اگرچه سران دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در ایالات‌متحده آمریکا همواره مدعی برگزاری انتخابات آزاد در این کشور هستند، اما مؤلفه‌هایی ازجمله «ساختار کالج الکترال»، «نقش سوپردلیگیت‌ها یا نمایندگان ویژه رأی‌دهنده در احزاب»، «نقش هیات انتخاب‌کننده ویژه در ایالات مختلف» و فراتر از آن، نقش سران دو حزب سنتی آمریکا در حذف نامزدهای مستقل که از حمایت مالی ویژه‌ای برخوردار نیستند جملگی منتج به هدایت انتخابات در مجرا و مسیر مطلوب لابی‌های قدرت و ثروت در ایالات‌متحده می‌شود. بی‌دلیل نیست که هر بار در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، پروسه «انتخاب نامزدهای نهایی انتخابات» و «شیوه رأی‌گیری بر اساس ساختار الکترال» مورد انتقاد شدید رأی‌دهندگان آمریکایی و رسانه‌های مستقل در غرب قرار می‌گیرد. در کنار این موارد، باید نقش «فرمانداری‌های ایالات» را نیز اضافه کرد که هر یک، در صورت بروز اختلاف در یک ایالت خاص (بر سر میزان آرای تخصیص‌یافته به دو نامزد نهایی) می‌توانند به‌راحتی و با رأی خود آرای عمومی را نادیده انگاشته و رأی به پیروزی نامزد موردعلاقه و مطلوب خود دهند. آنچه در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 2000 و در ایالت فلوریدا رخ داد، مصداق بارزی از این موضوع بوده است. جایی که «جب بوش» برادر «جورج واکر بوش» به‌عنوان فرماندار ایالت فلوریدا، عملاً آرای این ایالت را به سود برادر خود و نامزد حزب جمهوریخواه به گردش درآورد و مانع از پیروزی «ال گور» نامزد حزب دموکرات در این ایالت تعیین کننده شد. در انتخابات سال2016 میلادی نیز دونالد ترامپ به‌رغم کسب حدود سه‌میلیون رأی کمتر از رقیب خود هیلاری کلینتون، با استناد به ساختار رأی‌گیری ایالتی (کالج الکترال) توانست در انتخابات به پیروزی برسد و به کاخ سفید راه پیدا کند. در چنین شرایطی «انتخابات آزاد» صرفاً رؤیایی است که اکثریت قریب به‌اتفاق رأی‌دهندگان آمریکایی در حسرت تحقق آن به سر می‌برند. نمودار زیر تا حدودی ساختار کلی انتخاباتی آمریکا و خلأها و روزنه‌های نفوذ و سوءاستفاده از آن را برای مخاطبان تشریح می‌کند.
کد خبر: ۱۲۳۵۹۵۴

سعید صابریان

بین الملل

منبع: Infographicsarchive

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها