سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
ساعت از 6 عصر جمعه گذشته بود. از دیروزش کمی نگران بودم. با بابا حرف زده بودم. خوب بود. میخندید و شوخی میکرد. با همان طنز و شیطنت خاص خودش میگفت: «بابا ول کنین اون خیابون جردن رو. نمونین تو این هوای آلوده.» آخر هر موقع در سفر و بیابان مثلا خوب کار نمیکردیم، بابا به شوخی میگفت: «شماها مثل سوسولای خیابون جردنید.» خلاصه پرسیدم: «مگه کجایید؟» گفت: «الان پیچیدم تو جاده مزرعه، هوا هم عالیه.»
ساعت 6 و10دقیقه عصر همان جمعه، به من زنگ زدند. خیلی کوتاه: «البرز سریع بپوش باید بریم بوئین(زهرا)، مزرعه. بابا یکم حالش بد شده.» تقریبا آمادگیاش را داشتم. تابستان هم یک چنین اتفاقی برای بابا افتاد که تقریبا یک ماهی در کما بود. ما راه افتادیم و رسیدیم مزرعه. اما بابا هم رفته بود. این بار برای همیشه.
یک دفعه از خودم میپرسم چرا؟ یعنی فقط ناسپاسی چند دانش آموخته ناسپاس بابا را بی انگیزه کرد یا کادر را باز تر کنم؟!
نخیر فقط همین نیست. سالها کار سخت و دلسوزانه، پرداختن به جزئیات فراوان و گذاشتن انرژی زیاد برای ریشهکنکردن بی تفاوتی نسبت به طبیعت اثر خودش را گذاشته بود.
بابا با توجه به این که فرزند طبیعت بود و در ایل به دنیا آمده بود، تمام 68 سال عمر خود را در طبیعت سپری کرد. حتی درسهای ابتدایی را هم در ایل آموخت و همواره نگاهش به طبیعت بود. در رشتههای زیادی کنکور داد و قبول شد اما در آن زمان رشتههای محیطزیستی به شکل و تنوع امروز نداشتیم. بنابراین او به دنبال علاقه دوم خود ادبیات رفت و با لیسانس تاریخ فارغالتحصیل شد. اما در همان زمان تحصیل هم از طبیعت دور نماند و به بهانههای مختلف از جمله شکار و عکاسی و فیلمبرداری به طبیعت میرفت.
یادم هست در پارک ملی کویر در استان سمنان در حال جستوجوی حیوانات مطرح و پستاندارانی بودیم که معمولا مستندسازان طبیعت به دنبالشان هستند. هر کدام با یک دوربین شکاری و یک دوربین فیلمبرداری به گردنمان دنبال سوژه بودیم. همانطور که به افق خیره، طی مسیر میکردیم با صدای پر طنین بابا به خود آمدیم. گفت: «آرش، البرز بیایید.» رفتیم پیش او و دیدیم ما که حدود 40 دقیقه در دوردستها بهدنبال هدف موردنظر خود بودیم او در تمام این مدت زانو زده و در فاصله شاید کمتر از 10 سانتیمتری یک گل کوچک بهاری را که شاید ابعادش به یک سانتی متر هم نمیرسید، با لنز مایکرو فیلمبرداری میکند. او به ما گفت: «احتیاجی نیست همیشه در دور دستهای طبیعت دنبال سوژه بگردید، شاید سوژه در همین نزدیکی باشد.» بجز علاقه به طبیعت، بابا همیشه سعی کرد که گردشگری را بین مردم ترویج کند و خودش هم زندگیاش را در این راه گذاشت. به همین دلیل اولین موسسه اکو توریسم و گردشگری طبیعت را پایه گذاشت.
حالا یک سال است بابا رفته ولی همه چیز را با خودش نبرده. راه را کاملا علامت گذاشته است.
البرز اینانلو
فرزند محمدعلی اینانلو
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد