گفت‌وگو با هوشنگ توکلی، به بهانه 68 سالگی‌اش

موفقیت‌هایم را از همسرم دارم

مگر می‌شود مخاطبان تلویزیون دایی سریال «زیر تیغ» مرد مهربانی که همیشه کت و شلوار به تن داشت و کلاهی بر سر را از یاد ببرند؟ این دایی مثل بزرگ‌تری بود که همه ما نمونه آن را در زندگی شخصی‌مان داشتیم و جنس آن را لمس کردیم، او کسی نیست جز هوشنگ توکلی که تا امروز ایفاگر نقش‌های خاص در تلویزیون بوده است. مگر می‌شود مخاطبان رسانه ملی سریال مدرس را با بازی خسرو شکیبایی از یاد ببرند که کارگردانی آن را توکلی به عهده داشت.
کد خبر: ۹۴۵۵۹۲
موفقیت‌هایم را از همسرم دارم

گرچه این بازیگر در طول این سال‌ها گزیده، نقش‌هایش را انتخاب کرده، اما همیشه او و همسرش فریده سپاه‌منصور علاقه‌مند بوده‌اند کاری که انجام می‌دهند در میان مخاطبان ماندگار شود. وقتی برای گرفتن مصاحبه با توکلی به بهانه 68‌سالگی‌اش تماس می‌گیریم، از ما می‌خواهد که به دفترش برویم. دفتر او در یک ساختمان قدیمی واقع در خیابان یوسف‌آباد قرار دارد.

کارگردانی، دغدغه جدی‌ام است

17 یا 18 سالم بود که فعالیتم را در دنیای هنر شروع کردم. در آن سال‌ها سالن نمایش در تهران نبود و ما یا در دبیرستان تمرین می‌کردیم یا در خانه پیشاهنگی. این خانه‌ها شبیه آمفی تئاترها و فرهنگسرا‌های کوچک امروزی بود و شرکت در این کلاس‌ها باعث شد تا من به شکل جدی‌تر در تئاتر کار کنم. همان زمان با بیژن مفید آشنا شدم و دریچه جدیدی در دنیای هنر برایم باز شد و از او خیلی آموختم. گرایش من در طول این سال‌ها کارگردانی و نویسندگی بود و همیشه نگاهم به بازیگری به عنوان شغل دوم بوده است. البته به تدریس هم خیلی علاقه دارم و همیشه دوست داشتم معلم هنر باشم. در طول این سال‌ها هم چند کار ساختم، اما دلیل این‌که از زمانی دیگر به سمت کارگردانی نرفتم، این است که شرایط برای تولید راضی‌کننده نبود.

آرامش را در هنر پیدا کردم

بعد از انقلاب فعالیت‌هایم را به شکل جدی‌تر شروع کردم. در تئاتر، تلویزیون و سینما نقش‌هایی را بازی کردم که دوست داشتم و همیشه سعی کرده‌ام آثارم ماندگار باشد. از سال 70 به بعد هم بسختی نقشی را پذیرفتم. در مجموع گزیده کار کردم چون دلم نمی‌خواهد به تکرار بیفتم، حتی در طول 36 سال بعد از انقلاب فقط در پنج یا شش فیلم سینمایی بازی کردم و نقش‌های محدودی را برای سریال‌های تلویزیونی پذیرفتم، اما هنوز هم شاگرد تربیت می‌کنم و برایم اهمیت دارد. در مجموع حضور در فعالیت‌های هنری به من انرژی و آرامش می‌دهد. به نظرم با وجود این‌که انسان‌ها به ظاهر پیشرفت کردند، اما به شکل غریزی از بسیاری کارها لذت می‌برند و من هم مستثنی از بقیه نیستم و این لذت را از دست نمی‌دهم.

برای بقا و پول در آوردن کار نمی‌کنیم

من و خانم سپاه‌منصور خیلی از کارهایی که دیگران انجام می‌دهند، نمی‌کنیم. خیلی از نقش‌هایی که دیگران بازی می‌کنند، ما ایفا نمی‌کنیم. یعنی برای بقا و پول درآوردن کار نمی‌کنیم و برای هنر و مخاطب ارزش و احترام قائل هستیم. هر دو بشدت در انتخاب نقش‌هایمان سختگیری داریم و همین باعث شده تا مخاطبان هم برایمان احترام قائل باشند و به مرور زمان هم صمیمت شکل گرفته است. هر زمان سوالی دارند، پاسخ می‌دهیم. معتقدم بازیگر باید برای کاری که انجام می‌دهد، ارزش قائل شود. اگر یک سریال متوسط و ضعیف پخش شود، نباید خودمان را کنار بکشیم، زیرا ما هم در بخشی از این ماجرا سهیم هستیم و مردم از ما سوال می‌پرسند. اگر این مسائل حل شود به مرور زمان رابطه عاطفی با مخاطب ایجاد می‌شود. البته حفظ این رابطه کار بسیار سختی است.

آن ساز دهنی خاطره‌انگیز

وقتی وارد عرصه هنر شدم، پدرم بشدت مخالف بود. او هنرمند بود و اعتقاد داشت هنرمندان شرایط سختی پیش رو دارند، اما مادرم عاطفی بود و دوست داشت من در رشته‌ای کار کنم که استعداد دارم. البته باید تاکید کنم بهترین کادوی زندگی‌ام را از مادرم گرفتم. من خیلی علاقه به سازدهنی داشتم و هر وقت پول داشتم سازدهنی می‌خریدم، اما در مدرسه ناظم و معلم سازهایم را از من می‌گرفتند، حتی کلکسیونی از سازدهنی‌های من در دفتر مدرسه بود. یک روز که از دست ناظم‌مان ناراحت بودم که چرا سازم را گرفته، مادرم برایم یک سازدهنی زیبا خرید و از من قول گرفت دیگر این سازدهنی را به مدرسه نبرم. راستش گرفتن این سازدهنی که مصادف با روز تولدم هم شد، برایم خیلی لذت‌بخش بود و هنوز این سازدهنی را دارم.

خودمان نمی‌خواستیم با هم بازی کنیم

درست است من در این سن و سال نقش‌هایی را بازی می‌کنم که کمتر جنب و جوش دارد، اما این‌طور نیست که همیشه این تیپ نقش‌ها را ایفا کرده باشم. در روزهای جوانی نقش‌های پرجنب و جوش، شرور و منفی را ایفا می‌کردم. در مجموع من و همسرم همیشه سعی کرده‌ایم نقش‌های خاصی را انتخاب کنیم. به نظرم خانم سپاه‌منصور بازیگر بسیار ممتاز این مملکت است و برای رسیدن به این مرحله سال‌های بسیاری زحمت کشیده و درس خوانده است، حتی می‌توان گفت که بهترین استعداد نسل خودش بوده است. در طول این سال‌ها چند بار پیشنهاد بازی دو نفره در یک اثر به ما شد، اما خودمان دوست نداشتیم با هم کار کنیم؛ زیرا سبک و سیاق هر کدام از ما متفاوت است.

البته خانم سپاه‌منصور در سریال مدرس که خودم کارگردانی آن را به عهده داشتم، نقش بسیار زیبایی بازی کرده است. در مجموع بندرت و با فاصله با هم در یک اثر بازی می‌کنیم که می‌توانم به سریال «مرگ تدریجی یک رویا» به کارگردانی فریدون جیرانی اشاره کنم. در تئاتر هم بهترین و جاودانه‌ترین نقش دو نفره‌مان در نمایش «شب‌های سفید» اثر داستایوفسکی است که نقش یک دختر و پسر جوان را بازی می‌کردیم. در آن روزگار جوان بودیم و تمام روزهای تمرین و اجرا برایمان پر از خاطره است.

کمک به یکدیگر

زندگی مشترک با یک بازیگر، هم سخت است و هم آسان. وقتی هنرمندان با هم زیر یک سقف زندگی می‌کنند، باید همدیگر را قبول داشته باشند و به بروز خلاقیت یکدیگر کمک کنند. بخش عمده موفقیت‌هایی که در زندگی هنری داشته‌ام به خاطر خانم سپاه‌منصور است که در همه شرایط، همراه خوبی برایم بوده و هست. هر زمان کمک ذهنی و درونی از او خواستم به بهترین شکل کنارم است. اگر بین زن و مرد رقابت باشد و ندانند برای چه چیزی کنار هم هستند یا کار هنری انجام می‌دهند، حتما به مشکل برخورد خواهند کرد و روابط حسی زندگی‌شان تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد. به همین دلیل گاهی شاهد جدا شدن زوج‌های هنرمند هستیم.

با اکراه نقش دایی را بازی کردم

من و همسرم هرگز از بازی یکدیگر انتقاد نکرده‌ایم، چون همیشه از قبل با هم مشورت می‌کنیم. ضمن این‌که من هیچ وقت نقطه ضعفی در کار خانم سپاه‌منصور ندیدم که از او انتقاد کنم، اما من گاهی که در کارم اشتباه کردم، با درایت همسرم مساله حل شده است. ضمن این‌که همه نقش‌هایی که در سنین مختلف بازی کرده‌ام، ماندگار است، زیرا برای همه کارهایم وقت می‌گذارم و شناسنامه تعریف می‌کنم، اما نقش دایی در سریال زیر تیغ میان مردم خیلی ماندگار شد. البته وقتی فیلمنامه این سریال را خواندم، نقش عمو را بیشتر دوست داشتم، زیرا نقشی بود که برای بازیگر جای بازی داشت. با اکراه نقش دایی را انتخاب کردم، چون آقای هنرمند، کارگردان این طور صلاح دانسته بود. وقتی نقش دایی را پذیرفتم روی ساخت و ساز نقش، این‌که چطور راه می‌رود، به مردم نگاه می‌کند و... فکر و کار کردم. هنوز هم بعد از گذشت این همه سال وقتی مردم در کوچه و خیابان مرا می‌بینند، می‌گویند دایی زیر تیغ شبیه یکی از شخصیت‌های اقوامشان است.

فاطمه عودباشی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها