فارس: عضو ارشد گروه پیشین مذاکره کننده هستهای و سخنگوی آن در گفتگوی مفصل با فارس تصریح کرد:
کد خبر: ۱۲۱۸۰۰
روسیه، چین، اروپا و آمریکا در مورد «چرخه سوخت» در ایران موضع مشترک منفی داشتند و از ابتدای کار تا به امروز نیز متحدالنظر بودند و این گونه مسایل نیز کار ما را سختتر میکند اما طرفین منازعه باید به این نکته توجه داشته باشند که بحران به سمت غیر قابل مدیریت نرود.
سید حسین موسویان، عضو ارشد گروه پیشین مذاکره کننده هستهای و سخنگوی آن و معاون کنونی پژوهشهای روابط بینالملل مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام به مسایل و ابهامات مربوط به مذاکرات هستهای با اروپا از ابتدا تاکنون پاسخ داد. وی همچنین درباره شرایط کنونی و قطعنامه شورای امنیت هم نکاتی را بیان و در نهایت طرحی را برای برون رفت از بنبست فعلی مطرح کرد.
دبیر سابق کمیته سیاست خارجی شورای عالی امنیت ملی در پاسخ به سوالی مبنی بر این که آیا تیم مذاکره کننده قبلی معتقد بود که مجموعه فعالیتهای هستهای ایران قابل معامله است؛ اظهار کرد: ذهنیت ما به هیچ وجه معامله توان هستهای با امتیازاتی هر چند بزرگ نبود؛ اعتقادی که داشتیم و داریم، این است که توان هستهای ایران واقعا9 هیچ جایگزینی به عنوان امتیاز ندارد.
به گفته موسویان، ایران به هیچ وجه اعتقادی به بمب هستهای ندارد و در سیاست و استراتژی دفاعی نظام نیز بمب هستهای جایی نداشته است.
موسویان افزود: مسالهای که میتواند برای مردم ایران و افکار عمومی دنیا جالب توجه باشد، این است که مقام معظم رهبری در سالهای 75 و 76 فتوای حرام بودن تولید، انباشت، نگهداری و به کارگیری سلاح کشتار جمعی را آن هم نه برای افکار عمومی بلکه برای سیستم داخلی ارائه داد و این حجت است؛ منتهی ارزش استراتژیک توان هستهای برای منافع و امنیت ملی ایران به قدری عظیم است که به نظر ما با هیچ چیز قابل جایگزینی نیست.
عضو ارشد تیم پیشین مذاکره کننده هستهای تصریح کرد: ذهنیت ما این بود که راه رسیدن به تکنولوژی هستهای راهی است که از کانال دیپلماسی، تعامل، مذاکره و اعتمادسازی به وجود میآید و این به زمان، صبر و تحمل احتیاج دارد.
معاون پژوهشهای روابط بینالملل مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: قضیه هستهای میتواند از یک طرف کشور را به سمت بحران، تنش و تحریم پیش ببرد و از طرف دیگر ضمن حفظ حقوق ایران در تکنولوژی هستهای میتواند کشور را به سمت بهبود روابط با دنیا و حتی ارتقاء روابط پیش ببرد؛ بنابراین طیف ریسک سناریوهای سیاسی در پرونده هستهای فوق العاده زیاد است.
سخنگوی تیم پیشین مذاکره کننده هستهای خاطرنشان کرد: اولین و مهمترین حرفی که در اولین دور مذاکرات قبل از بیانیه تهران با ما مطرح کردند، توقف فعالیتهای هستهای بود. غرب در بیانیه تهران تعلیق را به جای توقف پذیرفت؛ منتهی در قطعنامه تعلیق کلیه فعالیتهای غنیسازی و «کلیه فعالیتهای مرتبط با غنیسازی» آمده بود که در بیانیه تهران کلیه فعالیتهای مرتبط با غنیسازی نیز حذف شد.
وی گفت: در تفاهمنامه سعد آباد توانستیم تعهداتی از اروپا بگیریم؛ اول این که مساله در چارچوب آژانس حل و فصل شود؛ دوم روابط ایران و اروپا ارتقاء پیدا کند و سوم در مورد عاری سازی خاورمیانه از سلاح کشتار جمعی با ایران همکاری کنند.
عضو سابق تیم مذاکره کننده هستهای خاطرنشان کرد: من هم قبول دارم که پس از بیانیه پاریس انحرافی پیش آمد. تمام 22 ساعت جنگ و دعوای ما در مذاکرات پاریس روی نکاتی از جمله به رسمیت شناختن حق ایران در تکنولوژی هستهای که این اولین بند توافقنامه پاریس است، صرف شد. ممکن است بگویند بله اجرای حق شماست ولی فعلا9 اجرا نکنید، «عدم تبعیض در اجرای حق؛ یعنی بین ما، ژاپن، آلمان و سوئیس نباید تفاوتی قائل شوید»، «غیر حقوقی و غیر الزامی و غیر قانونی بودن تعلیق؛ که این الزامی و حقوقی و قانونی نیست و صرفا9 داوطلبانه، برای اعتمادسازی و برای دوره مذاکره است» بود و تا این قید و بند فوق العاده مهم از لحاظ حقوقی را در این سند بینالمللی نیاوردیم، تعلیق مورد درخواست شورای حکام را نپذیرفتیم.
وی با بیان این که جنگ و دعوای تیم گذشته در شهریور 82 بر موضوع توقف بود، اظهار داشت: در شهریور 83 قبل از توافقنامه پاریس غربیها از کلمه «تعلیق نامحدود» عقب نشینی کرده بودند. این که بگویند ایران کلا9 کنار بگذارد این یک معنی دارد؛ این که بگویند برای یک مدت نامشخصی تعلیق کنید، این یک معنی دارد.
موسویان ادامه داد: شورای حکام در قطعنامه پاییز 1383 موافقتنامه را مهر زد و گفت ما قبول داریم که تعلیق غنیسازی داوطلبانه است؛ چون طبق قطعنامه سپتامبر 2003 با مهلت مشخص الزام کرده بودند. با یکسال مذاکره حق ایران، اجرای حق و عدم تبعیض در قبال ایران را پذیرفتند.
وی با اشاره به تصویب قطعنامه 1696 اظهار داشت: قطعنامه 1696 تحت ماده 41 منشور ملل متحد نیست؛ این که شورای حکام، تعلیق را الزامی کند با این که شورای امنیت آن را الزامی کند، یک تفاوت ماهوی بسیار مهم است.
سخنگوی سابق تیم مذاکره کننده هستهای افزود: من ادعا نمیکنم در مذاکرات توافق شده بود؛ اما مسیر به این سمت رفت که آنها آمادگی فعالیت «مینیمم» مجتمع اصفهان را در مذاکرات غیر رسمی نشان دادند که در جریان مذاکرات بپذیریند فعلا9 اصفهان شروع شود. روی تعداد پایلوت جنگ و دعوا بود که ما 3 هزار تا را میخواستیم و آنها بحث پایلوت محدود را مطرح میکردند.
وی خاطرنشان کرد: خبرگزاری فرانسه در آن ایام خبری از مذاکرات داد که احتمال توافق بر پایلوت 500 تایی زیاد است. طرف آلمانی هم به وزیر خارجه دولت جدید این حرف را در لندن زد و وزیر خارجه ما هم در مصاحبه با «ان اچ کی» این موضوع را اعلام کرد. وی گفت: اگر دوره سال 83 و 82 را «دوره مهار و کنترل بحران» بنامیم، من معتقدم نظام جمهوری اسلامی ایران در این دوره موفق شد بحران را مهار کند. بعد از توافق پاریس یا نیمه دوم 83 دورهای بود که ما باید به توافق «مینیمم» برای اطمینان از به رسمیت شناخته شدن و اجرای حقمان میرسیدیم که توافقنامه پاریس شروعش بود.
موسویان با اشاره به این که اروپاییها بر اساس توافقات کارگروهها و طرح آگوست 2005 که در اوائل تابستان 84 به ایران ارائه شد، پذیرفتند به ایران نیروگاه هستهای بدهند، تاکید کرد: این موضوعی بود که 25 سال میگفتند قبول نداریم. میگفتند ما تولید سوخت را هم قبول داریم.
پس ما در مورد نیروگاه، سوخت، تکنولوژیهای هستهای در زمینههای کشاورزی، پزشکی در کارگروه هستهای به توافق رسیده بودیم.
موسویان اضافه کرد: نکتهای که در طرح مرداد 2005 ما را عصبانی کرد، این بود که به ما گفته بودند، شما از غنیسازی دست بردارید و ما 10 سال دیگر این طرح را شروع میکنیم؛ یعنی میخواستند به ما بگویند اینها را در 10 ساله با هم اجرا کنیم؛ سرمایهگذاری، مشارکت امنیتی، نیروگاه و سوخت و روابط گرم و نزدیک شود و ما دو متحد شویم و اعتماد ایجاد شود. بعد ما میتوانیم با هم روی آن کار کنیم که طبیعتا9 هیچ کس در نظام از شخص مقام معظم رهبری تا دولت آقای خاتمی تا تیم هستهای، تحمل چنین حرفی را نداشت.
وی گفت: نگرانی که در سطح عالی نظام به وجود آمده بود و به نظر من نگرانی به حقی هم بود این بود که مبادا این تعلیق نهادینه و طولانی شود که هر وقت جمهوری اسلامی ایران میخواهد غنی سازی را شروع کند، نقض توافقات و معاهدات بین الملل تلقی شود. این نگرانی کاملا9 به حق، درست و مشروعی بود. من فکر میکنم نگرانی از نهادینه و طولانی شدن تعلیق مقداری بر بقیه مسائل برتری پیدا کرده بود و ایران تصمیم گرفت ucf اصفهان و روند جدیدی را شروع شد.
معاون پژوهشهای روابط بینالملل مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام اظهار داشت: ما چه در آن دوره و چه در این دوره - البته در این دوره کار ما خیلی سخت تر و پیچیدهتر شده است - باید بپذیریم که اگر میخواهیم در قالب دیپلماسی، مذاکره و تعامل موضوع را حل کنیم، لازمهاش این است که روابط را ارتقاء دهیم و آن قدر این روابط در هم آمیخته و گسترده شود که هیچ کدام از طرفین نگران نباشد.
وی خاطرنشان ساخت: در مذاکرات هم ما کاملا9 با رگ و پوست و خون خود لمس کردیم که آمریکا برای شکستن روند بین ایران و اروپا لحظهشماری میکند و با تمام ظرفیت خود کار میکند تا این روند به بنبست برسد؛ برای آن که ممکن بود استمرار این روند مغایر با تمامی خواستههای آمریکا باشد.
موسویان با بیان این که آمریکا، اروپا و حتی چین و روسیه توان هستهای ایران را مرتبط با امنیت ملی اسراییل میدانند، افزود: این برداشت کار پرونده را صدها برابر پیچیدهتر و مشکلتر میکند.
عضو سابق تیم مذاکره کننده هستهای با اشاره به مواضع کشورهای منطقه در قبال برنامه هستهای ایران تصریح کرد: تمام کشورهای منطقه رفتار کاملا9 دوگانهای به خرج دادند؛ از یک طرف در هر مذاکرهای میگفتند ما از پیشرفتهای هستهای شما خوشحالیم و از طرف دیگر نه بیش از اسراییل؛ بلکه در همان حد و حدود به اروپا و آمریکا فشار میآوردند که مانع ایران شوند؛ این را اروپاییها به ما میگفتند. آنها میگفتند که فشار از سوی کشورهای همسایه شما بر ما فوقالعاده زیاد است.
وی محدودیتهای نظام برای انجام مذاکره با آمریکا را مورد اشاره قرار داد و افزود: اجازه مذاکره با آمریکا در مورد مسایل هستهای وجود نداشت؛ یعنی خط قرمز نظام بود و ما هم نمیتوانستیم خط قرمز نظام را بشکنیم؛ بنابراین در اینجا محدودیت وجود داشت.
موسویان در پاسخ به این سوال که آیا این مساله اروپاییها را مجاب میکرد نقض توافق کنند؛ اظهار داشت: حال یا باعث میشد که اروپاییها مجبور شوند تا توافقشان را نقض کنند یا این که اروپاییها میدیدند توافق و تعهدی که به ما میدهند، نمیتوانند تحویل بدهند.
وی در ادامه به تشریح مفاد توافقات پاریس پرداخت و گفت: کمیتههای مطرح در توافقنامه به موقع و بلافاصله تشکیل شد که جزو توافقات پاریس بود. قرار بود اروپا عضویت ایران در WTO را حل کند که آمریکا مانع بود و این حل شد. جزو توافقات پاریس این بود که ایران را از دستور کار نوبهای شورای حکام خارج کند، قطعنامه نوامبر 2004 شورای حکام بعد از توافقنامه پاریس ایران را از دستور کار نوبهای شورای حکام خارج کرد و گفتند دیگر کاری نداریم تا مدیر کل هر وقت خود خواست گزارش ارائه دهد. قرار بود ایران را به عضویت گروه بینالمللی رویکرد چرخه سوخت بیاورند؛ یعنی ما هم به عنوان یکی از کشورهای دارنده توان و تکنولوژی در مورد سوخت تصمیم بگیریم که به این تعهدشان هم عمل کردند.
به گفته وی اتفاق مهمی که در دور دوم دیپلماسی هستهای افتاد، این است که آمریکا خود در قطار مذاکرات آمد و هنوز هم در 1+5 است؛ منتهی در آن دوره کار ما را کاملا9 سختتر و پیچیدهتر میکرد؛ یعنی اگر روی این نکته سوال بگذارید و بگویید ممکن بود شما در این زمینه به نتیجه نرسیدید، نمیتوانم صد در صد بگویم که ما به نتیجه میرسیدیم؛ مسیری بود که باید میرفتیم.
وی تصریح کرد: این که روسیه، چین، اروپا و آمریکا در مورد «چرخه سوخت» موضع مشترک منفی داشتند و از ابتدای کار تا به امروز نیز متحدالنظر بودند، به هر دو دوره دیپلماسی هستهای مربوط است. تردید نکنید که این گونه مسایل نیز کار ما را سختتر میکند و اگر بخواهید در این فضا بگویید حق ما را به رسمیت بشناسید، اجرای آن را قبول کنید، تبعیض هم قایل نشوید و امضا بگیرید که این قانونی و حقوقی است، چقدر کار دشوار میشود؛ منتهی حال که امضا گرفتید و وارد مذاکره شدید، امکان ندارد که به شما یک شبه، یک ماهه و شش ماهه اجازه دهند که کار را انجام دهید؛ بنابراین شما مجبورید که با صبر، حوصله، مذکراه و اعتمادسازی پیش روید. یعنی باید یک دیپلماسی چند وجهی داشته باشید؛ یعنی هم روابط را گسترش دهید، هم کانال مذاکره را باز نگه دارید، هم دیپلماسی را فعال نگه دارید، هم از اهرم روابط اقتصادی استفاده کنید و هم نگرانیهایی چون تسلیحات کشتارجمعی، تروریسم و حقوق بشر را کم کنید.
وی با اشاره به مذاکرات ایران با گروه 1+5 اضافه کرد: هم ما و هم 1+5 باید توجه داشته باشیم که این پروسه به شرایط غیرقابل مدیریت نرسد؛ یعنی در یک مساله اختلافی، جنگ، دعوا و اختلاف نظر هست، قهر و صلح میکنیم و پای میز مذاکره میرویم و این طبیعی است.
به گفته موسویان طرفین منازعه باید به این نکته توجه داشته باشند که بحران به سمت غیر قابل مدیریت نرود؛ این هم پاشنه آشیل ما و هم پاشنه آشیل 1+5 است.
دبیر سابق کمیته سیاست خارجی شورای عالی امنیت ملی، ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت را اشتباه استراتژیک 1+5 خواند و گفت: اشتباه استراتژیک 1+5 این بود که پرونده ایران را در قالب فصل 7 منشور برد؛ یعنی موضوع هستهای را مساله تهدید و صلح امنیت جهانی عنوان کرد و با قطعنامه اخیر تحریمهای سیاسی - اقتصادی اعمال کرد که به نظر این نیز اشتباه استراتژیک 1+5 بود که این روند مذاکرات، تعامل و گفتوگوهای هستهای ایران و اروپا و ایران و 1+5 را به سمت شرایط غیرقابل مدیریت میبرد که مقصر آن 1+5 است.
موسویان افزود: در ابتدا باید روشن باشد که مقصر این قضیه 1+5 است؛ برای آن که حتی در دوره دوم دیپلماسی هستهای، ایران با همکاری با آژانس مخالفت نکرد و بعضا9 بازرسیها از مراکز نظامی در اوایل مدیریت آقای لاریجانی نسبت به دوره مدیریت آقای روحانی افزایش یافت و حساستر شد. در ادامه هم ایران همکاری با آژانس، NPT، پادمان، پروتکل و بازرسیهای وسیع را قبول داشت.
وی با اشاره به پیشنهاد ایران مبنی بر طرح سرمایه گذاری مشترک در نطنز خاطرنشان کرد: طرح سرمایهگذاری مشترک که برای اولین بار در نطنز در بهار سال 83 پیشنهاد کردم، خیلی متفاوت با این است که رئیسجمهور ایران در سپتامبر 2005 اعلام کند. تفاوت حرف من با حرف رئیسجمهور خیلی زیاد است. در دور دوم در سطح رئیسجمهور این مساله اعلام شد که این یک حسننیت بود.
عضو ارشد تیم پیشین مذاکره کننده هستهای در پاسخ به این سوال که به نظر شما مسیر آینده به چه صورت خواهد بود و غرب چه ضررهایی میبیند؛ اظهار داشت: این مسیری است که طی میشود. میخواهند البرادعی پس از مهلت 60 روزه در گزارش خود عنوان کند که ایران غنیسازی را تعلیق نکرده و بعد پیشنویس جدیدی تهیه و در آن ابعاد تحریمهای مالی-تجاری را گسترش دهند. این مسیر شرایط را سختتر میکند، هر دو طرف هم ضرر میکنند و اگر بخواهیم واقعبینانه نظر دهیم، هم ایران و هم 1+5 ضرر میبینند.
وی با با بیان این که «نقطه فوقالعاده خطرناک این است که 1+5 مسیر را به سمت غیرقابل مدیریت ببرد»، خاطرنشان ساخت: فصل 7 منشور 4 ماده دارد؛ ماده 39 تشخیص تهدید است و این توصیه را در قطعنامه قبلی دادند؛ ماده 40 که شورای امنیت اقدامات لازم را برای جلوگیری از وخامت اوضاع انجام میدهد که این هم در قطعنامه قبلی داده شد؛ ماده 41 هم تحریمهای سیاسی - اقتصادی است که در این قطعنامه داده شده است؛ لذا ماده 42 میماند که حمله نظامی است.
سخنگوی تیم پیشین هستهای درخصوص اجرایی شدن این ماده هم تصریح کرد: به هیچ وجه امکان ندارد؛ یعنی به ماده 42 نخواهند رسید. اجماع هم در مورد ماده 42 وجود نخواهد داشت. آنجا جایی است که قطعا9 اجماع شکسته میشود؛ منتهی همین مسیر گسترش تحریمها هم مسیر بدی است و مسیری است که کمکی به حل پرونده نمیکند.
وی اضافه کرد: پیشنهاد مشخص من این است که اولا9 در قالب مذاکرات رسمی یا غیر رسمی در سطح کارشناسی بر 2 - 3 اصل توافق شود و بلافاصله بعد از توافق، ملاقات و مذاکره در سطح وزرا صورت گیرد. آتشبس برای استمرار چنین مسیری داده و به پشت میز مذاکره بازگردند و مسیر را از شورای امنیت به شورای حکام برگردانند؛ «یک عقبگرد استراتژیک برای حل بحران» همچنین 1+5 حق ایران را به رسمیت بشناسد.
موسویان که اکنون معاونت پژوهشهای روابط بینالملل مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام را عهدهدار است، تصریح کرد: شیطنت، خیلی بزرگی به خرج دادند و آن هم این که بستهای که 1+ 5 در تابستان 85 به ما پیشنهاد کرد، تجدید نظر در مورد تعلیق را به شرطی منوط کرده است؛ یک شرط این که آژانس اعلام کند کلیه ابهامات برطرف شده است که این چند سال طول میکشد؛ شرط دوم این که آژانس اعلام کند مواد هستهای اعلام نشده در ایران نیست که این در مورد ژاپن 25 سال طول کشید و آژانس بعد از 25 سال توانست اعلام کند که در ژاپن مواد هستهای اعلام نشده وجود ندارد؛ سوم اعتماد جهانی نسبت به ایران حاصل شود که این هم به مسائل دیگر مربوط میشود.
وی اظهار داشت: این شیطنت را 1+ 5 در طرح تابستان 2005 هم داشت و در قطعنامه شورای امنیت از طرح 1+ 5 حمایت کردند؛ یعنی به طور غیر مستقیم شرایط بازنگری در تعلیق را به زمان نامحدود بردند. این باید اصلاح شود؛ یعنی حق و اجرای حق ایران را به رسمیت بشناسند؛ این دو نکته کلیدی است که ایران باید به دنبال آن باشد. از آن طرف ایران هم بپذیرد و به آنها اعلام کند که ما برای هر نوع اعتمادسازی در مورد عدم انحراف در آینده کاملا9 باز و منعطف هستیم؛ پس آنچه که ما میگوییم در چارچوب «ان.پی.تی» است؛ اول باید این سه اصل به عنوان اصول اولیه مورد توافق قرار گرفته و بعد پروسه شورای امنیت به تعلیق درآید.
وی گفت: بلافاصله باید مذاکرات شروع شده و راجع به جزئیات با هم توافق کند که این تضمینها عینی چه باشد؛ اطمینانسازیها چه باشد؛ اجرای حق ایران به چه شکلی عمل شود؛ اگر این اصول مورد توافق قرار گیرد راه برون رفت از بحران وجود دارد؛ وگرنه استمرار این مسیر خطای استراتژیک 1+ 5 است که شرایط را به سمت غیرقابل مدیریت پیش میبرد.
عضو تیم پیشین مذاکره کننده هستهای تاکید کرد: به نظر من آمریکاییها باید متوجه باشند که هم 1+5 و هم ایران خسارت میبینند؛ اما در 1+5 آمریکا خسارت بیشتری خواهد دید و معلوم نیست که خسارت باقی اعضای 1+ 5 به اندازه آمریکاییها باشد.
موسویان همچنین ادامه داد: من فکر میکنم مصلحت ایران و آمریکا این است که یک دوران کاهش تشنج را طراحی و طی کنند و منافع مشترک ایران و آمریکا در منطقه مبنای کاهش تشنج باشد. در نهایت انتقال خطوط انرژی با کمترین هزینه از باثباتترین مسیر، منافع مشترک همه است. این که ایران با ثباتترین کشور بوده و کمترین هزینه را دارد هم جزو منافع استراتژیک ما و هم جهان غربی است که به انرژی محتاج است.
وی سقوط طالبان و صدام را جزو منافع ایران و آمریکا برشمرد و افزود: علاوه بر این ثبات و امنیت در عراق جزو منافع استراتژیک ایران است؛ لذا باید بر منافع مشترک به عنوان بهترین عامل و ابزار کاهش تشنج کار کرده و یک دورهای را طی کنیم؛ بلکه بتوانیم تشنج را به صفر برسانیم.
به گفته وی آمریکاییها امروز بیش از هر زمان دیگر در مورد عراق و افغانستان و همچنین در مورد لبنان، فلسطین و امنیت خلیج فارس و قضیه انرژی به ایران احتیاج دارند. معاون پژوهشهای مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع اضافه کرد: نمیخواهم ساده لوح و خوشبینانه باشیم و بگوییم صد در صد این اتفاق میافتد. پروسه کاهش تشنج با آمریکا پیچیدگیها و مشکلاتی دارد، اگر به اندازه پروسه هستهای نباشد، در همین حدود مشکلاتی دارد؛ ولی در نهایت مهمترین وسائل دیپلماسی ما این موارد است.
موسویان خاطرنشان کرد: در این شرایط حساس دیپلماسی باید به چند نکته توجه کرد؛ این که دنیا را متحرک و نگران نکنیم و در چارچوب مقررات و نورمهای بینالمللی صحبت کنیم و در برخورد با کشورها ادب و احترام اسلامی را رعایت کنیم؛ چون زمانی که احترام نگه داشته شود، آنها نیز احترام شما را نگه نمیدارند.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها