با موفق‌ترین نویسنده دهه دوم هزاره سوم میلادی بیشتر آشنا شوید

دختر پیدا شده!

نمی‌دانیم شما گیلیان فلین را می‌شناسید یا نه. اما بعید است اسم فیلم «دختر گمشده» دیوید فینچر را نشنیده باشید. این فیلم درخشان بر اساس رمانی به همین نام از گیلیان فلین ساخته شد، اما ما خودمان او را با خواندن رمانی به نام «چیزهای تیز» که ترجمه فارسی‌اش را نشر چترنگ یکی دو سال پیش به بازار فرستاد شناختیم و بعد هم نشستیم به خواندن دختر گمشده.
کد خبر: ۱۲۴۲۳۹۴

حالا که خبر رسیده کتاب دختر گمشده به عنوان موفق‌ترین کتاب دهه دوم هزاره سوم شناخته شده است، انترتینمنت ویکلی گفت‌وگویی با این نویسنده 48ساله ترتیب داده که خبرگزاری ایسنا ترجمه‌ای از آن را منتشر کرده است.
ابتدای این گفت‌وگو آمده: آغاز سفر فلین به سمت شهرت ادبی در یک روز داغ در اسکاتس‌دیل واقع در آریزونا آغاز شد. او داشت قدم می‌زد و منتظر شنیدن خبر بود که بالاخره تماسی دریافت کرد و به او گفته شد «دختر گمشده» کارش را با رسیدن به شماره ۲ لیست پرفروش‌های نیویورک تایمز آغاز کرده است. هفته بعد کتاب به شماره یک رسید. فلین گفت: تور کتاب من از سه شهر به ۱۶ شهر رسید.
فلین می‌گوید: خوشحالم که کتاب به مردم یادآوری کرد که فضاهای داخل خانه لازم نیست محدود به موضوع‌های سبک و ‌کلیشه بشوند و این ایده که چیزهای مربوط به فضای داخل خانه که درباره زنان هستند کمتر ارزش توجه ما را دارند هم به هیچ وجه حقیقت ندارد. بنابراین خیلی دوست دارم یک واژه جدید به نام تریلر داخلی شکل گرفته است.
واژه تریلر داخلی، حالا نماینده یک زیرژانر کامل شده و شاید بهترین دسته‌بندی ادبی نوظهور دهه باشد. رمان‌های مشابه مانند «دختر سوار قطار» و «بیمار ساکت» امسال همگی به اوج لیست پرفروش‌های نیویورک تایمز رسیدند و قدرت آنها داستان‌هایی پر از تعلیق بود که با پیچش‌های ساختاری تقویت می‌شدند؛ اما در عین حال نظرهایی غنی درباره جنسیت، میانسالی و شکل‌گیری یک زندگی عادی داشتند.
فلین که به شیوه‌ای خاص و با اراده از این دوگانگی استفاده کرد، می‌گوید: همیشه فکر می‌کردم اگر بتوانید چیزی بنویسید که ایده‌های مختلف داشته و چندلایه باشد، مردم آن را مانند یک تریلر می‌خوانند و برای افرادی که بخواهند بیشتر با آن درگیر بشوند و عمیق‌تر بررسی کنند هم چیزهای بسیاری برای صحبت کردن وجود خواهد داشت.
فلین به یاد می‌آورد: «مردم در رخدادهای امضای کتاب در صف می‌ایستادند، کتاب را روی میز می‌کوبیدند و می‌گفتند از این کتاب متنفرم! عالی بود!»

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها