کافه‌ میرداماد

امیرعلی نبویان: پشتکار از استعداد مهم‌تر است

با اجرای متفاوت در برنامه رادیو هفت به شهرت رسید و در ادامه با انتشار مجموعه داستان «داستان‌های امیرعلی» توانایی خود را به عنوان نویسنده هم به اثبات رساند.
کد خبر: ۸۹۲۷۸۱
امیرعلی نبویان: پشتکار از استعداد مهم‌تر است

نبویان که 34 سال دارد، مهندس برق است اما بعد از گرفتن مدرک خود وارد دنیای هنر و نویسندگی شده است.

او یکی از شرکت‌کنندگان مسابقه لباهنگ است که پخش آن از ایام نوروز در برنامه خندوانه شروع شده است. با نبویان درباره راهی که تاکنون طی کرده و جرأت ریسک کردن در زندگی هم‌صحبت شدیم.

یک میلیون نفر به شما در مسابقه لباهنگ رای داده‌‌اند، آماری که هر کسی را می‌تواند به وجد آورد. آن‌هم برای کسی که تجربه خوانندگی ندارد ...

ترانه که نخواندم! لب زدم.

به‌هرحال اجرای خوب و انتخاب ترانه مناسب در موفقیت شما تاثیر داشت.

بله! از انتخاب ترانه‌ها راضی هستم و به نظرم مردم هم آنها را دوست داشتند که رای دادند.

فکر می‌کردید این همه طرفدار پیدا‌کنید؟

راستش من فوبیای «بیش از حد دیده شدن» دارم و می‌ترسم از این که زیاد در معرض دید باشم. سعی می‌کنم کم دیده شوم، اما زمانی که مقابل دوربین حضور یابم، تلاشم این است کارم را به بهترین شکل ارائه دهم و برای موفقیت از همه توانم مایه می‌گذارم. برنامه «خندوانه» بسیار پربیننده است و من تلاش کردم از فرصتی که این برنامه در اختیارم می‌گذارد، درست استفاده کنم. البته تخمینی از آمار بینندگان خندوانه نداشتم، اما لطف و محبت مردم غیرقابل پیش‌بینی بود. مردم زیادی به من رای دادند و هشدار هم دادند که اگر کارم را درست انجام ندهم، از من روی برمی‌گردانند. به همین دلیل باید حواسم به کارم باشد.

این‌که زیاد از دیده شدن پرهیز می‌کنید، یعنی چه؟ چون کسی که به تلویزیون می‌آید برای دیده شدن است.

اجراهایی که تاکنون داشته‌‌ام هفته‌ای یک بار بوده، خیلی دوست ندارم در همه شبکه‌ها حضور داشته باشم یا برنامه‌های زیادی را اجرا کنم. از تکراری شدن و این که مردم را دلزده کنم، پرهیز می‌کنم. دوست ندارم آن‌قدر زیاد در برنامه‌ها حضور داشته باشم که مردم با دیدنم کانال تلویزیون را عوض کنند.

این روش،‌ انتخابی هوشمندانه است، شما آن‌قدر باهوش هستید که متوجه شوید، امکان دارد مردم از شما دلزده شوند، انتخاب‌های هوشمندانه چقدر در زندگی موثر است و چگونه می‌توان به این مهارت دست پیدا کرد؟

تلاش می‌کنم ولع دیده شدن را در خودم کنترل کنم. این خیلی خوب است که مردم در کوچه و خیابان آدم را ببینند و بشناسند. شهرت وسوسه‌انگیز است، اما این یک روی سکه است و طرف دیگری هم دارد؛ به نظرم مجریان تلویزیون بهتر است از روش برخی ورزشکاران پیروی کنند و قبل از این‌که مردم از آنها بخواهند از میدان خارج شوند، خودشان خداحافظی کنند. تلاش می‌کنم جوری رفتار کنم که مردم همواره دوستم داشته باشند، اگر حضور کم من باعث می‌شود مردم کمتری مرا بشناسند دغدغه‌‌ام نیست! مهم این است که همین تعداد محدود، کار مرا دوست داشته باشند.

چقدر شانس را در موفقیت دخیل می‌دانید؟ حضورتان در برنامه رادیو هفت یک موقعیت و شانس بود یا این‌که دوستی‌ شما با آقای ضابطیان باعث شد به این برنامه راه پیدا کنید؟

آقایان ضابطیان و صوفی که تهیه‌‌کننده‌های رادیو هفت بودند بی‌خود و بی‌جهت با کسی رابطه دوستانه برقرار نمی‌کنند. در زندگی شانس دخیل است که من نام آن را لطف خداوند می‌گذارم. برای حضور در رادیو هفت چند امتحان دادم تا پذیرفته شدم. بزرگ‌ترین شانس زندگی‌ام این بوده که از فرصت‌‌های پیش آمده در زندگی‌ام بخوبی استفاده می‌کنم.

این فرصت‌ها معمولا چگونه پیش‌می‌آید؟

فرصت‌ها معمولا اتفاقی پیش می‌آیند و من فقط از فرصت‌‌های ایجاد شده درست‌ترین را انتخاب می‌کنم.

برخی معتقدند شرایط زندگی معمولا آن‌قدر محدودکننده است که کمتر می‌توان انتخاب کرد و باید مسیر زندگی را با هر چه که پیش آمد، طی کرد. شما این محدودیت‌ها را باور دارید؟

بله گاهی همه ما با محدودیت‌هایی مثل محدودیت مالی روبه‌رو می‌شویم که باعث می‌شود کارهایی را انجام دهیم که آنها را دوست نداریم، اما در این شرایط و موقعیت‌ها هم باید درست‌ترین و موثرترین انتخاب را کنیم.

در مصاحبه‌ای گفته‌‌اید که پدرتان گفته شما باید در رشته مهندسی درس بخوانید و زیاد موافق نبوده‌ وارد حوزه هنر شوید!‌ این که والدین رشته و آینده کاری را به فرزندان تحمیل کنند، چگونه ارزیابی می‌کنید؟ هر چند شما در رشته مهندسی تحصیل کردید، اما در نهایت وارد عرصه هنر شدید؟

وقتی ما درس می‌خواندیم یک راه ناگزیر وجود داشت و آن هم درس خواندن و رفتن به دانشگاه بود. واقعیت این است که اکنون باور دارم در آن دوره مخالفت پدرم درست بود. چون الان می‌دانم از هزاران نفری که وارد این حرفه می‌شوند، تعداد اندکی موفق خواهند شد. واقعیت این است که دنیای هنر، دنیایی ناشناخته است که هر روز سرنوشت تازه‌ای را برای مردم خود رقم می‌زند. معتقدم پدر و مادرها نباید خواسته خود را به فرزندان تحمیل کنند، اما بچه‌‌‌ها هم باید این نکته را در نظر بگیرند که حرفه هنر راه پرریسک و پرخطری است و کسانی که می‌خواهند وارد این حرفه شوند باید آدم دل به دریا زدن، باشند.

و پشتکار هم داشته باشند.

دقیقا همین‌طور است!‌ اگر پشتکار نباشد هیچ کاری به نتیجه نمی‌رسد. شاید بتوان بدون استعداد در برخی جاها پیشرفت‌هایی داشت، اما بدون پشتکار نتیجه‌ای به دست نخواهد آمد. اگر پدرم با ورود من به کارهای هنری مخالفت می‌کرد به این دلیل بود که این مسیر برایش ناشناخته بود و نمی‌دانست آینده پسرش چه می‌شود، اما ریسک کردم و وارد این جریان شدم.

چه چشم‌اندازی برای آینده ترسیم کرده‌‌اید؟ برنامه‌ریزی مشخصی برای آینده دارید یا قرار است باز هم ریسک کنید؟

همچنان اهل ریسک هستم. اما هدف‌هایی هم دارم که زیاد بلندمدت هم نیستند و برای سه چهار ماه آینده است. یک‌سری کار عقب مانده دارم باید به سرانجامشان برسانم که همه آنها مربوط به نوشتن است. تلاش می‌کنم زندگی‌ام را قدم‌به قدم پیش ببرم. راستش دستم را در دست خدا گذاشتم و اوست که مرا پیش می‌برد.

طرفداران و مخاطبان شما بیشتر نوجوانان هستند، برای آنها چه حرفی دارید؟

برای این گروه از مخاطبانم سه تا حرف دارم؛ اول این که منم سن نوجوانی را پشت‌سر گذاشته‌‌ام و مقتضیات و هیجانات پرشور این سن را می‌شناسم. معتقدم هیچ کسی در دنیا نمی‌تواند قهرمان نوجوانان باشد. خود آنها هستند که باید در درون خودشان قهرمان پیدا کنند و مطمئنم می‌توانند این کار را بکنند چون به نسل مهمی تعلق دارند. دوم این که صادق باشند لااقل با خودشان و سوم این که به نسل قبلی احترام بگذارند و باور کنند که نسل قبل از آنها، نسلی آبرومند و سالم است.

طاهره آشیانی - جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها