مصاحبه خواندنی جام جم با دکتر کزازی

آرزو دست‌یافتنی باشد،هرچند به دشواری!/در ایران هنوز مانند باخترینه،شیرازه خانواده از هم نپاشیده است

بیشتر با نوع ادبیاتی که دارد بین مردم به شهرت رسیده است.او فراز و فرود زبان و ادب فارسی را بخوبی می‌شناسد و تلاش می‌کند تا در بیانش از واژه‌‌های فاخر ادبی استفاده کند.
کد خبر: ۸۹۶۰۵۷
آرزو دست‌یافتنی باشد،هرچند به دشواری!/در ایران هنوز مانند باخترینه،شیرازه خانواده از هم نپاشیده است

دکتر جلال‌الدین کزازی درباره خانواده و آرزوهای فردی و شخصی هم نظرات خاص خود را دارد . با او به گفت وگو نشستیم تا از نگاه استاد با بخشی از زوایای زندگی آشنا شویم.

چقدر از زندگی احساس رضایت دارید؟

من از زندگانی خود اگر در فراخ به آن بنگرم، بسیار خوشنودم. نمی‌توانم این خوشنودی را بسنجم و آن را اندازه بگیرم. در انداز‌ه ای بسیار خوشنودم از زندگانی خویش.

از منظر شما چه وقت آدمی از شرایط زندگی احساس رضایت می‌کند؟

این خوشنودی هنگامی در زندگانی به دست می‌آید که آدمی بتواند بدانچه می‌جسته، دست بیابد. خواسته‌ها، آرمان‌ها و آرزوهای خود را به کردار برساند. راست این است که شاید هیچ انسانی را نتوان یافت که به آنچه می‌خواسته، یکسره دست یافته باشد. زیرا که توانش‌ها و مایه‌های انسانی بی‌کرانه است اما زمینه به کردار در آوردن آنها همیشه فراهم نیست. به هر روی هر انسانی در هر پایه و مایه‌‌ای همچنان می‌تواند بکوشد که به فزون‌تر و فراتر از آنچه بدان رسیده، برسد. خوشنودی در زندگانی، بسته است به این که آدمی چه اندازه از خواسته‌ها و آرمان‌های خود را به انجام رساند و به دست آورد.

آدمی ‌می‌تواند خیلی چیزها را آرزو کند اما این‌که آنها برآورده شوند به چه شرایطی بستگی دارد؟

آروزها بی‌گمان پرشمار و بی‌کرانه است. از سوی دیگر بسته به هر کس چگونگی و شمار آنها تفاوت خواهد کرد. اما برترین و بنیادی‌ترین سنجه درخواست و آرزو این است که دست‌یافتنی باشد، هر چند به دشواری! اگر کسی آرزوهایی را در سر بپرورد که در توان او نیست، تلاش او به هر پایه پرشور باشد بناچار به هرز و هدر می‌رود. اگر کسی آرزوهایی را در سر بپزد و بپرورد که توان به انجام رساندن آن را نداشته باشد، زندگانی خود را بیهوده تباه خواهد کرد؛ زیرا آنچه را می‌جسته است، نمی‌توانسته به دست آورد.

خانواده چه تاثیری در انتخاب و جهت‌دهی آرزوهای فرزندان دارد؟

خانواده در زندگانی هر کس در منش و کُنش او کارکردی بنیادین دارد. زیرا سالیان کودکی و نوجوانی در خانواده می‌گذرد در این سالیان است که شالوده‌های چیستی فرهنگی و منشی هر کس ریخته می‌شود. ما همانیم که در سالیان کودکی و نوجوانی می‌توانستیم بود. سالیان سپسین زندگانی کارکرد بنیادین در ما نمی‌تواند داشت. زندگی به ساختمانی می‌ماند که شالوده‌‌های آن نخست‌بار ریخته شده است، سپس بخش‌های دیگر بر این شالوده‌ها استوار شده‌اند. آنچه شما می‌توانید انجام بدهید و دگرگونی‌‌هایی که در این ساختمان به وجود آورید تنها برمی‌گردد به بخش‌های بیرونی.شما می‌توانید رنگ اتاق‌ها را دگرگون کنید یا چگونگی آرایش آنها را تغییر دهید اما شالوده که پیکره ساختمان بر آن استوار شده است را نمی‌توانید تغییر دهید مگر آن که ساختمان را یکسره فرو بریزید و ساختمان دیگری به جای آن بسازید.

شما استاد دانشگاه هستید و با جوانان زیادی حشر و نشر دارید جامعه ما با این مشکل رو به رو شده که خانواده‌ها انسجام گذشته را ندارند و خیلی زود از هم پاشیده می‌شوند، نسل آینده چه آسیب‌هایی از این بحران خواهد دید؟

دشواری‌ها، تنگناها و چالش‌ها برای جوانان امروز بسیار پرشمارتر، ژرف‌تر و زیان‌بارتر از جوانان دیروز است این پرسمان، پرسمانی جهانی است.تنها جوانان ایرانی با آن روبه‌رو نیستند.

خوشبختانه در ایران گسترش آن کمتر است.چون در کشور ما هنوز مانند بسیاری از کشورهای دیگر بخصوص کشورهای باخترینه، شیرازه خانواده به یک‌بارگی از هم نپاشیده است.هنوز خانواده‌ها هر چند با آسیب‌هایی روبه‌رو شده‌اند، ساختار خود را پاس داشته‌اند. از دید من از هم‌پاشیدگی خانواده سبب شده که نابهنجاری‌ها، درشت‌گویی‌ها و آشفتگی‌ها در میان مردمان این روزگار زیاد شود.دوباره می‌گویم که چیستی آدمی و آنچه در آینده خواهد بود در سالیان کودکی در خانواده پدید می‌آید.

شما چهار فرزند دارید؛ دو دختر و دو پسر و این نشان می‌دهد که به خانواده پرجمعیت اعتقاد دارید، داشتن فرزند زیاد چه احساسی را در شما زنده کرده است؟

دوست داشتم شمار فرزندانم بیشتر از دو باشد، زیرا که به خانواده و بنیاد استوار آن می‌اندیشیدم. من بر آن بودم که فرزندان باید دست کم بیش از دو تن باشند تا زندگانی درست و بهنجاری را در سالیان کودکی بتوانند، ‌گذرانید. کودک تنها از آن رو که همدم و همسخن و همبازی ندارد بناچار نابهنجار خواهد شد اگر دو کودک را هم بینگاریم که همگون باشند ، دو دختر یا دو پسر همچنان بهنجار نخواهند بالید و بزرگ نخواهند شد از سوی دیگر یک دختر و یک پسر هر چند که در زندگانی می‌توانند هنجارمند‌تر باشند، بی‌پشتوانه و بی‌پشتیبان می‌مانند از همین روی من آن زمان می‌انگاشتم که بهترین گزینه آن است که چهار فرزند در خانواده باشد؛ دو دختر و دو پسر که هر کدام از آنها هم بتوانند داد دختری خود را به شایستگی بدهند هم داد پسری را. اگر تنها یک پسر باشد و یک دختر می‌توانند یکدیگر را ترازمند و بهنجار بگردانند اما پسر و دختر همراز و همدلی را که می‌باید داشته باشند و همگون باشند با آنان نخواهند داشت. یزدان پاک خواست مرا برآورد و دو پسر به من ارزانی فرمود و دو دختر.

طاهره آشیانی - جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها