به گزارش جامجم، دهم فروردین 95 مردی جوان به اداره پلیس آگاهی رفت و از ناپدید شدن پدرزن 42 سالهاش به نام محمد خبر داد.
وی گفت: پدر زنم با یک پراید در آژانس کار میکند. به گفته همکارانش او دیروز مسافری را به باقرشهر برده اما دیگر بازنگشته است. ما همه جا را دنبال پدرزنم جستوجو کردیم اما هیچ خبری از او بهدست
نیاوردیم.
بهدنبال اظهارات این مرد پلیس به جستوجوی ویژه پرداخت و یک روز بعد حوالی بزرگراه خلیج فارس جنازه محمد را پیدا کرد که با ضربههای چاقو کشته شده بود. تلاش برای رازگشایی جنایت آغاز شده بود که یک هفته بعد پراید محمد در حاشیه شهر رفسنجان پیدا شد.
تحقیقات پلیس وارد مرحله تازهای شده بود. متهم 25 ساله به نام فریبرز که به اتهام حمل مواد مخدر تحت تعقیب قرار داشت، هشتم آذر 95 بازداشت شد.مرد جوان در بازجوییها به خرید و فروش مواد مخدر اعتراف کرد و از جنایتی که هشت ماه قبل مرتکب شده بود، پرده برداشت.
وی گفت: برای خرید مواد مخدر میخواستم از شهرری به باقرشهر بروم. به همین خاطر یک پراید کرایه کردم. کرایهام 11 هزار تومان بود اما پولی به همراه نداشتم. به همین خاطر با راننده درگیر شدم. راننده به رویم چاقو کشید و من چاقو را از دستش گرفتم و چند ضربه به او زدم.
من از ترسم سوار پراید شدم و رفتم اما در بین راه متوجه شدم گوشی تلفن همراهم را در صحنه جنایت جا گذاشتهام. به همین خاطر با برادرم تماس گرفتم و از او خواستم به محل قتل برود. وقتی برادرم به محل رفت با من تماس گرفت و گفت راننده پراید مرده است. برادرم گوشی موبایلم را برداشت و به خانه برگشت. همان شب از ترسم به رفسنجان رفتم و ماشین را آنجا رها کردم .
ادعای جدید
بهدنبال اعترافهای فریبرز و در حالی که برایش کیفرخواست صادر شده بود، وی ادعای تازهای مطرح کرد و دوست 30 سالهاش به نام تازه گل را بهعنوان عامل جنایت معرفی کرد .
وی دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی استاد عبداللهی و با حضور یک قاضی مستشار پای میز محاکمه ایستاد.
درخواست قصاص
در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده، نماینده دادستان گفت: رئیس قوه قضاییه از طرف فرزند صغیر قربانی برای فریبرز حکم قصاص خواسته است. سپس فرزندان محمد روبهروی قضات ایستادند و برای مرد موادفروش حکم اعدام خواستند.
سپس فریبرز در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من قبلا به دروغ قتل را گردن گرفته بودم اما حالا میخواهم حقیقت را بگویم.
وی ادامه داد: من ایرانی هستم اما چون نامادریام افغان بود با یک مرد افغان به نام تازهگل آشنا شدم. ما در زمینه خرید و فروش مواد مخدر با هم کار میکردیم. دهم فروردین 95 تازهگل با من تماس گرفت و از من خواست به نعمتآباد بروم و برایش گوسفند بیاورم. من و تازهگل گوشیهای موبایلمان را با هم عوض کرده بودیم. وقتی به نعمتآباد رسیدم تازهگل با من تماس گرفت و گفت با راننده یک آژانس درگیر شده است. من وقتی به محل رسیدم تازهگل با ضربات چاقو راننده را مقابل چشمانم کشت. ما با هم فرار کردیم اما چون گوشی موبایلم در جیب تازهگل بود در محل جنایت جا ماند و من مجبور شدم برای برداشتن گوشی موبایل از برادرم کمک بگیرم.
وی ادامه داد: بعد از دستگیری تازهگل را لو دادم اما وقتی او به اداره آگاهی آمد، به من وعده داد اگر قتل را به تنهایی گردن بگیرم مرا آزاد میکند. به همین خاطر من که فریب حرفهای او را خورده بودم به دروغ گفتم به تنهایی راننده آژانس را کشتهام.
تازهگل وقتی از زندان آزاد شد دیگر با من تماس نگرفت و سراغم نیامد. من هم حالا تصمیم دارم به خاطر همسر و پسر سه سالهام حقیقت را بگویم.
با پایان ضد و نقیضگوییهای این متهم هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد