دست‌هایی خشکیده، نگاهی بی‌هدف و سرگردان و نگران، پشتی خمیده، پوستی چروکیده و گام‌هایی لرزان. اینها همه علائم ظاهری و طبیعی پیری است؛ مشتری که مانند مرگ در خانه همه ما خواهد خوابید.
کد خبر: ۱۰۰۲۰۷۸

اما ماجرا یک جنبه مهم دیگر هم دارد؛ این که همه علائم یادشده از پیری ظاهری حکایت می‌کند. حال آن‌که از کجا می‌دانیم در درون این ظاهر پیر و چروکیده، دلی همچنان جوان و سرسبز؛ جوان‌تر از دل خیلی از ما جوان‌ها در حال تپیدن نباشد؟ دلی که هنوز ده‌ها و صدها آرزو در خود دارد و می‌خواهد به همه آنها هم برسد؟! اگر از این زاویه به سالخوردگان جامعه‌مان ـ چه زنان و چه مردان ـ نگاه کنیم و با این پیش زمینه، گاهی که از کنارشان رد می‌شویم، نیم‌نگاهی دزدکی بر چشم‌هایشان بیندازیم، شاید شور و شوق و برقی از شادی ببینیم که در آن سن و سال بعید به نظر برسد.

انگار که آن جسم پیر طاقت آن روح جوان را ندارد، وگرنه از خیلی از ما جوانان جوان‌ترند... .

عشق ...

و اینچنین می‌شود که به قاعده، عشق سن و سال و حد و مرز و جغرافیا نمی‌شناسد، شاید عشق سراغ خیلی از سالخوردگان ما بیاید و بی‌توجه به سن و سال و محدودیت‌هایی که به‌دنبالش هست، بخواهد طرحی نو دراندازد. چه، مگر حافظ نگفته است: هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم / هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم، یا صائب تبریزی نسروده است که: گر چه پیریم از جوانان جهان دلخوش‌تریم/ خنده‌ها به حج دارد موی چون کافورما. اینچنین است که پیران نیز مانند جوانان عاشق می‌شوند و احتمالا در پی ازدواج و تجدید فراش خواهند بود واقعیتی که گرچه کمیاب نیست اما همواره به نوعی غریب و حاشیه‌دار است و البته گل لبخند را بر لب خیلی‌ها و اخم را بر پیشانی نزدیکان سالمند می‌نشاند.

آغاز حاشیه‌ها...

به قاعده و «عشق آسان نمود اول ولی ‌افتاد مشکل‌ها»، عشق پیری و معرکه‌گیری دارای حواشی و مخالفت‌ها و اشک‌ها و لبخند‌های خاص خودش است با حواشی‌ای که حتما چند برابر حواشی ازدواج جوانان است. این حواشی از میل غریب به تجدید فراش پدربزرگ یا مادربزرگ و به‌دنبال یار گشتن آنان یا آشکار کردن علاقه‌ای پنهان به هماورد هم سن و سالشان آغاز، با متلک‌ها و نگاه‌های معنی‌دار در و همسایه و دوست و آشنا ادامه یافته و با مخالفت‌های کم و بیش خانواده خانم و آقا ادامه مسیر می‌دهد تا به کجا برسد! البته این حالت عادی‌تر ماجراست. وای به آن روز که مثلا یک آقای سالخورده عاشق دختر جوانی شود یا برعکس! در اینجا می‌توان به شما پیشنهاد کرد سریال میوه ممنوعه به کارگردانی حسن فتحی را که در رمضان سال 86 از شبکه دو سیما پخش شد به‌خاطر بیاورید؛ سریالی که در آن، یونس با بازی علی نصیریان به تدریج به عشق دختر جوانی به نام هستی با بازی هانیه توسلی گرفتار شده و برای رسیدن به آن میوه ممنوعه، حاضر به انجام هر کاری می‌شود.

در ماجرای ازدواج دو سالخورده هم چنین حواشی وجود دارد؛ از غرولند خانواده آقا که مردم چی می‌گن؟ بریم واسه بابامون خواستگاری؟ حاج آقا دیگه باید نوه‌هاشو عروس و داماد کنه گرفته تا عصبانیت‌های نزدیکان خانواده خانم مسن که بیشتر و به ملاحظه سن و سال و احترام، شامل نگاه‌های معنی‌دار می‌شود. درواقع در چنین موقعیت‌هایی، حواشی بیشتر از خرده‌فرهنگ‌های جامعه، احساس شرم نزدیکان، هراس از مسخره شدن و برچسب خوردن یا به قولی آبروریزی نشأت می‌گیرد و آن‌قدر گسترش پیدا می‌کند که بسیاری از سالمندان را از ازدواج منصرف می‌کند. البته آنهایی که حاضرند با چنین شرایطی بسازند و آنچه را که می‌خواهند انجام بدهند، مدال شجاعت و جسارت می‌گیرند، اما واقعیت این است که خیل زیادی از جامعه سالمندی کشورمان به خاطر درک نشدن یا نادرست درک‌شدن‌شان از سوی جامعه و اطرافیان ترجیح می‌دهند بی‌قراری‌های آن روح جوان را در درونشان نگاه دارند تا برچسب نخورند...

درست است یا غلط؟

با این همه باید پرسید ازدواج سالمندان درست است یا غلط؟ به اعتقاد روان‌شناسان کمتر کسی را پیدا می‌کنید که از نظر تئوریک و روی کاغذ(!) با ازدواج سالمندان مخالف باشد، اما به قاعده مرگ برای همسایه خوب است، این موافقت تا وقتی است که پای یکی از نزدیکان به میان نیامده باشد. اینجاست که در بیشتر موارد خیلی افراد یکپارچه برچسب‌زن و طعنه‌زن می‌شوند یا با سکوت معنی‌دار، درخواست‌کننده ازدواج را بخصوص اگر سالمند خانم باشد، سرزنش می‌کنند.

با وجود این بیشتر روان‌شناسان با ازدواج سالمندان موافقند و آن را یکی از راه‌های حفظ سرمایه‌های اجتماعی جامعه می‌دانند.

به اعتقاد آنان، جامعه سالمندی هر کشور، کوه تجربه و افشره فضائلی هستند که نسل به نسل منتقل شده و باید از هر طریق به نسل بعدی منتقل شود. لذا باید از این تجربه گرانبها محافظت کرد و یکی از راه‌های مهم محافظت، افزایش امید به زندگی با ترویج ازدواج سالمندان است.

احیای روحی سالمندان

دکتر مهرنوش جهان‌بخت، روان‌شناس بالینی دراین‌باره می‌گوید: چون مساله جنسی نقش چندان پررنگی در ازدواج سالمندان ندارد، مایه این ازدواج بیشتر بر رفاقت، همنشینی و همدمی استوار است که مستقیما به احیای روحی سالمندان منجر می‌شود.

وی با تاکید بر این‌که پیری یک سن نیست، بلکه یک احساس است، می‌افزاید: در فرهنگ عامه، سن هر فرد به حدی که رسید یا علائم ظاهری بر چهره پیدا شد، آن فرد را سالمند معرفی می‌کنند، درحالی که سالمندی یک احساس است. زمانی که فرد دسترسی به آرزوهایش را غیرممکن می‌دانسته و به نوعی به ناامیدی می‌رسد.

وی اظهار می‌کند: این نکته خیلی مهمی است که اطرافیان سالمندان فکر نکنند با افزایش سن، روح فرد نیز پیر شده یا وی باید به خاطر سن تقویمی از خیلی امور و از جمله ازدواج شرم کند، چراکه القای حس شرمساری در برابر درخواست ازدواج سالمند، او را سرکوب کرده و علاوه بر آسیب خوردن به سرمایه اجتماعی تجربه سالمندی، بهداشت روانی جامعه را مختل می‌کند.

وی تصریح می‌کند: اتفاقا در برخی کشورهای پیشرفته،‌ ازدواج سالمندان به علت دوام بالا و امکان کم جدایی به عنوان الگویی فرهنگی برای جوانان ترویج می‌شود. چراکه آنها به این نتیجه رسیده‌اند که الگویی برای دوام عشق و ایجاد امید به زندگی و شروعی مجدد لازم است که ازدواج سالمندان بهترین سمبل برای آن به شمار می‌آید. در این راستا حتی دولت در برخی خانه‌های سالمندان این کشورها، در صورت ازدواج یک زوج ساکن در آن خانه، هزینه زندگی زوجه را برعهده می‌گیرد.

الگوسازی کم‌رمق فرهنگی

با وجود این تجربه‌های جهانی، اما تلاش فرهنگی در ایران برای ترویج ازدواج سالمندان کمرنگ بوده است به طوری که حتی اخبار منتشر شده در این باره که بیشتر بر عنصر شگفتی استوار است، آمیخته با مقداری ریشخند، تعجب و تمسخر کمرنگ است.

اما شاید یکی از برجسته‌ترین این تلاش‌های معدود فرهنگی را بتوان فیلم نوستالوژیک خواستگاری دانست؛ فیلمی که شاید بیشتر ما آن را دیده و به یاد بیاوریم. فیلم، تولید سال 1368، به کارگردانی مهدی فخیم‌زاده و با بازی درخشان ستارگانی چون مرحوم هادی اسلامی، ثریا قاسمی، اسماعیل محرابی و ثریا حکمت است. داستان فیلم درباره پیرمردی به نام جواد جلالی است که با داشتن چندین فرزند و نوه و با تشویق رفقای قدیمی(!) تصمیم می‌گیرد پس از 30 سال از فوت همسرش، بار دیگر ازدواج کند. او با پیرزنی که همسن اوست و در همسایگی آنها زندگی می‌کند آشنا می‌شود. مخالفت‌های فراوانی از سوی فرزندان هر دو طرف و بخصوص پسر پیرزن (اسماعیل محرابی) صورت می‌گیرد و مراسم خواستگاری با برخورد شدید میان فرزندان دو طرف بر هم خورده و خانواده پیرزن از محله‌شان نقل‌مکان می‌کنند. اما پیرمرد با همراهی رفقا(!) محل جدید زندگی پیرزن را یافته و آن‌قدر پافشاری می‌کند تا سرانجام او را به عقد خود درمی‌آورد. فیلم با روایتی شیرین و متوازن و در فضای پایان جنگ تحمیلی به خوبی دیده شد و تاکنون یکی از موثرترین تلاش‌های صورت گرفته فرهنگی درباره ترویج ازدواج سالمندان و بهداشت روانی این قشر رو به افزایش جامعه است.

آمار جالب

براساس آمار سازمان ثبت احوال کشور در سال 94 از کل 520 هزار و 240 ازدواج این سال، 7 هزار و 868 مورد مربوط به مردان بالای 60 سال و 174 مورد نیز مربوط به زنان بالای 60‌سال بوده است.

در این سال 900 ولادت مربوط به پدران بالای 70 سال است که سیستان و بلوچستان با 247 ولادت مقام اول، خراسان‌رضوی با 91 مقام دوم و خوزستان با 69 در مقام سوم قرار دارد.

براساس برآوردها هم‌اکنون 150 هزار پیرمرد و پیرزن تنها در کشور زندگی می‌کنند که حدود 40 هزار نفر آنها دچار یا در معرض افسردگی هستند.

بهمن موسوی - روزنامه نگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها