان تاسیس تلویزیون ملی که اینجانب به همراه هوشنگ لطیفپور و تنی چند از همکاران قسمت فنی واحد دوبلاژ در تلویزیون را احداث کردیم.

آقایان علی کسمایی و مرحوم سعید شرافت نیز با شما بودند؛
این دوستان بیرون از تلویزیون مشغول بودند. بعدها که ما دوبله تلویزیون را تحکیم کردیم ، آقای شرافت و دیگر مدیر دوبلاژها هم آمدند. یک قسمت هم تعلق داشت به ارکستر مجلسی که مرحوم مرتضی حنانه در آنجا حضور داشتند و چون آقای حنانه دوبلور بودند ، برای کار دوبله ایشان را هم دعوت میکردم. بزرگترین شاهکارهای ادبیات جهان که جزو پرفروشترین آثار بودند و بعدها تبدیل به فیلم سینمای شد ، را در همین استودیوی تلویزین دوبله کردیم مانند بینوایان ، گوژپشت نتردام ، برادران کارامازوف و ... البته وقتی ایران فیلم شروع به کار کرد ، استودیوهای دیگری نیز تاسیس شد مثل دیسیآی ، سانترال ، مهرگان و در کاروان فیلم که مرحوم عطاءالله زاهد حضور داشتند این افتخار را داشتم که در کارهایی که ایشان مدیر دوبلاژ بودند ، سهمی داشته باشم. در استودیو مولن روژ با مرحوم ایرج دوستدار همکاری کردم و حتی در استودیویی که مرحوم عزتالله مقبلی در منزلشان دایر کردند، فیلم دوبله کردیم.

در آن دوره به دلیل حضور شرکتها و صاحبان فیلم ، اعمال نظری درباره چگونگی دوبله آثارشان صورت میگرفت؛
بله. شرکتهای خارجی مثل برادران وارنر ، متروگلدن مایر و... همگی نمایندگی داشتند و بر کار نظارت میکردند.

اشاره خیلی خوبی داشتید درباره نقشهایی که صحبت داشتید و جملگی جزو بهترین آثار تاریخ سینما بودند. به نظرم این مهم ارتباط مستقیمی دارد با ویژگی صدای شما. اصطلاحا صدای فاخری است. یعنی این فاخر بودن را به شخصیتی که هنرپیشه دارد ، القاء میکند و این صدا در لحظه برای بیننده ، وسعتی را میرساند به اندازه وسعت تاریخ. به همین جهت از صدای شما، دفعات بسیاری در آثار شکسپیر استفاده شد ، مانند فیلمهای اتللو و هنری پنجم (با بازی و کارگردانی سرلارنس الوییه).
اولا سپاسگزاری میکنم از این لطفتان. صدا باید ذاتا صدای خوبی باشد ، مثل طبع شاعرانه میماند و باید در کسی این طبع وجود داشته باشد. البته مطالعه و تمرین این طبع را غنی میکند ؛ اما کسی که این طبع را ندارد ، هر چه ادبیات هم بخواند، فایدهای ندارد. صدا در کار ما این ویژگی را دارد. بر نکته خوی انگشت گذاشتید ، ولی من روی صدایم کار کردم. در زمان حضور در تئاتر که تاثیر زیادی از اساتید سولفر گرفتم و حتی عدهای از خوانندگان آن دوره معتقد بودند که شما توانایی خوانندگی هم دارید.
پیشنهادهایی میدادند و در پاسخشان میگفتم برای خودم میخوانم. مثلا در هنرستان هنرپیشگی ، اساتید موسیقی نیز داشتیم. مرحوم جواد معروفی و اسماعیل مهرتاش ازجمله آنان بودند و در طول این سالها با ممارست بسیار این صدا را پرورش دادم.
به قول معروف ارزان به دست نیاوردم. البته مقوله صدا در خانواده ما موروثی است.
نقشهایی هم که در دوبله گفتم ، استثنایی بودند. مثلا وقتی فیلم اتللو (به کارگردانی یودکویچ) برای دوبله آماده شد ، بیشتر هنرپیشههای خوب تئاتر آن روزگار آمدند و امتحان صدا دادند. آقای جلال مغازهای ، مسوول ضبط صدا در ایران فیلم بودند. صداها ضبط شد ، سپس به استودیوی خود فیلم در مسکو فرستادند. آنجا صدای ما انتخاب شد ، یعنی صدای مرا خود کارگردان فیلم (یودکویچ) انتخاب کرد.

در چه سالی بود؛
دقیقا به یاد نمیآورم.

و مدیر دوبلاژ این فیلم؛
هوشنگ لطیفپور بود و این فیلم خوشبختانه بسیار دیده شد. خاطرهای دارم از این فیلم که در سینما سعدی نمایش میدادند. برای پیگیری درباره تاثیر دوبله اتللو به سینما رفتم و در انتهای سالن نشستم. پیش از آنکه مونولوگهای شخصیت اتللو پخش شود ، جوان کنار دستیام دیالوگها را حفظ بود و بیان میکرد. سعی هم داشت که با صدای من بگوید (میخندند). خیلی علاقهمند شدم و از وی درباره فیلم پرسیدم که جواب داد 50 بار دیدهام و گفتگوهای فیلم را حفظ شدهام. این به آن معنی است اگر یک کاری خوب درآید ، مردم ما مشوقهای خوبی هستند و اعتماد دارم تشخیصدهندههای خبرهای نیز هستند. در حوزه تئاتر هم از نزدیک این تجربه را لمس کردن و با قضاوت مردم آشنا شدم.

در کنار کار هنری ، گویا در رشته حقوق هم فعالیت دارید؛
بله. فارغالتحصیل دانشکده حقوق دانشگاه تهران هستم و در سال 1348 پروانه وکالت اخذ کردم و در کنار کار هنری ، به میزان کمی وکالت هم انجام دادم.

بحث انتخابی در میان نیست ؛ اما برای شما با توجه به تجربهای که در اجرای تئاترهای شکسپیر داشتید ، با بازی باندار چوک (اتللو) بیشتر ارتباط برقرار کردید یا الوییه؛
بازی سرلارنس الوییه در سطح بسیار بالایی قرار داشت ؛ اما بازی سرگئی باندار چوک اصطلاحا بیشتر مرا گرفت. نه من ، حتی تماشاگر فیلم را تحتتاثیر قرار داد. موضوع عجیبی که در سالهای کار تئاتر هم با آن برخورد داشتم ، این موضوع است که هنرمندان انگلیسی آثار چخوف را بهتر از روسها بازی میکنند و دوست بعکس روسها آثار شکسپیر را بهتر تولید میکنند! نمونههای فراوانی هم وجود دارد ، مانند مقایسه هملت الوییه با سلت کوزینتسف. بهتر بود که چخوف در انگلستان به دنیا میآمد! و تفاوت دیگری که برایم ملموس است ، لارنس الوییه وجه غالب در بازیاش تکنیک بود ، در حالی که برای باندار چوک حس شاخصه اصلی کارش بود و این شاخصه در بازیگری خیلی مهم است.

اولین فیلمی که به جای ارسن ولز صحبت داشتید؛
در مرد سوم به مدیر دوبلاژی مرحو سعید شرافت.

و همشهری کین...؛
مدیر دوبلاژش خودم بودم.
به جای ارسن ولز در آن فیلم ، مرحوم ایرج ناظریان صحبت کردهاند.
بله این رل را برای ناظریان در نظر گرفتم و در استودیوی تلویزیون دوبله شد.

چون ارسن ولز ایفاگر نقش در سنین مختلفی بود ، خودتان صحبت نکردید؛
بله. به دلیل این که وقتی سرپرستی میکنید ، همزمان گوینده هم باشید مثل کارگردانی است که خودش هم بخواهد بازی کند و چون در تئاتر این تجربه را داشتم ، ذهنم بسیار مغشوش میشود.

از انتخاب هوشمندانه شما نشان گرفت. چون بعضا دیده میشود ، مدیر دوبلاژ یک فیلم رل اصلی اثر را هم میگوید و بر نقشهای حاشیهای کمتر نظارت میشود. به همین دلیل دوبله همشهری کین ماندگار شد. در فیلم جولیوس سزار ، گوینده جیمز میسن بودید؛
جولیوس سزار یکی از فیلمهای خوبی بود که آقای لطیفپور در استودیو سعید دوبله کردند در آنجا جیمز میسن را گفتم و منوچهر اسماعیلی هم به جای مارلون براندو صحبت داشتند.

و کلارک گیبل چطور؛
در فیلم آهسته و عمیق بران که در استودیو مولن روژ از سوی مرحوم ایرج دوستدار دوبله شد.

شما در پیش از انقلاب گوینده (نریتور) آثار مستند نیز بودید؛
بله ، مستند زیاد کار کردم ازجمله مستند تاگود اثر ساتیا جیترای.

آغاز مستند مشهور راز بقا از چه زمانی بود؛
بیشتر با هوشنگ لطیفپور شروع شد و من هم در کنار ایشان ادامه دادم.

شما از پیشگامان دوبله برنامههای مستند در تلویزیون هستید. این حس را از طریق ترجمه دریافت میکنید یا صدای گوینده اصلی متن؛
ببینید ، فیلمهای مستند زیادی موجود است که گویندههایی به زبان اصلی بسیار صحبت کردند که نه صدای خوبی دارد و نه حس خوبی من و همکاران سعی میکنیم بهتر از آن گوینده بگوییم گوینده یک روخوانی متنی کرده ، ولی به عشق ورزی و فرهنگ فرد هم بستگی دارد.

بویژه اگر مربوط به تاریخ باشد ، از میان گویندگی کارهای مستندی که انجام دادید ، کدامشان بیشتر برای خودتان خاطره شد؛
خودم همه آن آثار را دوست دارم ؛ ولی چیزی که بین مردم نفوذ کرد ، مستند جاده ابریشم و مستند مسلمانان بود. این دیگر برمیگردد به قضاوت مردم.

در سالهای میانی دهه 60 شخصی که تمرکز کاری دوبله در تلویزیون بود ، با موجی به نام پخش سریالهای آلمانی همراه بودیم که اغلبشان به ژانر پلیسی تعلق داشتند. سریال مشهور کارآگاه کاستر در آن زمان دوبله شد. از دوبله این سریال و گویش شخصیت کاستر که وارد فرهنگ عامه شد برای ما بگویید؛
سعی شد نقش را بخوبی بگویم و مدیر دوبلاژی کار نیز به عهدهام بود. بعد ما در سریالهای بازرسی مورس و بازرس هم تکرار شد.

و درخصوص گویندگی به جای هنرپیشههای ایرانی؛
نقشی که گفتم و برای خاطره شد ، مربوط است به سریال سلطان صاحبقران ، اثر مرحوم علی حاتمی که در نقش امیرکبیر با بازی ناصر ملک مطیعی صحبت داشتم. همچنین در سریال سربداران (مدیردوبلاژ و هوشنگ لطیفپور) هم گویندگی کردم.

وضعیت حاضر دوبلاژ در رسانه ملی از دیدگاه شما چگونه است؛
نوعی وضعیت با خصوصیات مخصوص به خود است. واقعا بچههای تلویزیون چه گویندهها و چه مدیران دوبلاژ ، همه شبانه روز سعی و تلاش میکنند ، بویژه کارمندان واحد دوبلاژ که نهایت محبت را دارند و با حضور این عزیزان است که کارها پیش میرود و همه در تلاشند که کار را بهتر کنند. البته در هر کاری نواقصی است که انشاءالله با همت بچهها مرتفع خواهد شد.

با سپاس فراوان از شما.



نیروان غنیپور
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها