نقش خانواده و جامعه ایرانی در سریال‌های تلویزیونی

تصویر یک همنشینی خانوادگی

سریال‌های تلویزیونی می‌توانند بهترین الگوهای تربیتی را به والدین ارائه کنند

تلویزیون؛ مربی تربیتی در خانواده

مهم‌ترین کارکرد خانواده، در درجه اول تداوم نسل و در ادامه آن تربیت نسل بعدی است که در طول تاریخ، به مرور، دومی اهمیت بیشتری نسبت به اولی پیدا کرده و امروزه دیگر می‌توان تربیت فرزند را یک برنامه کاملا علمی دانست که انجام آن نیازمند داشتن دانش و مهارت است.
کد خبر: ۸۸۳۲۲۹
تلویزیون؛ مربی تربیتی در خانواده

بدون‌ تردید می‌توان گفت از میان متولیان آموزش به خانواده‌، تلویزیون نقش قابل توجهی در آگاه‌سازی والدین دارد و تعداد قابل توجهی از برنامه‌های تربیتی درباره شیوه ارتباط با فرزندان، از شبکه‌های مختلف به مخاطبان ارائه می‌شود، اما در این مورد، از قابلیت‌ سریال‌های تلویزیونی کمتر استفاده شده است.

سریال‌های تلویزیونی به واسطه جذابیت‌های داستانی و نمایش موقعیت‌های قابل توجه می‌توانند تاثیر عمیق‌تر بر مخاطب داشته باشند؛ ولی از این قابلیت کمتر در زمینه الگو دهی به والدین درباره نحوه ارتباط با فرزندان و تربیت آنها استفاده شده است.

پیوند هنرمندان و متخصصان

همه ما تعداد کمی از سریال‌های موفق تلویزیونی را در زمینه ارتباط والدین با کودکان در ذهن داریم. در بسیاری از آثار نمایشی، این ارتباط در بستر قصه بسیار کمرنگ و در حاشیه رخ می‌دهد.

دکتر مهدی صمیمی اردستانی، نمایش سریال‌های تلویزیونی را در کنار پخش برنامه‌های گفت‌وگو محور، برگزاری سمینارهای آموزشی و ارائه لوح‌های فشرده ضروری می‌داند و تاکید می‌کند: اگرچه می‌توان از همه شیوه‌ها بهره گرفت، اما سریال‌های تلویزیونی می‌توانند تاثیرگذاری بهتری داشته باشند و به مخاطب الگو بدهند. همیشه آموزش غیرمستقیم که با تفریح و سرگرمی همراه است، تاثیر بهتری داشته است.

اما از نگاه این روان شناس، طرح مسائل آموزشی در قالب یک اثر هنری کار ساده‌ای نیست و نیازمند همکاری میان هنرمندان و متخصصان است. وی در این باره توضیح می‌دهد: برای الگو دهی لازم است هنرمند اطلاعات علمی و تخصصی را بدرستی در دل اثر هنری بگنجاند، اما مسأله اینجاست که هنرمندان چندان به همکاری با کارشناسان تمایلی ندارند و متاسفانه از مشورت گرفتن پرهیز می‌کنند و جالب است برخی از آنها خودشان را صاحب تخصص و دانش می‌دانند.

دکتر صمیمی به نشست‌های نقد و بررسی برخی سریال‌ها اشاره می‌کند و پرداختن به موضوعات تخصصی حوزه روان شناسی بدون حضور روان‌شناس و متخصص علوم رفتاری در این نشست‌ها را نادرست توصیف می‌کند.

این روان‌شناس بر پیوند هنرمندان و متخصصان تاکید دارد و ساخت آثار مفید و علمی را به همکاری این دو گروه منوط می‌داند. از نگاه وی، حضور یک متخصص روان‌شناسی در کنار هر سریالی می‌تواند بر بار علمی سریال بیفزاید و به خلق اثری مفید خلق شود.

صمیمی ساخت سریال‌ برای الگودهی به والدین را بیشتر از هر اثر دیگری نیازمند حضور روان‌شناسان می‌داند و درباره ضرورت آن تاکید می‌کند: حتی اگر بودجه کافی در اختیار سازندگان سریال‌های تلویزیونی نیست، بهتر است برای افزایش کیفیت و بار آموزشی اثر در برخی موارد جانبی صرفه‌جویی شود تا امکان حضور یک مشاور و متخصص روان‌شناسی در کنار پروژه‌ای میسر شود.

به شرط قصه

در سریالی که آموزش و الگودهی را مد نظر قرار می‌دهد، همیشه این احتمال وجود دارد که مبادا در دام شعارزدگی بیفتد و متاسفانه مواردی بوده که کیفیت اثر در مقابل پیام‌ها و نکات آموزشی قربانی شده‌اند.

سارا خسروآبادی، نویسنده سریال «هفت سنگ» و تله‌فیلم «روز اردو» ضمن اشاره به جمعیت کودک و نوجوان در کشورمان، ساخت سریال‌هایی به منظور الگودهی به والدین درباره این بخش از جمعیت کشور را ضروری می‌داند و بر کافی نبودن چنین آثاری تاکید می‌کند.

از نگاه این فیلمنامه‌نویس، طرح مضامین آموزشی صرفا در آثار جذاب و مفرح پذیرفتنی است و وقتی مخاطب پیام‌های آموزشی را دریافت می‌کند که سریال به لحاظ قصه‌گویی موفق باشد.

کودک یا لوازم صحنه

خسروآبادی، ترسیم شکل روابط آدم‌ها و بخصوص اعضای خانواده در سریال‌های تلویزیونی را ضروری می‌داند و درباره تاثیر این روابط می‌گوید: باید در همه سریال‌های تلویزیونی و نه فقط سریال‌های مرتبط به کودکان و نوجوانان، شیوه درست ارتباط میان والدین و فرزندان به نمایش درآید و نشان دهد در صورت نادرستی شکل این رابطه، نتیجه نادرست به دست می‌آید؛ اما متاسفانه در بسیاری از سریال‌های تلویزیونی بچه‌ها نقش وسایل صحنه را دارند و حضورشان فقط به این دلیل است که فضا طبیعی به نظر برسد.

این فیلمنامه‌نویس معتقد است قصه‌ فرزندان در بسیاری از سریال‌ها خارج از خانواده رخ می‌دهد و در خانواده حضورشان رنگ و لعابی ندارد. خسروآبادی، حضور کودکان و نوجوانان در سریال‌های تلویزیونی را نیازمند هویت‌بخشی می‌داند و ضمن تاکید بر ضرورت پررنگ و ملموس شدن حضورشان می‌گوید: متاسفانه ساخت سریال بر قصه‌هایی متمرکز است که درباره مشکلات همه اعضای خانواده بجز بچه‌هاست و رابطه اعضای خانواده با بچه‌ها کمتر در ساخت آثار تلویزیونی مد نظر قرار می‌گیرد.

این فیلمنامه‌نویس امیدوار است شرایطی فراهم شود تا تهیه‌کنندگان سریال‌های تلویزیونی به ساخت سریال‌هایی درباره کودکان و نوجوانان علاقه مند شوند و در زمینه الگو دهی به والدین برای تربیت فرزندان عزم جدی وجود داشته باشد.

یک بازی باخته

مهم‌ترین سریالی که این اواخر به صورت مستقیم به مسأله ارتباط میان والدین و فرزندان توجه کرد، هفت سنگ نام داشت که به کارگردانی علیرضا بذرافشان ساخته و تیر سال 1393 مصادف با ماه مبارک رمضان هر شب از شبکه سه پخش شد؛ اما با توجه به شباهت‌های میان این سریال و یک سریال معروف خارجی به نام «خانواده امروزی» و حواشی متفاوتی که برای این سریال ایجاد شد، مضمون و پیام‌های سریال درباره رابطه والدین و فرزندان کمتر مورد توجه قرار گرفت. اگرچه سازندگان این سریال الگوبرداری از سریال خانواده امروزی را انکار نکردند، اما در هر صورت حاشیه‌های به وجود آماده نگاه تماشاگران تلویزیون را از اصل و متن سریال دور کرد و مهم‌ترین تلاش تلویزیون برای پرداختن به روابط والدین و کودکان نادیده ماند. در سریال هفت‌سنگ، ماجرای سه خانواده که کنار یکدیگر زندگی می‌کنند و بخصوص مسائل آنها درباره فرزند یا فرزندانشان به نمایش درآمده بود.

قصه‌های خانوادگی

یکی از بهترین آثار تلویزیون درباره رابطه والدین و فرزندان «خانه ما» نام دارد که سال 1379 از شبکه سه به نمایش درآمد. فیلمنامه این سریال را پیمان‌ قاسمخانی و مسعود کرامتی نوشتند و بازیگران توانمندی چون رضا بابک و گوهر خیراندیش نقش‌های اصلی آن را ایفا کردند. مهم‌ترین ویژگی سریال خانه ما در تعریف رابطه والدین و فرزندان و ارائه الگوهای مناسب در موقعیت‌ها و شرایط متفاوت است. در این سریال، هم فرزندان در ارتباط با والدین با مسائل و دشواری‌هایی مواجه می‌شوند و هم والدین در ارتباط با فرزندان، اما همیشه آنچه اهمیت دارد تلاش اعضای خانواده برای درک شرایط یکدیکر و فائق آمدن بر مشکلات است. این سریال نگاه یکسویه به مسائل خانواده و ارتباط میان والدین و فرزندان ندارد و کوشیده است نه جانب فرزندان را بگیرد و نه والدین را، بلکه جایی در میانه راهکار درست و منطقی ارائه کند.

مادرانه‌ای از برومند

مرضیه برومند سریال‌های متعددی برای بچه‌ها ساخته است، اما در میان آثار او «همه بچه‌های من» سریالی درباره بچه‌هاست. او در این سریال که به قلم خواهرش راضیه برومند نوشته شده، داستان زنی به نام پوراندخت را به تصویر کشید که مجرد مانده بود و به تنهایی زندگی می‌کرد. پوراندخت، زن مهربان و خوشرویی بود که فرزندی نداشت؛ اما همه بچه‌های برادر و خواهرانش و حتی فرزند کوچک همسایه را بسیاردوست داشت.

مرضیه برومند در همه بچه‌های من به بهانه تنهایی‌ پوراندخت و صمیمیت او با فرزندان خواهران و بردارانش، به موانع و تنگناهایی پرداخت که کودکان و نوجوانان در ارتباط با والدین و جامعه با آنها روبه‌رو هستند و به این بهانه راهکارهای درست ارتباط والدین و فرزندان را توصیف کرد.

سریال همه بچه‌های من مانند بیشتر آثار مرضیه برومند دیدنی بود، اما پخش این سریال در خرداد سال 88 و همزمانی با انتخابات ریاست جمهوری باعث شد کمتر دیده شود.

تفاوت دو نگاه

دردسرهای والدین ـ که سال 1380 از شبکه سه به نمایش درآمد ـ یکی از روایت‌های شیرین و جذاب درخصوص مشکلات موجود درباره رابطه فرزندان و والدین است. این سریال که به کارگردانی مسعود نوابی ساخته شد، تفاوت نگاه پدر و مادر را در تربیت فرزندان بررسی کرده است.

ماجرای این سریال از جایی آغاز می‌شود که دعوای دو دانش‌آموز در مدرسه موجب می‌شود پدر و مادر‌ها هم درگیر شوند، اما این درگیری با اندکی چاشنی طنز به ازدواج والدین این دو ختم می‌شود. در خانواده جدید، پدر فرزندانی از ازدواج قبلی دارد و مادر نیز همین طور؛ در نتیجه این خانواده متشکل از فرزندانی است که هر کدام به شکلی تربیت شده‌اند و والدینی که هر کدام شیوه‌های خاص خودشان را برای تربیت فرزندان دارند.

شرایط جدید، دردسرهای بسیاری هم برای والدین و هم برای فرزندان دارد و سریال می‌کوشید بیشتر از هر چیز به تقابل دیدگاه پدر و مادر در تربیت فرزندان توجه کند.

آذر مهاجر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها