این گونه آثار را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: نخست آنهایی که قصهشان پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و در دوران قاجار و پهلوی میگذرد و دیگری آنهایی که روی حوادث و رخدادهای پس از انقلاب متمرکز شده و به آنها پرداختهاند.
این دو گروه که این روزها با دو مجموعه کیمیا ساخته جواد افشار و معمای شاه به کارگردانی محمدرضا ورزی حضوری پررنگ در قاب کوچک دارند، در عین حال از مخاطبان پروپاقرصی برخوردارند که علاوه بر قصهگویی به جنبههای تاریخی آثار یاد شده نیز علاقهمند هستند.
این قبیل آثار در اکثر موارد شخصیتمحور بوده و قهرمانها و شخصیتهای مکمل نقشی کلیدی در پیشبرد آن دارند، اما این به معنی آن نیست که سازندگان آن از ماجرا غافل شده و صرفا به شخصیتها توجه نشان دهند.
به همین خاطر هم شخصیتها در دل ماجراها قرار گرفته و همراه با آنها قصه را با ریتمی مناسب به جلو هدایت میکنند.
در کنار آن میتوان به حضور شخصیتهای شناخته شده تاریخی بهخصوص سیاستمداران اشاره کرد که خاندان مخلوع پهلوی از آن جمله به حساب میآیند.
در اینجا به مجموعههایی خواهیم پرداخت که تاریخ معاصر ایران و تاریخ قدیمیتر را محور خود قرار داده و با اندکی دخل و تصرف در آن قصه خویش را در بستری از تاریخ روایت کردهاند.
پس از پیروزی انقلاب و با سر و سامان گرفتن وضعیت دو شبکه تلویزیونی در ماههای بعد به مرور تولید چند مجموعه تلویزیونی در دستور کار قرار گرفت که از قضا بخش مهمی از آن درونمایه تاریخی داشت.
هزاردستان ساخته علی حاتمی، امیرکبیر ساخته سعید نیکپور، سربداران اثر محمدعلی نجفی و سلطان و شبان به کارگردانی داریوش فرهنگ از شاخصترین این آثار در نیمه نخست دهه 60 بودند که هنگام پخش بهشدت مورد توجه مخاطبان عام و خاص قرار گرفتند.
از این جمع تنها هزاردستان و امیرکبیر متعلق به دوره معاصر بوده و دو تای دیگر با همه نقاط قوت برجستهشان در این تقسیمبندی نمیگنجند.
یک قصه هزار و یک شبی
زندهیاد علی حاتمی از آن دسته کارگردانهایی است که دل در گرو تاریخ داشته و همواره تاریخ نقش مهمی در شکلگیری آثارش داشته است.
از فیلمهایی همچون ستارخان و کمالالملک گرفته تا همین هزاردستان و فیلم نیمهتمام جهان پهلوان تختی که اجل مهلت پایان آن را به او نداد.
نکتهای که همیشه در آثار این کارگردان برجسته محل مناقشه بوده و بحثهای بسیاری پیرامونش به وجود آمده، دست بردن در تاریخ و دخل و تصرف در آن توسط حاتمی بوده است.
کاری که بسیاری از علاقهمندان تاریخ و محققان نپسندیده و همواره در برابر آن موضعگیری کردهاند، اما دستهای دیگر که اشراف بیشتری به دنیای سینما و تلویزیون دارند از ضرورت این تغییرات گفته و نوشتهاند و توجه منتقدان این امر را به اصول درامنویسی معطوف کردهاند.
حاتمی در هزاردستان که نزدیک به یک دهه تولیدش طول کشیده و برخی از قسمتهایش هم با توجه به شرایط اقتصادی کشور در ایام جنگ تحمیلی ساخته نشده به سراغ دورهای از تاریخ در اواخر قاجاریه و نیز رضاشاه رفته و داستان جذاب و پرفراز و نشیب خود را در دو دوره یاد شده روایت کرده است.
رضا تفنگچی که در اردوی معیرالدوله مشغول به کار است و زندگی سرخوشانه بیهدفی دارد پس از آشنایی با ابوالفتح به عضویت در انجمن مجازات درآمده و دو ترور موفق هم انجام میدهد.
در این بخش مخاطبان با شخصیت مرموز و در عین حال با نفوذی به نام خان مظفر آشنا میشوند که به اصطلاح قدرت در سایه بوده و نقش مهمی در رخدادهای سیاسی دوره خودش دارد.
حاتمی در این مجموعه بدون آن که سراغ شاهان قجری یا رجل سیاسی آنها برود با خلق شخصیتی به نام خان مظفر از او به عنوان یک نماد سود جسته و کدهای لازم در این رابطه را به مخاطبان خویش میدهد.
بازی درخشان عزتالله انتظامی در نقش خان مظفر با گریمی سنگین از دیگر نقاط قوت این شخصیت است که در گوشهای از ذهن بینندگان هزاردستان حک شده است.
مردی برای تمام فصول
سعید نیکپور در مجموعه تلویزیونی امیرکبیر که در اوایل دهه 1360 ساخته و پخش شده به سراغ یکی از برجستهترین شخصیتهای سیاسی تاریخ معاصر (امیرکبیر) رفته و دورهای از زندگی وی را که با فراز و نشیبهای بسیار همراه بوده است به تصویر کشیده است.
فیلمنامه امیرکبیر یکی از بهترین نمونههای قابل تامل در گونه تاریخی است که با بهرهگیری از مستندات تاریخی نگاشته شده و در عین حال از تخیل نویسنده اثر هم بیبهره نمانده است.
شخصیتپردازی هم در این جا وضعیت مناسب و در خور توجهی داشته که در آن هم قهرمان و هم ضدقهرمان متقاعدکننده از کار درآمدهاند.
امیرکبیر خلق شده توسط نیکپور که خود فیلمنامه کار را هم نوشته، بسیار نزدیک به آن تصویری است که از این شخصیت تاریخی در حافظه مردم حک شده است: مقتدر، باهوش و در عین حال بسیار علاقهمند به کشور خود و در تعارض با استعمارگران قدرتهای بیگانه.
ازدواج وی با خواهر ناصرالدینشاه نقش مهمی در شکلگیری حوادث مختلف بعدی دارد که سرانجامی تلخ برای امیرکبیر به همراه دارد.
تنشهای میان او و مادر همسرش (مهدعلیا) که علاقه بسیار به دخالت در امور حکومتی داشته نیز مصالح کافی برای خلق درامی پرکشش و پرتعلیق را در اختیار نیکپور گذاشته که به خوبی از آن در جهت جلبنظر مساعد مخاطب بهره گرفته شده است.
ناصرالدین شاه که بیشترین سالهای حکومت در میان شاهان قاجار را با نیم قرن حکومت به خود اختصاص داده از آن دسته شخصیتهایی است که در سینما و تلویزیون کمتر به آن پرداخته شده است.
در مجموعه امیرکبیر شخصیت یاد شده نقش نسبتا پررنگی در پیشبرد داستان داشته و به عنوان یک ضدقهرمان قابل قبول از آب درآمده است.
البته گذشته از شخصیتپردازی آنچه دو شخصیت فوق را در ذهن مخاطبان آن سالهای تلویزیون ایران ماندگار کرده به بازی درخشان ایرج راد و سعید نیکپور برمیگردد.
نیکپور که از بیانی پخته و صدایی رسا بهره میبرد، اقتداری دوستداشتنی را به نمایش گذاشته و آن را به شمایل یک اسطوره نزدیک کرده است.
در نقطه مقابل هم ایرج راد در نقش ناصرالدین شاه جوان به بهترین شکل فراز و فرودها و عدم تعادل وی را به تصویر کشیده که اوج آن را در صحنه امضای فرمان قتل امیرکبیر میبینیم.
این مجموعه تلویزیونی از آن جهت حائزاهمیت است که در سه دهه بعد هیچ یک از شبکههای تلویزیونی کشورمان به سراغ این دوره تاریخی و شخصیتهای یاد شده نرفتهاند.
داستان روحانی شجاع
هوشنگ توکلی هم در مجموعه تلویزیونی مدرس در نیمه دهه 1360 سراغ یکی از محبوبترین شخصیتهای سیاسی ابتدای دوران حکومت رضاخان رفت و دورهای از زندگی ایشان را به تصویر کشید.
با این تفاوت نسبت به مجموعههای اشاره شده در بالا که برای روایت قصه خود قالبی نزدیک به تئاتر تلویزیونی را برگزیده و بهشدت متکی بر دیالوگ است.
سیدحسن مدرس به عنوان یک روحانی مبارز شجاع که در مجلس هم در برابر اکثریت هوادار انگلیس ایستاد و حرفش را به کرسی نشاند، جذابیتهای فوقالعادهای برای آثار سینمایی و تلویزیونی دارد که توکلی هم به همین خاطر به سراغ او رفته است.
بیشک برگ برنده این مجموعه در مواجهه با مخاطبان بازی درخشان خسرو شکیبایی در نقش سیدحسن مدرس است.
حضوری خیرهکننده از بازیگری نهچندان شناخته شده در آن سال که در ایفای این نقش به یاد ماندنی تمام آموزههای تئاتریاش را به کار گرفته و مخاطبانش را شوکه کرد.
بهخصوص سکانس چند دقیقهای خطابه سیدحسن مدرس در مجلس که بازی حیرتانگیز شکیبایی آن را به ماندگارترین تصویر از این مجموعه تلویزیونی تبدیل کرده است.
دانیال حکیمی هم برای ایفای نقش رضاخان بسیار مناسب بوده و تنها قد این بازیگر توانا کوتاهتر از رضاخان بوده است که این امر پوئنی منفی برای کارگردان این مجموعه در انتخاب حکیمی به حساب میآید.
اشک تمساح
پس از پیروزی انقلاب در بهمن 57 به آثاری با مضامین کمیک برمیخوریم که به هجو سالهای پیش از انقلاب و شخصیتهای طاغوتی پرداختهاند.
کمدیهای متوسطی که تاریخ مصرفشان متعلق به همان سالها بوده و به همین سبب هم تنها در پخش نخستشان بهشدت مورد توجه مخاطبان قرار گرفتهاند.
البته در این رابطه باید به کمبود تولیدات تلویزیونی در تنها دو شبکه تلویزیونی وقت هم اشاره کرد که در این امر بیتاثیر نبودهاند.
اشک تمساح به کارگردانی احمد نجیبزاده از شاخصترین آنهاست که نخستین بار در دهه فجر سال 1361 روی آنتن شبکه یک سیما رفت و مورد استقبال عموم مردم قرار گرفت.
اشک تمساح داستان کارمند عالیرتبه دربار است که پس از انقلاب مخفی شده و سرانجام توسط فضایلی احضار میشود و به شکل غیرمنتظرهای به عنوان معاون ادارهای دولتی منصوب میشود که این امر با نارضایتی کارمندان انقلابی مواجه میشود.
مجموعهای کاملا معمولی با قصهای ساده و خطی که از کمدینهای شناخته شده و خوبی همچون: نعمتالله گرجی، کیومرث ملکمطیعی و محمد ورشوچی بهره گرفته و بسیاری از ضعفهای موجود در فیلمنامهاش را با استفاده از آنها پوشانده است.
نجیبزاده پس از موفقیت مجموعه فوق بار دیگر با استفاده از همان عوامل به سراغ ساخت مجموعه طبل توخالی رفت که بهمن سال 1362 روی آنتن شبکه یک رفت.
طبل توخالی در قیاس با اشک تمساح از قصه جذابتر و پیچیدهتری برخوردار بوده که همین امر نقش مهمی در کیفیت نهایی کار داشته است.
یکی از عوامل به جای مانده از حکومت پهلوی با استفاده از شباهت فراوان شخصی به محمدرضا پهلوی، مرگ او را تکذیب و شایعهای مبنی بر بازگشت وی به ایران را به کمک رسانههای بیگانه پخش میکند.
در نهایت نقشه دستاندرکاران این شایعه که اختلاف عمیقی هم میانشان وجود دارد، برملا شده و عوامل اجرای آن دستگیر میشوند.
مجموعه تلویزیونی معمای شاه ساخته محمدرضا ورزی که این روزها در حال نمایش از شبکه یک سیماست، آخرین نمونه در این باب است که یک دوره تاریخی 40 ساله را محور قرار داده و در این مسیر بسیاری از شخصیتهای تاریخی را نیز به تصویر کشیده که در آیندهای نزدیک به آن خواهیم پرداخت.
محمد جلیلوند
ضمیمه قاب کوچک
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد