نگاهی به فیلم‌هایی که توسط وزارت ارشاد رفع توقیف شده اند

دست چندم‌های دوست‌نداشتنی

«هیچ فیلمی، هیچ‌وقت، تو هیچ کمُدی نمونده، بالاخره یه روز، یه جایی دیده می‌شه، چه سازنده‌اش زنده باشه، چه مرده…» این دیالوگ شخصیت مستندساز فیلم قصه هاست که حبیب رضایی نقش آن را بازی می‌کرد. هرچقدر این نقش حضور الصاقی و نچسبی در فیلم داشت، اما این دیالوگ باوجود رنگ و بویی شعاری، حرف دل رخشان بنی اعتماد، کارگردان اثر است و چون از دل برآمده بر دل هم می‌نشیند و می‌تواند درباره تقریبا هر فیلمی که بنا به دلایلی و در مقطع زمانی خاصی، امکان نمایش ندارد، صدق کند. این اتفاق در این چند سال برای چند فیلمی که پیش از این در کمد مانده و دیده نشده بودند، رخ داد و آنها سرانجام رنگ پرده سینما را دیدند و به اکران عمومی درآمدند. با این حال آن جمله ابتدایی و دیالوگ فیلم قصه‌ها، ابعاد و سویه دیگری نیز دارد و گاهی باید به دلایل و چرایی این تعویق دیده شدن هم اشاره و توجه کرد. گاهی فیلمساز فکر می‌کند هرآنچه به عنوان فیلم سینمایی می‌سازد، وحی منزل است و گمان می‌کند جامعه حتما باید اثر هنری او (به زعم خودش شاهکار ساخته است) را در اسرع وقت ببیند، اما اتفاقا برخی فیلم‌ها برای حفظ شانیت خود سینما و حرمت سازنده اش، نیاز است که مدتی را در کمد سر کنند! درواقع گاهی مصلحت حکم می‌کند فیلم با فاصله زمانی مناسبی اکران شود تا به التهاب ویژه‌ای در جامعه دامن نزند. هرچند معتقدیم نه در سینمای ایران و نه حتی در سینمای جهان، هیچ فیلم یا اثر هنری دیگری، نه می‌تواند حرکتی سیاسی ایجاد کند و نه باعث براندازی و تغییرات اینچنینی شود. گاهی ترس از فیلم و سینما، نسبتی با واقعیت ندارد و یک فیلم سینمایی دست بالا می‌تواند، نگاه و زاویه جدیدی را پیش‌روی مخاطب قرار دهد. می‌دانیم که در سینمای ایران و در سال‌های اخیر، چند فیلم سینمایی تولید شده‌اند که به دلایل مختلف در زمان مورد انتظارشان اکران نشده‌اند؛ برخی از آنها هنوز در کمد هستند تا روزی امکان نمایش پیدا کنند و بعضی هم با اصلاحاتی در این چند سال، به مرور اکران شده‌اند. سوال مهم این است که اولویت‌های سازمان سینمایی و وزارت ارشاد برای اکران این فیلم‌ها و رفع توقیف‌ها چیست و چه ضرورتی برای اکران برخی فیلم‌ها در این بازه زمانی و بلاتکلیفی باقی فیلم‌ها وجود دارد؟
کد خبر: ۱۱۹۳۷۰۵

آنها که چشم‌شان به پرده سینما روشن شد

مادر قلب اتمی، خانه دختر، عصبانی نیستم، پارادایس و آشغال‌های دوست داشتنی فیلم‌هایی است که مدت‌ها در کمد بودند و سرانجام رنگ پرده سینما و اکران عمومی را دیدند. شاید مهم‌ترین ویژگی مشترک این آثار این باشد که هیچ نکته ویژه‌ای ندارند! به همین سادگی. یعنی اگر بخواهیم منصفانه به این آثار نگاه کنیم، در بهترین حالت با فیلم‌هایی معمولی، متوسط و متوسط رو به پایینی روبه‌رو هستیم که هیچ‌کدام دستاوردی برای سینمای ایران محسوب نمی‌شوند. اما وجود برخی خطوط قرمز باعث عدم نمایش آنها تا مدت‌ها شد.
مادر قلب اتمی، خانه دختر و پاردایس، سه فیلمی است که می‌توانستند زودتر از اینها اکران شوند؛ بدون این‌که آب از آب تکان بخورد. خطوط قرمز و ملاحظات این آثار می‌توانست خیلی زودتر با تعامل و گفت‌وگو با کارگردان‌هایشان حل و فصل شود و این همه هزینه بابت در کمد ماندن آنها پرداخت نشود؛ چه از جانب ارشاد و سازمان سینمایی و چه از جانب سازندگان این آثار.
مادر قلب اتمی (علی احمدزاده)، محصول سال 93، سرانجام با اصلاحاتی در 10 خرداد 96 به اکران عمومی درآمد؛ فیلم روایت بامزه‌ای از نسل بی هویتی دارد که در فضایی هپروتی سیر می‌کنند. ولی کش آمدن زمان اکران فیلم باعث واکنش‌های کارگردان و نمایش بخش‌های ممیزی شده فیلم در اینترنت شد.
خانه دختر (شهرام شاه‌حسینی) هم محصول سال‌93 بود که در 19 مهر 96 اکران عمومی شد. این فیلم هم می‌توانست زودتر از اینها و با انجام تغییرات مختصری رنگ پرده را ببیند.
پارادایس (علی عطشانی) حصول سال 93 است که3 بهمن امسال اکران شد؛ این فیلم هم که روحانیون را در فضایی متفاوت به تصویر می‌کشد، نیاز به این همه در کمد بودن نداشت. اتفاقا مثل فیلم مارمولک، اگر آن ظاهر کمیک و خنده‌دار را تاب بیاوریم، در نهایت با اثری انسانی و در دفاع از روحانیت دوست‌داشتنی و مردمی روبه‌رو هستیم.
در واقع، میوه‌های ممنوعه‌ای می‌سازند و بی‌جهت، کنجکاوی‌هایی را برمی‌انگیزانند که این شوق ابدا نسبتی با کیفیت خود اثر ندارد. اگرچه این فیلم‌ها به‌دلیل همان انتظار و توقع چند ساله برای تماشا در روزهای اولیه اکران، با اقبال برخی تماشاگران روبه‌رو می‌شوند، اما به مرور وقتی غالب تماشاگران می‌فهمند این آثار، تافته جدابافته‌ای نیستند و حرف چندانی برای گفتن ندارند، از میزان فروش فیلم کاسته می‌شود.
همین اتفاق برای عصبانی نیستم و آشغال‌های دوست‌داشتنی هم رخ داد و خواهد داد؛ دو فیلمی که واقعا ویژگی خاصی برای تماشا ندارند و صرفا به دلیل همین توقیف چند ساله، بیش از حد در بوق و کرنا شده‌اند.

رنگ و رورفته‌‌های شعاری

عصبانی نیستم و آشغال‌های دوست‌داشتنی، دو فیلمی هستند که با نگاهی به حوادث سال 88 ساخته شده‌اند و به شکلی واضح، سعی دارند خود را به رنگ خاصی منتسب کنند.
اگر حتی از دید سیاسی و جناحی هم به ماجرا نگاه نکنیم و از موضع فیلمسازان در این زمینه چشم‌پوشی کنیم،
باز هم این دو فیلم از نظر تکنیکی و سینمایی ما را تا حد زیادی ناامید می‌کنند. درواقع ما با فیلم‌هایی روبه‌رو هستیم که صرفا شعار می‌دهند و به جز سبزنمایی، قصه و روایت جذابی ندارند. در این مورد شاید تنها بتوان ضرباهنگ سریع و کات‌های عصبانی نیستم، بازی آن زمان، بکر نوید محمدزاده را جزو امتیازات فیلم رضا درمیشیان و آن ایده حرف زدن افراد درون قاب عکس‌ها را تنها ویژگی و امتیاز آشغال‌های دوست‌داشتنی دانست و بس. اگرنه، هر دو فیلم حالا و به فاصله چند سال از ساخت، بیشتر فیلم‌های تاریخ مصرف‌دار و منقضی و رنگ و رورفته به نظر می‌رسند و هیچ تاثیر و کارکردی ندارند.
سرجمع این دو فیلم حالا آثاری هستند که صرفا موجبات دلخوشی هواداران آن جریان و جنبش شکل گرفته در سال88 را فراهم می‌کنند و نه چیزی واقعا بیشتر. درضمن اینجا باید حیرت کرد از این همه تعریف و تمجید بیهوده تعدادی از چهره‌های سینمایی و منتقدان که آشغال‌های دوست داشتنی را در حد یک شاهکار تمجید می‌کنند، اما وقتی با خود فیلم و بدون نگاه فرامتنی روبه‌رو می‌شویم، هیچ نشانه‌ای از درخشش در آن نمی‌بینیم.
دلایل این فروش خوب روزهای ابتدایی نمایش فیلم و صدرنشینی آن در گیشه فروش را هم باید در جای دیگری جست‌وجو کرد. در این میان باید به بازی‌های محسن امیریوسفی، کارگردان این فیلم هم در همه این سال‌ها و در زمان جشنواره فیلم فجر اشاره کرد که چنان از اکران نشدن و عدم نمایش اثرش در جشنواره، داد سخن می‌داد که فیلم را ندیده، گمان می‌کردیم با یکی از شاهکارهای اورسن ولز یا استنلی کوبریک روبه‌رو خواهیم شد!
اگرچه معتقدیم هر دو فیلم عصبانی نیستم و آشغال‌های دوست داشتنی، بنا به ملاحظات سیاسی و اجتماعی، نباید بلافاصله بعد از ساخت و آماده شدن، اکران می‌شدند که ممکن بود به برخی از اتفاقات ملتهب دامن بزنند، اما این همه وقت در کمد ماندن این آثار هم کار اشتباهی بود و باعث شد هزینه‌های بیهوده‌ای متوجه فضای فرهنگی و سینمایی کشور شود. شدت ملاحظات در این زمینه، تنها موجب رونق این میوه‌های ممنوعه اما در مجموع بی‌خاصیت شد.
عصبانی نیستم، محصول سال 92 بود که 12 اردیبهشت امسال اکران شد و آشغال‌های دوست داشتنی هم محصول سال 91 بود که 24 بهمن امسال به نمایش عمومی درآمد. نکته جالب این‌که زمان فیلم آشغال‌های دوست داشتنی هم 88 دقیقه است که نسبتی مستقیم با سال ملتهب و موردنظر فیلمساز دارد، اما فیلم همین‌قدر رو و شعاری است و دستاوردی دوست داشتنی برای تماشاگران سینما ندارد.

بی‌اعتنایی به رستاخیز و دیگران

همچنان انتظار داریم سازمان سینمایی که در این چند وقت نشان داده در موضوعات کم اهمیت‌تر، سینه شفاف‌سازی سپر کرده، اما درباره مسائل اساسی‌تر سکوت پیشه می‌کند، اولویت‌هایش در اکران فیلم‌های توقیفی و در کمدمانده را به‌طور علنی مطرح کند.
این‌که چرا باید فیلم‌هایی منتسب به جریانی رنگ و رورفته و آثاری شبه ملتهب با خطوط قرمزی نصفه و نیمه، امکان نمایش عمومی پیدا کنند، اما فیلم‌های مهم‌تر و شاخص‌تری چون رستاخیز و خانه پدری، همچنان بلاتکلیف و در کمد باشند؟
سال‌ها اهل سینما و اهل رسانه فریاد سر داده‌اند که چرا تنها فیلم مهم ما درباره واقعه عظیم عاشورا، «روز واقعه» است و بس، اما وقتی فیلم «رستاخیز» (احمدرضا درویش) در این مورد ساخته شد و تعداد آثار مهم سینمای ما را در این حوزه را به عدد دو رساند، چرا اجازه اکران عمومی به آن داده نمی‌شود؟ آن هم باوجود این‌که فیلم در سی و دومین جشنواره فیلم فجر، صاحب عناوین برتر بهترین فیلم و بهترین کارگردانی هم شد. رستاخیز که محصول سال 91 است، گرچه شاید به‌طور کامل انتظارات سینمایی مخاطبان را برآورده نکند، اما همین که اثری درباره قیام امام حسین(ع) است و سعی کرده به سهم و بضاعت خود، این بخش مهم و تعیین‌کننده از تاریخ اسلام را روایت کند، ارزشمند است و باید با تعامل و گفت‌وگو با سازنده اثر راهکاری برای اکران عمومی آن یافت.
مسؤولان سازمان سینمایی چقدر در این زمینه تلاش کرده‌ و برای حل مشکل فیلم - که فقط نمایش صورت بازیگر نقش حضرت عباس(ع) است - اقدام موثری انجام داده‌اند؟ واقعا فیلمی درباره واقعه عاشورا، اولویت رفع مشکل و توقیف دارد یا آثاری درباره مسائل پیش پاافتاده و دم دستی؟
دیگر فیلم مهمی که هنوز در کمد خاک می‌خورد، خانه پدری است؛ اثر به‌دلیل سکانس خشونت بار آغازینش تا اینجا امکان نمایش پیدا نکرده است. شاید بتوان برای اکران این فیلم تبصره و استثنائی قائل شد.
اکران فیلم به شکل محدود و با محدودیت سنی و هشدار لازم برای تماشا، از راهکارهایی است که می‌توان در گفت‌وگو با کارگردان به آن رسید.
این‌که خانه پدری هنوز خانه‌نشین باشد و برخی فیلم‌های بی‌اهمیت دیگر رنگ پرده سینما را ببینند، برای سینمای ایران خوب نیست.

امید رحمانی

جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها