این جملات هوشنگ توکلی، کارگردان مجموعه تلهتئاتر مدرس، درباره استقبال از این اثر در زمان نخستینپخش است. این هنرمند پیشکسوت که یکی از روزهای تابستان گذشته مهمان روزنامه جامجم بود، با اشاره به یکی از مشهورترین آثار کارنامهاش چنین گفت. این اثر خاطرهانگیز بار دیگر راهی آنتن شده و از شبکه آیفیلم پخش میشود. مجموعه تلویزیونی مدرس، سال ۱۳۶۵ بهتهیهکنندگی زندهیاد اسماعیل شنگله و کارگردانی تلویزیونی مسعود فروتن در ۱۵ قسمت از شبکه یک سیما روی آنتن رفت. در این مجموعه، قصه از این قرار است که سیدحسن مدرس پس از ورود به تهران در مجلس شورای ملی نامزد میشود و بههمین منظور با رضاشاه درگیر شده و در نهایت به شهادت میرسد.سریال با خطابههای قرایی که زنده یاد خسرو شکیبایی در نقش مدرس داشت، در ذهن بسیاری از مخاطبان باقیمانده است. پس از این اثر، سریالهای دیگری درباره شهید مدرس مانده است و بازیگران متفاوتی در این نقش ظاهر شدند اما برای مخاطبان دیروز تلویزیون، همچنان زندهیاد شکیبایی یادآور این نقش است، زیرا نخستین کسی است که رخت این شخصیت را در قاب تصویر بهتن کرد. همچنان بسیاری باور دارند از عوامل ماندگاری این سریال، حضور چهرههای حرفهای همچون زندهیاد سیروس گرجستانی، سعید امیرسلیمانی، جمشید جهانزاده، فریده سپاهمنصور و بهویژه خسروی سینمای ایران و البته مونولوگهای طولانی بود که بهتعبیر هوشنگ توکلی، با قدرت بیان شکیبایی، بعضا ۲۰ دقیقه بهنمایش درآمد تا شخصیت شهید مدرس همانطور که در تاریخ با عناوینی همچون روحیه جنگنده شناخته میشد، درمقابل دوربین نیز محکم و استوار ظاهر شود. همانطور که اشاره شد این تسلط را میتوان در خطابه ماندگاری که در دهم آبانماه ۱۳۰۳ در مجلس رقم خورد و همچنان با عنوان یکی از مهمترین نطقهای تاریخ مجلس مشروطه ثبت شد، بهخوبی دریافت. در بخشی از این نطق تاریخی میشنویم: «یکعمری این مملکت و سایر قطعات دنیا و نقطههای مختلفه دنیا با اراده شخصی یک نفر اداره میشد، هر قطعه از قطعات دنیا. یک قطعه دنیا هم این ایران شما بود که شما نمایندگان اهالی آن هستید، اراده شخصی در امورات اجتماعی حکمفرما بود... استبداد طول کشید تا ۲۰ سال قبل، که ... اشخاص منورالفکر از داخله مملکت به اینخیال افتادند که امورات اجتماعی این مملکت از اراده شخصی خارج شود و اراده اجتماعی شود و نسبت به این مساله هر عاقلی که در درجه اول عقل باشد تصدیق میکند که ادارهکردن امور شخصی با اراده اجتماعی اقوی و امتن است تا ادارهکردن امور شخصی با اراده شخصی... چهرسد به امور اجتماعی و این مساله از بدیهیات است... حالا از خودم میگویم، بنده در زمان استبداد هم آخوند بودم، تازه آخوند نشدهام. به من مراجعه میکردند. اگر خوب بودم، خوب مرافعه میکردم؛ اگر بد بودم، بد مرافعه میکردم؛ چیزی مینوشتم میبردند دارالحکومه، پول از آنها میگرفتند آن حکم را اجرا میکردند، پول را میگرفتند، میگفتند بلی حکم آقای حجتالاسلام است باید اجرا شود؛ اگر پول نمیدادند، میگفتند برو فردا بیا، برو پسفردا بیا و به همین طریق او را سر میدواندند. این ترتیب جریان استبداد بود...»