نگاهی به سریال‌های مطرح تاریخی تلویزیون در 4 دهه گذشته

شخصیت‌های تاریخی، جذابیت‌های تاریخی

پس از پیروزی انقلاب در بهمن 1357، دو شبکه تلویزیونی وقت که تولیدات اندکی هم برای پخش داشتند برای پر کردن اوقات فراغت بینندگان خود به تولید مجموعه‌های تلویزیونی دست زدند. عمده آنها هم یا کمدی‌های مرتبط با دوران حکومت شاهنشاهی بود یا آثار تاریخی.
کد خبر: ۱۱۵۶۸۳۴

از دسته اول میتوان به سریالهای طبل توخالی و اشک تمساح از ساختههای احمد نجیبزاده اشاره کرد که با توجه به کمیک بودنشان آن هم در فضای جنگ تحمیلی مورد توجه میلیونها مخاطب قرار گرفتند. اما گروه دوم نیز با توجه به کیفیت ساخت و برخورداری از یک فیلمنامه استاندارد، قابلیت جذب حداکثری مخاطبان را داشتهاند که بهعنوان نمونه میتوان از «سربداران» ساخته محمدعلی نجفی یاد کرد. حال نگاهی به شاخصترین مجموعههای تاریخی تلویزیون میاندازیم.

سربداران

محمدعلی نجفی، قصه سربداران را به دوره مشخصی از تاریخ برده و با محور قرار دادن شخصیتی به نام شیخ حسن جوری، دورانی پرآشوب را به تصویر کشیده که در آن مغولها با خونریزی بسیار پایههای حکومت خود را محکم کردند. از این منظر میتوان سربداران را مجموعهای قهرمان محور به حساب آورد که قهرمانش رگههای بسیار پررنگی از مذهب شیعی را با خود داشته و مردم را برای مقابله با ظلم و جور به اتحاد با یکدیگر فرا میخواند. این امر با توجه به انقلاب رخ داده در ایران، هیجان مضاعفی به مخاطبان خود بخشیده و خاطرات آن دوران را برایشان تداعی میکرد. مهمترین نقطه قوت فیلمنامه سربداران، شخصیتپردازی آن است که باورپذیری مناسبی به کلیت آن بخشیده است. شیخ حسن جوری بهعنوان قهرمان سربداران یکی از آنهاست که عالی نوشته و خلق شده است. نفوذ کلام و بیان فصیح از عناصر مهم و کلیدی این شخصیت است که او را از دیگران متمایز کرده و شمایل قهرمان به وی بخشیده است. پس از او و در قطب مخالف، به یک شخصیت کاملا خاکستری به نام قاضی شارح میرسیم که با اشراف خود بر سفسطه بر مسند قضاوت ایلخانهای مغول تکیه زده و آنها را مرعوب خود کرده است. سربداران بخش مهمی از کیفیت و ماندگاری خود را مدیون فیلمسازی به نام محمدعلی نجفی است که با وجود تنگناهای مالی اوایل دهه 60، کاری شسته رفته و حرفهای ساخته و کاملا بر تمام ارکان آن از جمله بازیگری اشراف داشته است.

بوعلی سینا

دیگر اثر تاریخی شاخص دهه 60 به کارگردانی زندهیاد کیهان رهگذار بود که در نگارش فیلمنامه سربداران هم سهم مهمی داشته است. او در این مجموعه تلویزیونی سراغ دورههایی از زندگی دانشمند و حکیم مشهور ایرانی بوعلی سینا رفته و از کودکی تا میانسالی وی را روایت کرده است. زیستن بوعلی در دورهای که آشوب و درگیری زیادی در بخشهای مختلف ایران جریان داشت، دست رهگذار را برای پرداختن به این حوادث باز گذاشته و مخاطب از خلال زندگی وی نیم نگاهی هم به دورههای مختلف و حکومتهای گوناگون آن میاندازد. رهگذار در نگارش فیلمنامه این سریال، عمده تمرکز خود را روی بوعلی و شخصیت پیچیده و چندلایهاش گذاشته که از هوش فوق العادهای هم بهره میبرده است. سیر حوادث داستان هم بهگونهای است که مخاطب را با خود همراه کرده و در قلب تاریخ به حرکت در میآورد. نکته دیگر هم این است که مخاطبان کم سن و سالتر تلویزیون با یکی از مشاهیر مملکت خود آشنا شده و اطلاعات مفیدی درباره او بهدست میآورند. امین تارخ هم انتخاب مناسبی برای ایفای نقش ابن سینا بوده و در این نقش به باور مخاطبان خود مینشیند.

امیرکبیر

همزمان با بوعلی سینا، سریال تاریخی دیگری هم تولید و روانه آنتن شد که تاریخ معاصر را هدف قرار داده و از امیرکبیر بهعنوان شخصیت مرکزی خود سود جسته است. سعید نیکپور که علاوه بر کارگردانی، ایفاگر نقش امیرکبیر هم بوده، برشی از زندگی این شخصیت مهم تاریخ معاصر را روایت کرده و آن را با قتل وی در حمام فین کاشان به پایان میرساند. نیکپور تا جایی که میتوانسته به زندگی شخصی قهرمانش هم نزدیک شده و بخشی از کار را به آن اختصاص داده که خوب و باورپذیر هم از کار درآمده است. رابطه خصمانه مهدعلیا با دامادش هم که در تاریخ به آن اشاره بسیار شده، در اینجا هم پررنگ بوده و تعلیق مناسبی هم به کار بخشیده است. با همه اینها، امیرکبیر در برخی قسمتها با کندی ریتم مواجه بوده و دیالوگها هم بیش از اندازه رسمی و دور از ادبیات محاورهای هستند. نیکپور علاوه بر موفقیت نسبی در کارگردانی، نمایش موفقی هم در نقش امیرکبیر داشته و تصویری ماندگار از این مرد بزرگ خلق کرده است.

کوچک جنگلی

یکی از مهمترین سریالهای تاریخ تلویزیون ایران با محوریت میرزا کوچک خان مشهور به کوچک جنگلی، قهرمان ملی گیلان در مبارزه با استبداد است که توسط بهروز افخمی ساخه شده است. افخمی که پس از کنارهگیری تقوایی از ساخت این مجموعه تلویزیونی سکان کارگردانی را در دست گرفته، به شیوه کلاسیک در ساخت این اثر عمل کرده و قصه پرکشش و جذاب خود را در این بستر روایت کرده است؛ قصه پرفراز و نشیب نهضت جنگل و شخص کوچک خان با تکیه ماجراهای بسیار و شخصیتهای متعدد که پایان بسیار هوشمندانهای دارد. جایی که میرزا و اندک یاران باقیماندهاش، سلاح اضافی را در جنگل دفن کرده و روی آن خاک میریزند و پایانی امیدبخش که سرانجام تلخ زندگی میرزا را به تصویر نکشیده و کام مخاطبان را بیش از اندازه تلخ نمیکند. انتخاب علیرضا مجلل برای نقش میرزا، یکی از نقاط قوت کار به حساب میآید که علاوه بر بازی درخشان به لحاظ چهره هم شباهت فوقالعادهای به میرزای واقعی دارد.

هزاردستان

شاهکار تلویزیونی زنده یاد علی حاتمی که از 30 سال پیش به اینسو بارها روی آنتن شبکههای مختلف رفته و هر بار هم مخاطبان زیادی را پای روایت خود از تهران قدیم نشانده است. حاتمی در نگارش فیلمنامه هزاردستان که در دو دوره تاریخی متفاوت میگذرد، به سراغ بخشی از تاریخ معاصر رفته و داستان انجمن مجازات و کریم دواتگر را آنچنان که میخواسته روایت کرده است؛ تلفیقی از واقعیت و تخیل فیلمساز که به شکل منحصربه فردی با یکدیگر تلفیق شده و به دستان هنرمند حاتمی جان گرفته است. شخصیت پردازی یکی از ارکان کلیدی هزاردستان است که مخاطب را با حجم زیادی از شخصیت و تیپ ـ شخصیت مواجه میکند که در خلق هر یک از آنها ظرافتهای زیادی به کار رفته است. برای مثال میتوان از رضا خوشنویس و مفتش شش انگشتی تا شخصیتهای فرعی همچون پاسبان دم در گراند هتل یاد کرد که همگی درسطح خود درخشان هستند. همینطور بازیهای عالی جمعی از بهترینهای سینمای ایران از جمشید مشایخی، علی نصیریان، عزتا... انتظامی و داوود رشیدی گرفته تا پرویز پورحسینی، جهانگیر الماسی، نعمتا... گرجی، محمود بصیری، جهانگیر فروهر و... که به بهترین شکل به شخصیتهای روی کاغذ فیلمنامه هزاردستان جان بخشیدهاند.

امام علی(ع)

اولین سریال دینی تلویزیون در رابطه با امیرالمومنین علی (ع) که تولید سنگین و سختی داشته و در قیاس با دیگر مجموعههای تلویزیونی هزینه بالاتری صرف تولید آن شده است. میرباقری در این سریال که چند سال صرف نگارش فیلمنامه و ساخت آن شده، ابتدا سراغ واپسین ماههای دوران خلافت عثمان تا به قتل رسیدنش رفته و سپس دوران خلافت امیرالمومنین (ع) را تا به شهادت رسیدنش بهدست ابن ملجم به تصویر میکشد. فیلمنامه این مجموعه تلویزیونی مهمترین نقطه قوت آن به حساب میآید که از دیالوگهای محاورهای خوبی بهره میبرد تا جایی که مردم هنگام تماشای آن فاصله زیادی بین خود و شخصیتهای کار حس نمیکنند. از طرف دیگر میبینیم که قطب خیر و شر سرشار از شخصیتهایی چند لایه و فکر شده هستند که به باور مخاطبان خویش مینشینند. در قطب خیر، مالک اشتر نخعی و در قطب شر، معاویه و عمروعاص بهتر از بقیه از کار درآمده و بخش مهمی از بار دراماتیک داستان را به دوش کشیدهاند.

مکمل این شخصیتپردازی درخشان هم بازیهای فوقالعاده بخش مهمی از بازیگران کار است که در راس آنها مهدی فتحی، داریوش ارجمند، بهزاد فراهانی و محمدرضا شریفینیا قرار دارند. میرباقری هم در امام علی تسلط خوبی روی ارکان مختلف کار نشان داده و اثری ماندگار خلق کرده است.

ولایت عشق

مهدی فخیمزاده پس از تجربه نخستین سریال تاریخی اش به نام تنهاترین سردار با محوریت بخشی از زندگانی امام حسن مجتبی(ع) ، در ولایت عشق سراغ امام هشتم شیعیان جهان امام رضا(ع)، رفته و بخشی از زندگانی ایشان در دوران حکومت مامون بر خراسان را روایت کرده است. روایتی جذاب و تماشایی براساس فیلمنامهای مناسب که مخاطب علاقهمند به اهل بیت را مجذوب خود کرده است. فخیمزاده که به شیوه روایت کلاسیک علاقه زیادی دارد، شخصیتهایی را وارد داستان کرده و از تقابل آنها با یکدیگر درام پرکششی را خلق میکند. یک سوی این ماجرا یاران امام رضا(ع) هستند که در برابر قطب شر قرار گرفته و سعی دارند به امامشان از سمت آنها و مامون گزندی وارد نشود. برخی از این شخصیتها مانند آن شخصیتی که خود فخیمزاده ایفا میکند،
ما به ازای تاریخی نداشته و زاده تخیل خود اوست. او برای نمایش تصویری از امام هشتم(ع) از تکنیک نورانی کردن چهره استفاده کرده و به بهترین شکل هم از بیان رسا و صدای فوقالعاده فرخ نعمتی برای آن سود جسته است. از دیگر نقاط قوت کارگردانی فخیمزاده، ریتم فوقالعاده کار است که نشان از حضور یک کارگردان کارکشته و با تجربه پشت دوربین دارد.

کیف انگلیسی

تاریخ معاصر از دهه 20 تا اوایل دهه 30، دورهای بسیار مناسب برای روایت تلویزیونی است که عناصر دراماتیک فوقالعادهای هم با خود دارد. از سقوط تهران و اشغال آن به دست متفقین تا تبعید رضاشاه از تهران به آفریقای جنوبی و سرانجام جزیره موریس و نشستن پسرش بهعنوان جانشین او گرفته تا حکومت قوام و ملی شدن نفت و در نهایت کودتای ننگین و آمریکایی 28 مرداد 1332. سیدضیاءالدین دری در این مجموعه تلویزیونی سراغ همین دوره پرالتهاب رفته و مخاطبان خود را با دکتر منصور ادیبان بهعنوان یک تحصیلکرده روشنفکر مخالف با حکومت ارباب و رعیتی همراه میکند. در این بین ما با دسیسههای ویرانگر دستهای پشت پرده قدرت آشنا شده و میبینیم که منصور ادیبان تا کجاها سقوط کرده و نابود میشود. مهمترین نقطه قوت این سریال هم فیلمنامه و شخصیتهای آن است که عموما ما به ازای تاریخی داشته و دور از باور نیستند. برای مثال هم میتوان به پدر مستانه، هوشنگ جاوید و خود مستانه اشاره کرد. کیف انگلیسی یکی از بهترین پایان بندیها را در تاریخ سریالسازی ایران دارد که غم غریبی را در قلب مخاطبانش مینشاند.

مدار صفر درجه

حسن فتحی که علاقه فراوانی به تاریخ معاصر دارد، در مدار صفر درجه قصهای عاشقانه را به جنگ دوم جهانی پیوند زده و سرانجام پایان آن را به تقابل خیر و شر در نماد تاریخ ایران باستان(تخت جمشید)گره میزند. قهرمانهای داستان فتحی، انسانهای کنشمندی هستند که جان پای عقیده خود گذاشته و در راهی کشته میشوند که به آن ایمان دارند. برای مثال میتوان از پروفسور وایز یهودی نام برد که اسناد مهمی از همکاری صهیونیستها با آلمانهای نازی در اختیار دارد؛ همینطور پدر حبیب پارسا که آزادیخواه بودنش او را از سفیر وزارت خارجه بودن دور و به طبابت مشغول کرده است. در آخر هم حبیب پارسا که بابت نجات جان سارا و تنی چند از هموطنان یهودی اش از فرانسه اشغالشده، هم در اروپا و هم در ایران شکنجه شده و بازخواست میشود. فتحی که در بازسازی فرانسه اشغالشده عالی عمل کرده، شخصیتهای فرعی فوقالعادهای هم خلق کرده که نقشی کلیدی در گسترش داستان در عرض و رساندن آن به نقطه اوج

دارند. از جمله آنها میتوان به کمیسر فتاحی و نامزد سابقش اشاره کرد که داستانک فوقالعادهای برپایه این دو شکل گرفته است. فتحی در انتخاب بازیگرانش هم موفق عمل کرده و آنها را متناسب با نقشها برگزیده است. از نمونههای خوب آن هم میتوان به شهاب حسینی، پیر داغر، مسعود رایگان، لعیا زنگنه، آتنه فقیه نصیری، فرخ نعمتی و پیام دهکردی اشاره کرد.

یوسف پیامبر

زندهیاد فرجا... سلحشور در یوسف پیامبر سراغ احسن القصص قرآن رفته و فیلمنامه خود را بر این اساس شکل داده است. داستان یوسف که بهواسطه حسادت برادرانش به چاه انداخته شده و به شکل معجزهآسایی وارد دربار پادشاه مصر شده و سرانجام در جوانی موفق به یافتن خانواده خود میشود. سلحشور در این سریال تلاش زیادی برای نزدیک شدن به روح داستان به خرج داده و در این زمینه هم تا حدود زیادی موفق بوده است. وی برای نقش یوسف پیامبر نیز دست به انتخاب خوبی از میان صدها متقاضی زده و مصطفی زمانی بدون سابقه بازیگری را برای این نقش برگزیده که او هم بخوبی از عهده ایفای آن برآمده است. در میان بازیگران زن نیز کتایون ریاحی در نقش زلیخا موفق ظاهر شده و باورپذیری مناسبی به این نقش بخشیده است.

مختارنامه

روایت تماشایی داوود میرباقری از انتقام مختار ثقفی از بانیان واقعه عظیم کربلا که در فلاشبکهای مربوط به هریک از آنها با بخشی از اتفاقهای دو روز تاسوعا و عاشورا روبهرو میشویم. این نوع روایت میرباقری بسیار مورد توجه مخاطبان قرار گرفته و یکی از دلایل موفقیت بزرگ این مجموعه تلویزیونی محسوب میشود. فیلمنامه مختارنامه، فیلمنامهای پروپیمان و سرشار از داستانکها و ماجراهایی است که هر یک در پیشبرد داستان و گسترش آن نقش داشتهاند. در عین حال شخصیتهای اصلی و مکمل درخشانی در طول کار حضور دارند که عموما پیچیده و چند لایه بوده و مخاطب برای کشف آنها باید تامل بیشتری به خرج دهد. برای مثال هم میتوان به خود مختار در قطب خیر و عبدا... بن زبیر در قطب شر اشاره کرد که هریک لایههای مختلفی داشته و از تقابل میانشان یک درام قوی شکل میگیرد. میرباقری در اینجا هم دقت بسیاری در انتخاب بازیگران نقشهای اصلی و فرعی به خرج داده و عمده تمرکزش را روی فریبرز عربنیا در نقش مختار گذاشته که فوقالعاده از آب درآمده و مخاطب را کاملا با خود همدل و همراه میسازد.

معمای شاه

پس از انقلاب و در چهار دههای که از آن گذشته، فیلمها و سریالهای زیادی درباره دوران حکومت پهلوی ساخته شده و هریک از آنها از زاویهای به این دوران نگریستهاند. اما معمای شاه ساخته محمدرضا ورزی کاملترین آنها به حساب میآید که هم برشهایی کوتاه از دوران حکومت رضاشاه را به تصویر کشیده و هم به دوره 37 ساله حکومت پهلوی دوم پرداخته است. منتها از زاویه نگاه دکتر احمد وزیری و پسرش محمود که دل خوشی از این خاندان نداشته و در گذر زمان هم بابت این موضوع هزینه سنگینی را پرداخت میکنند. ورزی در این روایت طولانی از تاریخ پهلوی تلاش کرده تا به حقیقت نزدیک شده و آن را پیشروی مخاطبان خود قرار دهد. وی در این مسیر از شخصیت، تیپ و تیپ ـ شخصیت بهره گرفته و داستان خود را به کمک آنها پیش برده است. سعید نیکپور، انتخاب مناسبی برای نقش دکتر وزیری بوده و نقش مهمی در نزدیک شدن مخاطب به این شخصیت و خانوادهاش دارد. در نقشهای مکمل هم گاه با بازیهای غافلگیرکنندهای روبهرو میشویم که از جمله میتوان به حضور محمدعلی نجفی در نقش قوامالسلطنه اشاره کرد.

روزگار قریب

روایتی حیرت انگیز و سرشار از جزئیات از زندگی دکتر محمد قریب، متخصص اطفال که از کودکی تا مرگ وی را در برمیگیرد. کیانوش عیاری بهعنوان یکی از بهترین قصهگوهای سینما و تلویزیون، در روزگار قریب تلاش کرده تمامی آنچه را که از قهرمان داستان خود میداند به تصویر کشیده و درنهایت مخاطبان خویش را با یکی از بهترین پزشکان ایران آشنا کند. نگاه انسانی و سرشار از مهر عیاری به قریب، کلید موفقیت این سریال به حساب میآید چرا که این نگاه به بهترین شکل از قاب دوربین گذشته و به مخاطبان کار منتقل شده است. بخش مربوط به کودکی دکتر با وجود آن که از ریتمی کند برخوردار است اما از آن جهت مهم است که ریشههای شخصیتی قهرمان داستان را به ما نشان داده و روی آن تاکید میکند. برای مثال به فصل سفر محمد و خانوادهاش به کربلا و شیوع بیماری وبا در سفر و تشنگی مسافران نگاه کنید که با چه ظرافتی به همراهی محمد خردسال با پزشک کاروان پیوند میخورد. بازی درخشان و غافلگیرکننده مهدی هاشمی هم نقش مهمی در کیفیت والای این مجموعه تلویزیونی داشته و سرشار از ظرایف و نکات ریز است. بخصوص در دوره میانسالی و ابتلای دکتر به سرطان که هاشمی به بهترین شکل این درد و ناراحتی را به تصویر کشیده و در عین حال همچنان بهدنبال حل مشکلات بیماران بیمارستان خود است. روزگار قریب از آن دسته آثاری است که برای درک تمام و کمال آن باید چندباری به تماشایش نشست.

در چشم باد

یکی دیگر از تولیدات عظیم تلویزیون با پس زمینه تاریخ معاصر که 60 سال تاریخ کشور را دربرمیگیرد. در ابتدای کار با میرزا حسن ایرانی و دوست تاجیکش همراه میشویم که آزادیخواه بوده و پس از شهادت میرزاکوچک خان ناچار به تهران میآید. در قسمتهای نخست، مسعود جعفری جوزانی به آهستگی مخاطبان خود را با خانواده ایرانی و تعلقاتشان آشنا کرده و سپس با ورود به تهران قصه خود را گسترش داده و ریتم تندتری بر آن حاکم میکند. بیژن ایرانی بهعنوان شخصیت اصلی کار بخش مهمی از بار دراماتیک فیلمنامه را به دوش کشیده و بیشتر از بقیه مخاطبان را به همذاتپنداری با خود وادار میکند. جوزانی در بخشهای مربوط به سقوط تهران و اشغال آن به دست متفقین، عالی عمل کرده و تصویر دقیقی از آن روزها ثبت کرده است. در عین حال یکی از نزدیک ترین نمونههای نمایشی از رضاشاه را با بازی سعید راد خلق کرده که باورپذیر از کار درآمده است. در بخش مربوط به میانسالی بیژن که با انقلاب ایران و متعاقب آن آغاز جنگ تحمیلی مقارن شده، فاز تازهای از «در چشم باد» کلید میخورد که پدر را بهدنبال پسر به خرمشهر میکشاند. در چشم باد یک پایان تلخ و تاثیرگذار دارد، آن هم در روزی که خرمشهر فتح شده و پدر در حالی که به پسر رسیده به ضرب گلولهای سرگردان به شهادت میرسد. جوزانی بخش مهمی از موفقیت کارش را مدیون طیف عظیمی از بازیگرانی است که متعلق به نسلهای مختلف بازیگری هستند. برای نمونه هم میتوان به پارسا پیروزفر، کامبیز دیرباز، اکبر عبدی، سعید نیکپور، ماهچهره خلیلی، محمدرضا هدایتی، شهرام قائدی و سعید راد اشاره کرد.

دیگر سریالهای تاریخی

از دیگر مجموعههای تاریخی ساخته شده در چهار دهه پس از پیروزی انقلاب میتوان به سریالهای شیخ بهایی و جلالالدین، هردو از ساختههای شهرام اسدی اشاره کرد که اولی درباره شیخ بهایی، دانشمند عصر صفوی است و در دومی هم داستان کودکی مولانا جلالالدین بلخی، شاعر بزرگ ایران زمین روایت شده است.

شهریار بحرانی هم سریال مریم مقدس را ساخت که در زمان خودش با استقبال خوب مخاطبان همراه شد. حسن فتحی هم در مجموعههای تلویزیونی روشنتر از خاموشی، پهلوانان نمیمیرند و شب دهم سراغ بخشهایی از تاریخ رفته که از میان آنها روشنتر از خاموشی نزدیکی بیشتری به تاریخ دارد. این سریال زندگینامه ملاصدرا، فیلسوف بزرگ ایرانی است که از تولد تا مرگ وی را دربرمیگیرد. «نردبام آسمان» ساخته محمدحسین لطیفی هم داستان زندگی غیاثالدین جمشیدکاشانی را روایت میکند که وحید جلیلوند در نقش این منجم مشهور ظاهر شده است. «شهریار» ساخته کمال تبریزی با محوریت محمدتقی شهریار، شاعر برجسته از دیگر آثار تاریخی تلویزیون به حساب میآید.

همینطور «کلاه پهلوی» ساخته سیدضیاالدین دری که مخاطبان خود را با دورهای از تاریخ معاصر از زاویه نگاه خود آشنا کرده است.

«معصومیت از دست رفته» ساخته داوود میرباقری، «تبریز در مه» و «ستارخان» از ساختههای محمدرضا ورزی از دیگر سریالهای تاریخی تلویزیون در چهل سال پس از انقلاب به حساب میآیند.

کسری همایونافشار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها