پادشاه و همه مردم شهر هر روز سپیدی موها و چین وچروک صورتشان را با آرایش میپوشاندند تا پسرک پیری را نفهمد و مردهها هم، شبانه و بیسر و صدا به پشت دیوارها برده میشدند تا او از مرگ بیخبر باشد.
به این ترتیب پسر پادشاه در شهری قد کشید که همه آدمهایش جوان، برومند و شاد بودند، هیچ کس در آن بیمار نمیشد، گرد پیری بر چهرهاش نمینشست و نمیمرد؛ شهری که مردم و در و دیوارش سر تا پا دروغ میگفتند؛ شهری که روی دیگر سکه نداشت و پستیهای زندگی را خط زده بود تا فقط بلندیهایش به چشم بیاید.
تقدیر پسر اما همان سیب هزار چرخ بود که بالا پرت شده. یک روز وقت قدم زدن در شهر رویاییاش، حفرهای روی حصار سنگی شهر دید و از آن به بیرون نگریست و چشمش به پیرمردی رو به موت افتاد که چند لاشخور بالای سرش منتظر بودند تا نفس آخر را بکشد. این شد که حقیقت زندگی مثل پتک خورد توی سرش و تصمیم گرفت به آن سوی دیوار سفر کند؛ چون ایمان داشت یک حقیقت تلخ، از دروغی شیرین ارزشمندتر است.
تفکر پادشاه این قصه، شبیه فکر همانهایی است که خیال میکنند اگر معتادان کارتن خواب را از خیابانها جمع کنند، مشکل آسیبهای اجتماعی ناشی از اعتیاد حل میشود؛ اینها همان کسانی هستند که معتقدند حل مساله لازم نیست بلکه باید یواشکی صورت مساله را پاک کرد و به جای ارائه خدمات مددکارانه و هدفمند به معتادان کارتن خواب و متجاهرها یعنی آب از سرگذشته هایی که ترسی از مصرف مواد مخدر در انظار ندارند، همه را مثل یک مشت کاغذ پاره از بیغولهها جمع کرد و به ضرب دگنک وادار کرد اعتیادشان را ترک کنند.
شاهد حرفهایمان هم گفتههای دیروز فرمانده قرارگاه انضباط شهری است که اعلام کرد در دور سوم طرح انضباط شهری، شهر به طور کامل از حیث معتادان کارتنخواب و متجاهر «پاکسازی» میشود حال آن که اگر معتادان بیسرپناه، تلخی امروز پایتخت شدهاند، درمانش فقط پنهان کردنشان از چشم مردم و حبسشان در کمپهابرای ترک اجباری نیست.
کارشناسهایی که در درمان اعتیاد، مو سپیده کردهاند حالا خوب میدانند که این روشها، فقط حال معتادان را بدتر میکند و فرصتی است تا شیوههای تازه جور کردن پول و ساقی را از هم یاد بگیرند و بیماریهای واگیردارشان به هم منتقل شود و بار دیگر جریتر، به جامعهای که از آن اخراج شدهاند، حملهور شوند.
در حقیقت جمعآوریهای اینچنینی معتادها و به قول مسئولان «پاکسازی شهر از آنها» با روشهای ضربتی، گرچه در ظاهر رضایت مردم را در پی دارد، اما روی ندیده سکه، معتادان غمگین و آسیبدیده از طرحهای ضربتی و خشن هستند که باید به واسطه ارائه خدمات مددکارانه و مشاورهای جدید، خودشان مشتاق ترک اعتیاد میشدند تا احتمال عود مشکلشان اندک شود و کینه اجتماع را به دل نگیرند و باور کنند، گرچه معتاد هستند، جامعه هنوز شأن انسانی آنها را به رسمیت میشناسد و راهی برای بازگشتشان باقی گذاشته است.
مریم یوشیزاده - دبیر گروه جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: