بازی‌های دوران کودکی را در فرزندانمان زنده کنیم

از‌«لی‌لی» تا «عمو زنجیرباف»

بازی امری طبیعی است و مانند نفس کشیدن برای کودک ضرورت دارد، اما متاسفانه امروزه شکل، اهداف و فواید بازی‌ها تغییر کرده و بازی‌هایی که امروزه کودکان انجام می‌دهند، مثل بازی‌های رایانه‌ای، نه‌تنها مفید نیست، بلکه آسیب و زیان فراوانی نیز به همراه دارند، زیرا کودکان کاملا در حصار بازی گیر کرده و ناچار شخصیت حاضر در بازی را به عنوان شخصیت خود می‌پذیرند.
کد خبر: ۸۷۴۱۸۵
از‌«لی‌لی» تا «عمو زنجیرباف»

به گزارش جام جم آنلاین، از سوی دیگر نباید نقش پیشرفت تکنولوژی، علم و در یک کلام سبک زندگی انسان و فرهنگ قالب را نادیده گرفت، ولی نباید روی آوردن به بازی‌های رایانه‌ای به عنوان یک شرط لازم برای پرورش کودکان و نوجوانان موفق تلقی شود، زیرا این بازی‌ها علاوه بر ایجاد انزوا و گوشه‌گیری در کودکان و نوجوانان باعث می‌شود آنها به بازی‌های فردی عادت کرده و چون شروع و پایان بازی در دست خود آنهاست و برد و باخت نیز می‌تواند توسط خود کودکان و نوجوانان تنظیم شود؛ بنابراین ظرفیت پذیرش شکست در آنها پایین آمده و این حالت در بزرگسالی و ورود به جامعه باعث بروز پرخاشگری در آنها می‌شود.

اما بازی‌های سنتی، علاوه بر این که تخلیه انرژی در کودکان و نوجوانان را به دنبال دارد، به آنها درس هماهنگی، روابط اجتماعی وتعاون داده و باعث بالا رفتن ظرفیت هوش و استعداد آنها می‌شود؛ هر چند در دو دهه گذشته بر اثر گسترش بازی‌های رایانه‌ای، بچه‌ها کمتر به بازی‌های گروهی و سنتی توجه نشان می‌دهند، در حالی که این بازی‌ها می‌تواند به رشد خلاقیت در کودکان و نوجوانان کمک کند.

تاثیر روانشناختی بازی‌های سنتی بر خلاقیت کودک

تجربه‌های دوران کودکی که در مواردی توسط بزرگسالان برای کودکان طراحی شده است، سبب رشد روانی آنها می‌شود. بنابراین در فرآیند رشد روانی، کودک عواطف گوناگون را می‌شناسد، می‌آزماید و تجربه می‌کند. همچنین او می‌تواند بسیاری از نقش‌های اجتماعی را از طریق بازی‌های سنتی یاد بگیرد و به ایفای آنها بپردازد. برای مثال، کودک در بازی نقش پدر و مادر را یاد گرفته و تمرین می‌کند. همچنین پرورش و تقویت حس نوع دوستی و تعاون کودکان در حین بازی‌های سنتی انجام می‌گیرد. آنها بر ترس‌های خود غلبه می‌کنند، عواطف و احساسات خود را بدون ترس از سرزنش شدن بروز می‌دهند و توانایی‌های خود را در رویارویی با موقعیت‌های دشوار محک می‌زنند و در واقع به نوعی خودشناسی می‌رسند و وقتی کودکان مشغول انجام بازی می‌شوند به نوعی رضایتمندی از خود و اعتماد به نفس دست می‌یابند.

به این ترتیب بازی برای کودک یعنی کشف و شناخت و از این نظر هیچ تجربه‌ای نمی‌تواند با آن برابری کند. به‌ویژه زمانی که کودک به مدد تخیل قوی و پویای خود در شکل‌گیری مراحل و مقررات بازی نقش فعال داشته باشد، چرا‌ که بازی دقیقا به تخیل مربوط است و تجربه ذهنی تخیل به صورت بیان فعال در شکل بازی انجام می‌شود. بنابراین بازی‌ها یکی از مهم‌ترین زمینه‌های این تجربه‌ها به شمار می‌آید.

اما چرا بازی‌های سنتی دیگر طرفدار ندارند، در صورتی که بازی‌های سنتی مثل انواع دیگر فرهنگ عامه مثل داستان‌های قدیمی حرفی برای گفتن دارند؟ تا به حال فکر کرده‌اید چرا ما هنوز داستان‌های قدیمی مثل شاهنامه و... را با علاقه می‌خوانیم و چرا قصه‌های عامیانه را دوست داریم؟ ما آنها را می‌خوانیم چون هنوز حرفی برای گفتن دارند. زیرا فرهنگ پدیده‌ای است که با انسان‌ها رشد می‌کند و مثل اشیای موزه‌ای نیست که بگذاریم یک گوشه‌ و فقط نگاهش کنیم. فرهنگ، آموزشی نیست، بلکه زندگی کردنی است. ما که بازی‌های پرتحرک و هیجانی سنتی را به فراموشی سپرده‌ایم باید کمی فکر کنیم این بازی‌ها چه دستاوردی برای هر نسلی دارد؟ مثلا قصه‌های قدیمی و عامیانه را برای ما گفته‌اند، ولی دوران کودکی ما با دوران بچه‌های امروزی یکسان نیست، ما فقط آنها را با بچه‌هایمان شریک می‌شویم. البته نه با این تصور که همان تاثیری که در ما داشته در بچه‌های ما نیز دارد، زیرا کودکان ما متعلق به عصر دیجیتال و الکترونیک هستند. در بازی‌های سنتی، مقررات بازی‌ها، تعداد بازیکن‌ها و رفتارها نیز قابل انعطاف هستند اما در بازی‌های مدرن امروزی نه.

به این ترتیب یکی از مهم‌ترین راهکارها برای دورکردن بچه‌ها از بازی‌های انفرادی و مدرن امروزی، آشنا کردن آنها با بازی‌های جذاب و متنوع سنتی است. اکنون با برخی از بازی‌های سنتی، اهداف و فواید آنها آشنا می‌شویم که می‌تواند در تربیت و سلامت کودکان و نوجوانان ما موثر باشند.

این بازی‌ها به دو دسته، بازی‌های کم تحرک که در فضاهای بسته، مثل خانه انجام می‌شده و بازی‌های پرتحرک که در فضاهای باز، مثل حیاط یا پارک‌ها انجام می‌شده، تقسیم‌بندی شده است و این امکان را برای افراد به وجود آورده‌اند که در هر مکان و شرایطی بتوانند از اوقات خود بهترین بهره را ببرند.

نمونه‌هایی از بازی‌های سنتی کم‌تحرک، که با فعال کردن هماهنگی چشم، دست و پا و هماهنگی دو دست و تنظیم دست با حرکات فرد مقابل در مجموع بخش‌های مختلفی از قشر حسی ـ حرکتی بدن را فعال می‌کند. عبارت است از:

لی‌لی حوضک

در این بازی ما دست کودک را در دستمان می‌گیریم و با انگشت آن یکی دست کودک را قلقلک می‌دهیم و می‌گوییم: «لی‌لی حوضک، گنجشک اومد آب بخوره افتاد تو حوضک. این گفت، درش بیاریم. این درش آورد، این شستش، این پختش، کی خوردش؟! انگشت شصت را می‌گیریم و حرکت می‌دهیم و می‌گوییم: من من کله گنده.»

این بازی علاوه بر ریتم و قافیه و وزن بر ایجاد رابطه عاطفی با کودک و تحریک حس لامسه او، بیان نکته‌های اجتماعی و آموزش ریاضی را نیز برای او آغاز می‌کند. او برای یادگیری این کار ابتدا باید بیاموزد انگشتان را به نوبت و با عدد مناسب آن مشخص کند. مدت‌ها طول می‌کشد کودک این ترتیب و تطبیق را یاد بگیرد.

اتل متل توتوله

در این بازی بچه‌ها را کنار هم می‌نشانیم و به نوبت روی پای آنها می‌زنیم و شعر اتل متل توتوله را می‌خوانیم تا کلام آهنگین به پایان برسد و با بیان «هاچین و واچین یک پا تو ورچین» آخرین ضربه بر هر پا نشان جمع شدن آن است. این بازی ادامه پیدا می‌کند تا آخرین پایی که جمع نشده و باقی می‌ماند، برنده می‌شود.

هدف از این بازی، آموزش قوانین برد و باخت و روابط اجتماعی است، همچنین در این بازی شمارش و ترتیب از مفاهیم پایه ریاضی نهفته است و بدون این که کودک متوجه شود در معرض آموزش مستقیم قرار می‌گیرد.

تاپ تاپ خمیر

در این بازی یک نفر بزرگ‌تر یکی از بچه‌ها را به حالت چهار دست و پا می‌خواباند و به او می‌گوید چشم‌هایش را ببندد، پس دست یکی از بچه‌ها را بالا می‌برد و در حالی که آرام به پشت او می‌زند، این شعر را می‌خواند: تاپ تاپ خمیر، شیشه پر پنیر، زود بگو حالا دست کی بالا؟!

در این زمان او باید حدس بزند و اسم شخصی را که دستش بالا برده شده است، بگوید.

هدف از این بازی سرگرمی و نشاط، تقویت حافظه و دقت است.

کلاغ پر

در این بازی یک نفر که اصطلاحا اوستا نامیده می‌شود با نام بردن اسم حیوانات و گاهی وقت‌ها اشیا یا آدم‌ها، مهارت کودکان در زمینه تشخیص پرندگان از سایر موجودات را تقویت می‌کند. به این ترتیب که بچه‌ها به صورت حلقه‌ای گرد هم می‌آیند و انگشت اشاره خود را در مرکز دایره قرار می‌دهند و اگر کسی با شنیدن نام آدم‌ها یا اشیا دست خود را به نشانه پرواز بلند کند بازنده است و از حلقه مسابقه خارج می‌شود و این روند تا باقی ماندن یک نفر ادامه پیدا می‌کند. لطافت این بازی به اجرای سریع و ابراز هیجان کودکان است.

اهداف این بازی سرگرمی و نشاط، افزایش تمرکز، دقت و هماهنگی عصبی عضلانی است.

بشین و پاشو

در این بازی بچه‌ها در محوطه‌ای نزدیک‌تر به هم می‌ایستند و یک نفر کلماتی مانند: بشین، پاشو، نشین، پانشو را به طور نامرتب ادا می‌کند و آنها موظف به اجرای حرکات دستور داده شده هستند. لازم به ذکر است که لفظ «نشین» یعنی «بشین» و لفظ «بشین» یعنی «نشین» را می‌رساند.

هدف از این بازی تقویت عضلات، دقت و تمرکز حواس در کودکان است.

نمونه‌هایی از بازی‌های سنتی پر‌تحرک، که سوخت و ساز کلی بدن را افزایش می‌دهند، ماهیچه‌ها و مفاصل را به کنش و واکنش وا داشته و دستگاه دهلیزی مربوط به تعادل را تحریک و مناطق مختلفی از قشر حسی و حرکتی مغز را با تحریک روبه‌رو می‌کنند‌ عبارت است از:

گردو، شکستم

این بازی در واقع مقدمه‌ای برای شروع بازی‌های دیگر به‌ویژه بازی‌های پر‌تحرک است. برای تعیین سر‌گروه جای ایستادن هر گروه یا گروهی که باید بازی را شروع کند یا در بازی «وسطی» برای تعیین گروه وسط، بچه‌ها اول این بازی را می‌کنند: دو نقطه را با فاصله‌ای انتخاب می‌کنند، دو نفر نماینده هر گروه در نقاط این طرف و آن طرف قرار می‌گیرند. یکی، در حالی که پای راست را جلوی شست پای چپ گذاشته است، یک طرف شروع می‌کند و می‌گوید: گردو! دومی با انجام همین کار می‌گوید: شکستم. هر کس هنگام انجام این کار، یعنی در « گردو» گفتن یا در «شکستم» گفتن پایش روی پای دیگری برود، گردو را شکسته و برنده است و گروه او بازی را شروع می‌کند. کودکان و تماشاچیان هم این شعر را می‌خوانند و هیجان‌های خود را تخلیه می‌کنند:

گردو با پا می‌شکنم / چه بی صدا می‌شکنم‌

اهداف این بازی هماهنگی مغز و چشم، دست و پا و میزان دایره دید، رعایت نظم و ترتیب، تقویت هماهنگی اعضای بدن، رعایت نظم و هماهنگی در کارهاست.

لی لی

این بازی بیشتر توسط دختران انجام می‌شود. اصول این بازی با پریدن از روی مربع‌های کشیده شده روی زمین است. هر مربع یک شماره دارد. شرکت‌کننده اول سنگی را روی یک شماره می‌اندازد و اگر توانست این کار را به‌طور دقیق انجام دهد با لی لی کردن همه مربع‌ها را به‌جز مربعی که سنگ را در آن انداخته طی می‌کند و سنگ را در بازگشت می‌آورد.

اهداف این بازی حفظ تعادل، تقویت عضلات پا، ایجاد هماهنگی بین دست و پا و چشم‌ها، ایجاد روحیه فداکاری، افزایش ضربان قلب و در نتیجه بهبود جریان خون است.

بالا بلندی

این بازی چند نفره است و در آن ابتدا یک نفر گرگ می‌شود و بقیه فرار می‌کنند و گرگ باید آنها را بگیرد، اما گرگ نمی‌تواند یک بازیکن را در وضعیتی که روی قسمتی بالاتر از سطح زمین ایستاده بگیرد. وقتی گرگ، دنبال بچه‌ها می‌رود آنها این شعر را می‌خوانند:

گرگ بازی تنبلی هرگز مکن/ جان من! خود را به گوشه کز مکن‌

و شادی می‌کنند همچنین مواظب هستند گرگ هدفش را عوض نکند و آنها را نگیرد و در پایان بازی، آخرین کسی که گرگ او را می‌گیرد در مرحله بعد گرگ می‌شود.

امروزه می‌توان این بازی را به خاطر هیجان و سرعت و تحرکی که دارد و با هدف ایجاد شور و شادی، تقویت عضلات، سرعت و دقت به کودکان آموزش داد.

وسطی

تعداد بازیکن‌ها در این بازی محدودیت ندارد. کودکان هر چند نفر که باشند، دو دسته می‌شوند و مشخص می‌کنند اول کدام گروه وسط باشد.

گروهی که وسط نیست، هم دو دسته می‌شود و هر دسته در یک طرف زمین بازی قرار می‌گیرد. آنها توپی را از یک طرف به طرف دیگر پرتاب می‌کنند تا به یکی از افراد بخورد. افراد وسط هم سعی می‌کنند با جا خالی دادن نگذارند توپ به آنها بخورد. هر کس توپ به او بخورد، از بازی بیرون می‌رود. اگر کسی توپ را بدون تماس با بدن خود یا زمین در هوا بگیرد (گل بگیرد) در برابر هر گل می‌تواند یکی از یارانش را که از بازی بیرون رفته، دوباره به وسط بیاورد یا اگر یک بار سوخت، از بازی خارج نشود. این بازی آن‌قدر ادامه پیدا می‌کند تا زرنگ‌ترین بچه‌ها وسط باقی بمانند. بعد، بازی با عوض کردن وسطی‌ها با افراد دو طرف ادامه می‌یابد. هدف از این بازی ایجاد هیجان و شادمانی، تقویت حس بینایی، واکنش سریع و همچنین مهارت در نشانه‌گیری است.

شمع، گل، پروانه

این بازی معمولا با سه نفر انجام می‌شود. دو نفر دو طرف یک طناب را گرفته به صورتی که وسط طناب کمی به زمین برخورد کند، نفر سوم وسط می‌ایستد و نفرات طرفین طناب را با این شعر می‌چرخانند: شمع، گل، پروانه، افسانه و اسم طرفین بازی که طناب را می‌چرخانند و نفر وسط از روی طناب می‌پرد را می‌گویند و روی هر اسمی که نتواند از روی طناب بپرد، جایش را با آن عوض می‌کند.

هدف از این بازی تقویت سرعت عمل، دقت و تمرکز است.

دستمال پشتی

در این بازی بچه‌ها به صورت دایره روی زمین می‌نشینند. یکی از بچه‌ها گرگ می‌شود و دور دایره پشت سر دیگران می‌چرخد. او بی‌سر‌و‌صدا و بدون این که کسی متوجه شود دستمال را پشت سر یکی از بچه‌ها می‌اندازد. آنها باید حواس‌شان را جمع کنند، او را زیر نظر بگیرند و اگر دستمال را پشت سرشان انداخت بفهمند. آن شخص باید دستمال را بردارد و دنبال گرگ بدود. اگر او را بگیرد برنده می‌شود و نفر اول در جای او می‌نشیند. لازم به ذکر است که اگر کودکی که دستمال پشتش انداخته شده، نفهمد و گرگ یک دور بچرخد او باید در وسط دایره بنشیند و بازی به همین شکل ادامه پیدا می‌کند.

هدف از این بازی تقویت سرعت عمل، دقت و کنجکاوی، تقویت حواس و تمرکز و لذت و هیجان است.

زو (کبدی)

بازی زو از زمان‌های قدیم وجود داشته است. ابتدا افراد به دو گروه هفت نفره تقسیم می‌شوند و یک گروه گرگ و دیگری بره می‌شود. آن وقت یکی از گرگ‌ها می‌گوید زوووووووووووووو و یکی از بره‌ها را می‌گیرد. اگر بره‌ها گرگ را تا زمانی که زویش بند بیاید بتوانند نگه دارند آن گرگ یکی از بره‌ها می‌شود.

هدف از این بازی افزایش استقامت قلبی، تنفسی و عضلاتی، تقویت عضلات پا، هماهنگی عصبی عضلاتی و حفظ تعادل است.

عمو زنجیر‌باف

ابتدا دو نفر که تقریبا از لحاظ نیروی جسمانی و قد و وزن یکسان و قدری بزرگ‌تر از بقیه باشند انتخاب می‌شوند؛ یکی به عنوان سرگروه و دیگری عمو زنجیر باف. این دو بازیکن به دو بازیکن به دو سر‌رشته و زنجیری که سایر بازیکنان با قلاب کردن دست‌های یکدیگر درست کرده‌اند پیوسته و دایره‌واری را تشکیل می‌دهند. ابتدا سر گروه، عمو زنجیرباف را مورد خطاب قرار داده و سوال و جواب‌هایی را به صورت شعر رد و بدل می‌کنند:

عمو زنجیر باف، بله؟

زنجیر منو بافتی؟ بله

پشت کوه انداختی؟ بله

بابا اومده! چی چی آورده؟

نخود و کشمش...! بخور و بیا...!

با صدای چی؟ با صدای گربه... ! میو، میو، میو...

تا عمو زنجیر‌باف نام حیوانی را بر زبان می‌آورد، سرگروه همراه با دیگر بازیکنان، صدای حیوان مورد نظر را در‌آورده و به راه می‌افتند و از زیر دست‌های به هم داده عمو زنجیر باف و نفر دوم می‌گذرند، به جز همان نفر دوم که به صورت کت بسته، پشت به بچه‌ها قرار می‌گیرد و سر‌گروه دوباره شعر را می‌خواند. خلاصه این بازی را تا جایی انجام می‌دهند که همه بچه‌ها غیر از سر‌گروه و عموزنجیر باف کت بسته پشت و رو یا زنجیر شوند! در اینجا سر‌گروه و عموزنجیرباف گفت‌وگو می‌کنند:

عمو زنجیر‌باف بله؟

زنجیر منو بافتی؟ بافته شد

محکمه یا شله؟ بکش و ببین!

حالا سر گروه از یک طرف و عمو زنجیرباف از طرف دیگر با کشیدن بچه‌ها سعی می‌کنند زنجیر را پاره کنند. اما بچه‌ها محکم دست‌های یکدیگر را می‌گیرند تا زنجیر پاره نشود، اما بالاخره زنجیر پاره می‌شود و دو بازیکن که دست‌هایشان از هم باز شده جریمه می‌شوند مثلا یک دور دور حیاط می‌چرخند.

اهداف این بازی آموزش اصوات، تقلید و شناخت صداهای مختلف حیوانات، رعایت نوبت و احترام به حقوق دیگران، تبعیت از قانون و تحرک و شادی است.

در پایان کارشناسان به والدین توصیه می‌کنند بازی‌های سنتی و مدرن را در کنار هم به فرزندانشان آموزش بدهند و شور و نشاط و تقویت جسم و روحشان را تضمین کنند.

نسیم‌‌ محمدی - چاردیواری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها