گفت‌وگو با سید محمدرضا دربندی نویسنده کتاب «‌زیر نگاه آسمان»

عاشقانه‌ترین خواهرانه عالم

در تاریخ نوشته‌اند در سال 61 قمری مثل امروز کاروان اسرای کربلا وارد شام شد. از این‌جای تاریخ به بعد دنیا مقابل زینب(س) سر تعظیمی چندباره فرود می‌آورد؛ بانویی مقتدر که مقابل یزید چنان سخن گفت که مجلس به ظاهر پیروز او را به جلسه‌ای خوار و محقر تبدیل و برای همیشه در تاریخ ثبت می‌کند که حق مانند ماه است که برای همیشه زیر ابر نمی‌ماند. از آن روز تاکنون اول صفر در یادها مانده، روزی که زینب(س) در مجلس دشمن برترین اولیاء خدا، از شهادت مردانی گفت که بهترین مردان خدایند و نامشان همیشه تاریخ زنده است. همچنان که نام زینب (س) زنده است.
کد خبر: ۱۱۶۹۸۶۹

سید محمدرضا دربندی، کتابی نوشته بهنام «زیر نگاه آسمان» که بتازگی از سوی انتشارات نیستان به بازار کتاب آمده است. دربندی در این کتاب از زبان حضرت زینب(س) غروب روز عاشورا تا صبح روز بعد را روایت میکند. شبی تاریک و غمبار که امام حسین(ع) و یارانش به شهادت رسیده، خیمهها به آتش کشیده شده و زنان و کودکان به اسارت گرفته شدهاند. با دربندی که مدیرکل مطبوعات داخلی هستند و کتابهای مختلفی از جمله «زیر نگاه آسمان» را با موضوع زندگی عاشقانه امامعلی(ع) و حضرت فاطمه(س) نوشته است همصحبت شدیم تا برایمان از چگونگی نوشتن کتاب زیر نگاه آسمان بگوید.

برای نوشتن کتاب زیر نگاه آسمان از چه منابعی استفاده کردید؟

تقریبا همه کتابهایی که درباره حضرت زینب(س) نوشته شده را مطالعه کردم، هم کتابهایی که به صورت خاص درباره ایشان نوشته شده و هم کتاب‌‌هایی که درباره امام علی (ع)، حضرت فاطمه(س)، امامان حسن و حسین (ع) نوشته شده و در بخشهایی از آنها به حضرت زینب (س) هم اشاره شده است. مقاتل زیادی را هم مطالعه کرده و از آنها فیشبرداری کردم.

روایت شما در این کتاب روایتی عاشقانه و عاطفی است و برای نوشتناش احتمالا حساسیتهایی وجود داشته تا قداست ایشان حفظ شود.

قبل از این کتاب «زیر نگاه ماه» را با موضوع زندگی مشترک امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) نوشتم. کتابی که انرژی زیادی برای آن صرف کردم چون هم باید قداست آنها را حفظ میکردم و هم آنها را زمینی و قابل درک میکردم تا مردم از سبک زندگی آنها الگو بگیرند. وزارت ارشاد مدتی معطلمان کرد تا ما توانستیم توجیه‌‌شان کنیم که قداست آنها لطمهای ندیده و کتاب شبههای ایجاد نمیکند. برای کتاب زیر نگاه آسمان هم با همان مشکلات روبهرو بودیم تا کتاب اجازه نشر گرفت. در نوشتن کتاب هم از نقل قولهای تاریخی استفاده کردهام و هم خیال. در نوشتن کتاب از کلمات و اصطلاحاتی استفاده کردم که برای مردم ملموس باشد و با ادبیات جوانان امروزی همخوانی داشته باشد.

کتابهای تاریخی و مقاتل نما و شمایلی کلی از اتفاقات کربلا ارائه میکنند اما شما در کتاب زیر نگاه آسمان خاطرات حضرت زینب(س) را روایت کردهاید، این خاطرات را چگونه استخراج کردید؟

در هیچ کتاب و مقتلی حادثه کربلا از زاویه نگاه حضرت زینب (س) روایت نشده است. آدمهای مختلف که در روز تاسوعا و عاشورا در کربلا حضور داشتند روایتهای خود از این واقعه را بیان و در همه آنها به اتفاقاتی مانند چگونی به شهادت رساندن امام حسین (ع) و یارانش، آتش زدن خیمهها، به اسارت گرفتن زنان و کودکان، گم شدن کودکان و پیدا کردن آنها و ... اشاره کردهاند. در کتاب زیر نگاه آسمان دو نگاه دارم؛ یکی اتفاقات و حس و حال شام غریبان را از نگاه حضرت زینب(س) بازگو میکنم و دیگر اینکه به گذشته میروم و زندگی ایشان از زمان تولد تا شب شام غریبان را روایت میکنم. چیزی شبیه زندگینامه خود نوشت (اتو بیوگرافی).

جملهای از حضرت زینب(س) روایت شده که یکی از زیباترین روایتها درباره حادثه کربلاست؛ آنجا که در کاخ یزید میگویند: «جز زیبایی هیچ ندیدم...» آیا در نوشتن کتاب از این جمله هم استفاده دراماتیک کردهاید؟

این جمله را حضرت زینب(س) در مجلس یزید میگویند. داستان من شب شام غریبان تا صبح روز بعد را روایت میکند، آنجا که حضرت زینب(س) سر بریده امام حسین (ع) را میبیند و سرش را به تیرک می‌‌کوبد و از پیشانیاش خون جاری میشود. اما از این جمله که بسیار زیبا و تاثیرگذار است آنجا که حضرت زینب(س) نماز صبح میخواند و با خود نجوا میکند، استفاده کردهام.

برخی میگویند، امام حسین (ع) چون از سرنوشت خود در کربلا با خبر بود به همین دلیل آدمهایی که باید با خود میبرد را انتخاب کرد و یکی از آنها حضرت زینب (س) بود، با تحقیقاتی که انجام دادهاید با این گفته موافقید؟

من موافق این گفته نیستم! امام حسین (ع) زمانی که تصمیم گرفت به سوی کوفه حرکت کند همه بستگان سببی و نسبی و بقیه مردم را فراخواند و به آنها اعلام کرد که ما به این مسیر میرویم، هر کسی دوست دارد با ما همراه شود. حدود هزار نفر با ایشان راه افتادند. شب عاشورا که امام به همراهانشان فرمودند که بیعتم را از شما برمی‌‌دارم چون اینها با من کار دارند، بیشتر از 900 نفر رفتند و 72 نفر باقی ماندند. با این اوصاف امام حسین (ع) آدمها را انتخاب نکردند بلکه آنهایی که ماندند تصمیم گرفتند در کنار امام باشند که یکی از آنها حضرت زینب (س) و خانوادهاش بودند.

در کتاب نوشتهام زمانی که به خواستگاری حضرت زینب (س) میروند، ایشان شرط میگذارد که هر جا امام حسین (ع) (برادر کوچکم) برود من با او همراه خواهم شد. وقتی امام حسین (ع) راهی میشود، حضرت زینب (س) با ایشان همراه میشود و تا آخر هم میماند.

مثل امروز کاروان اسرا وارد شام میشوند و ما زیاد شنیدهایم که میگویند اگر حضرت زینب (س) نبود، کربلا در کربلا میماند و به ما نمیرسید، چگونه یک زن چنین نقش تاثیرگذاری پیدا کرده و بخشی از تاریخ شیعه را رقم میزند؟

اعتبار این جمله از این جهت است که بعد از حادثه کربلا، میتوانست این اتفاق فراموش شود اما از زمانی که کاروان اسرا به سمت شام حرکت کرد، حضرت زینب (س) در طول مسیر به بهانههای مختلف به آدمهایی که با آنها روبهرو میشدند، حادثه را بازگو کرده و به نوعی اطلاعرسانی میکردند. وقتی به مجلس یزید رسیدند، که در آنجا مقامات لشکری و کشوری و سفرای کشورهای خارجی هم حضور داشتند، سخنرانی ایشان باعث شد تا همه حضار تحتتاثیر قرار بگیرند و برای دیگران تعریف کنند که در کربلا چه اتفاقی افتاده و چنین شد که مظلومیت امام حسین (ع) فراگیر شد. امام سجاد (ع) نیز تاثیر زیادی در بازگو کردن اتفاقات کربلا داشتند. ایشان تا زمانی که به شهادت رسیدند از همه فرصت‌‌ها استفاده میکردند تا واقعه عاشورا را به مردم اطلاعرسانی کنند. وقتی میدیدند فردی گوسفندی را قربانی میکند به او میگفتند به او آب دادهاید؟ اگر کسی گریه میکرد، میگفتند مرا یاد علیاصغر(ع) میاندازی! و... یعنی از هر بهانهای استفاده میکردند تا واقعه کربلا را بازگو کنند. رفتار و گفتار امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) در 50سال بعد از واقعه کربلا باعث شد تا این اتفاق در تاریخ ثبت شود و امروز به دست ما برسد.

طاهره آشیانی

روزنامهنگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها