یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در نگاه اول، شاید مژده لواسانی، جوان به نظر برسد، اما آزمون و خطاهایش را انجام داده تا اینجا رسیده؛ لواسانی در کنار تحصیل، در فضای رسانهای رادیو و تلویزیون کار کرده و تجربیات زیادی به دست آورده است.
اگر تا چند سال قبل فقط ژاله صادقیان را میشناختیم که از پنج سالگی وارد رادیو شده و تاکنون در رادیو وتلویزیون مانده، مژده لواسانی رکورد او را شکسته چون از سه سالگی حضور در رادیو را تجربه کرده است. با لواسانی درباره سبک زندگی و تجربههای کاریاش همصحبت شدیم.
آدمهای تاثیرگذار در زندگی شما چه کسانی بودند که به شما کمک کردند برای زندگی خود برنامهریزی کرده، اهدافتان را پیگیری کنید؟
از آدمهای زیادی، چیزهای گوناگونی یاد گرفتم. از بچگی به زندگی اهلبیت علاقهمند بودم و درباره آنها مطالعه میکردم. به برخی شهدا از جمله شهید همت، شهید باکری، شهید کاوه و شهید آوینی ارادت دارم. استادانی داشتم که خیلی به من کمک کردند و یکی از آنها تاثیر زیادی روی بینش و دیدگاهم درباره انتخاب سبک زندگیام داشت. در خانوادهای مذهبی و روشنبین متولد و بزرگ شدم. پدر و مادرم تاثیر زیادی روی شخصیتم داشتند. نمیتوانم بگویم یک نفر بخصوص روی من تاثیر مهمی داشته است. همه این افراد به نوعی به من کمک کردند تا به جایگاهی که اکنون دارم، برسم.
در صحبتهایتان روی سبک زندگی مذهبی تاکید کردید. از این سبک زندگی برایمان میگویید چه چیزهایی را دربرمیگیرد؟
تلاش نمیکنم خودم را از دیگران متمایز کنم! سبکی که من برای زندگی انتخاب کردهام ایرانی ـ اسلامی است. علاقه مندیهای خاص خودم را دارم. بشدت دلبسته زیارت هستم. شاید به نظر خیلیها با همه مشغلههایی که دارم سالی چند بار کربلا و مشهد رفتن قابل توجیه نباشد، اما زیارت برایم اصل است. برای خودم چارچوبهایی دارم، اما به این معنا نیست که یک تفکر سنتی و بسته مرا وادار کرده باشد بینش مذهبی داشته باشم؛ مثلا همین تفکر مرا وادار کرده باشد چادر سر کنم! باورهای مذهبیام ریشهای و عمیق است و هیچ وقت از روی جبر نبوده است. همه انتخابهایم از روی عشق، علاقه و آگاهی فردی است. علاقه زیادی به هنرهایی مانند سینما و تئاتر دارم، ادبیات جزء لاینفک زندگیام و حضورش در همه ابعاد آن پررنگ است و همه اینها سبک زندگیام را شکل میدهد. تکفرزندم و در همه کارهایم با پدر و مادرم مشورت میکنم. ما سه نفر درباره همه مسائل با هم صحبت میکنیم و اعتقادات و باورهایم در همین گفتوگوها شکل گرفته است.
اعتقادات شما در چه سنی تثبیت شد و بنیانهای فکریتان در چه فضایی بنا شد؟
از نوجوانی برای آیندهام برنامهریزی کرده و میدانستم میخواهم چهکاره شوم. شانزده هفده ساله بودم که سردبیر رادیو شدم و کار در فضای حرفهای را تجربه کردم. همه چیز قبل 18 سالگی در من تثبیت شد. همین تجربه باعث شد به این نتیجه برسم که بهتر است آدمها قبل از 18 سالگی برنامه و راهبرد زندگیشان را مشخص کنند که اگر چنین شود، بقیه مسیر را راحتتر طی خواهند کرد.
ورود به رادیو و سردبیر شدن در 17 سالگی چگونه اتفاق افتاد؟ آیا آشنا و به اصطلاح رانتی داشتید یا با تکیه بر توانمندیهای شخصی بود؟
من از سه سالگی به طور اتفاقی وارد یک برنامه کودک رادیویی که خانم عذرا وکیلی مجری آن بود، شدم و به دعوت خانم وکیلی در این برنامه ماندم. در فضای رادیو رشد کردم و به چنین کودکی فقط قابلیتها و توانمندیهای خودش کمک میکند، رشد کند و به کارش ادامه دهد. من اگر توانایی نوشتن نداشته باشم همه دنیا هم جمع شوند، نمیتوانند مرا نویسنده کنند. من از بچگی مینوشتم، ده ساله بودم که شعرم در ضمیمه دوچرخه همشهری چاپ و در جشن دوچرخه اول شد. از 12 سالگی برای برنامه خودمان مینوشتم و سردبیرمان خیلی از قلمم راضی بود. همه اینها نشان میدهد توانایی داشتم در رسانه کارم را ادامه بدهم. شاید خیلیها پارتی عامل ورودشان به سازمان صدا و سیما یا هر حرفه دیگری باشد، اما پارتی و رانت نمیتواند عامل بقا و ماندگاری آدمها در کارشان باشد. وقتی وارد یک حرفه میشوی باید توانایی و هنر خودت را نشان بدهی تا بتوانی
دوام بیاوری.
28 ساله هستید و گفتید سرتان شلوغ است. در دورهای که خیلی از جوانها از بیکاری گلهمندند،شما گویا کار زیاد دارید؟
من حتی اگر در تلویزیون اجرا نداشته باشم،کارهای متفاوتی برای خودم در نظر گرفتهام که تمام وقتم را پر میکنند. نوشتن بزرگترین دلخوشی و علاقهمندیام است. امسال کتاب «خون انار گردن پاییز است» را منتشر کردم که خدا را شکر با استقبال خوبی روبه رو شد. در رادیو هم فعالیت دارم. در زمینههای مختلف فرهنگی فعال هستم. مشغلهام زیاد است، چون از بچگی کار کردهام و نمیتوان مرا با آدمی مقایسه کرد که تازه از دانشگاه فارغالتحصیل شده و میخواهد وارد بازار کار شود.
پس از بچگی استقلال مالی هم داشتهاید؟
بله ! اولین حقوقم را سال 79 گرفتم که مبلغش حدود 7000 تومان بود! و از همان زمان تا الان ماهانه حقوق گرفتهام.
استقلال مالی، اعتماد به نفس نیز به همراه دارد؟
استقلال مالی خوب است، اما اینکه کمک میکند اعتماد به نفسات زیاد شود یا نه را نمیدانم ! چون من با پدر و مادرم زندگی میکنم و پدرم همه مخارج مرا تامین میکند. هر چند هرگز چنین نبوده که فکر کنم چون درآمد داشتهام بدون مشورت والدینم هر کاری که دوست دارم انجام بدهم. خیلی به پدر و مادرم وابستهام، به همین دلیل استقلال مالی چندان برایم اهمیت نداشته و ندارد.
این هم از محاسن تک فرزند بودن است که تمرکز پدر و مادر فقط روی شماست؟
تمرکزشان روی من است، اما به این معنا نیست که لوس باشم. والدینم تلاش کردند از تک فرزند بودن لطمه نخورم به همین دلیل کمکم کردند متکی به خودم باشم و مشکلاتم را خودم حل کنم، حتی مشکلاتی که در مدرسه برایم پیش میآمد. آنها از والدینی نبودند که مدام در دفتر مدیر مدرسه باشند و احیانا مشکلات مرا حل و فصل کنند، اگر مسألهای هم پیش میآمد باید خودم حل و فصلش میکردم. با همین نوع تربیت بود که توانستم در رادیو و تلویزیون دوام بیاورم. برای یک نوجوان 16 ساله خیلی سخت است از پس مناسبات پیچیده رسانهای و کاری بربیاید. اما همه تلاشم را کردم قوی بمانم، مشکلات را حل کنم و به کارم ادامه بدهم.
اینکه یک فرد در خانوادهای آرام و در امنیت ذهنی، روانی و عاطفی رشد کند چه تاثیری در حضور او در اجتماع دارد؟
همیشه میگویم آنچه دارم از اعتقادات بنیادین، آرامش و امنیتی است که در خانوادهام وجود دارد. دخترها وقتی در خانواده امنیت خاطر داشته باشند در اجتماع موفق میشوند و از پس خیلی از مشکلات برخواهند آمد. آنها با پشتوانه پدر و مادر خود میتوانند از همه موانع عبور کنند. پدرم همیشه مثل کوه پشتم هست و این امنیت و اعتماد باعث میشود با قدمهای استوار به سوی اهدافم بروم. اگر چارچوب خانواده درست پایهگذاری شود، دختر میتواند با خیلی از مشکلات کنار بیاید و از آنها عبور کند. اگر یک دختر از نظر عاطفی در خانواده تامین شود، در اجتماع با مشکلات کمتری روبهرو میشود و اگر هم با مانعی مواجه شود، خیلی عاقلانه آن را پشت سر خواهد گذاشت.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد