بزن‌دررو

بدهکاران بانکی طلبکار!

اهل فکر و فلسفه، «اجتماع نقیضین» را علی‌الاصول، امری محال می‌دانند. عین این که شب و روز در هم جمع شوند و با هم قاطی شوند. خب غیرممکن است. به قول امروزی‌ها ماه و خورشید، هر دو قاط می‌زنند. اگر هم در عالم خیال و سوررئال، این اتفاق نادر بیفتد، طرف به یک حال و روزی می‌افتد که باید زنگ زد 110 تا بیایند جمعش کنند. مثلا در عالم عشق و عاشقی، گاه این اتفاق ممکن است بیفتد. اما پدرطرف درمی آید. یک نمونه‌اش را در مورد شهریار بنده خدا ملاحظه بفرمایید:
کد خبر: ۸۶۱۰۳۳

با عقل،آب عشق به یک جو نمی‌رود

بیچاره من که ساخته از آب و آتشم!

خارج از عوالم خیالی و خاطره‌انگیز عاشقی، فکر نمی‌کردیم که مثلا در عرصه اقتصادی مملکت هم روز روشن، شاهد این اتفاق جمع نقیضین باشیم. حتما الآن می‌گویید منظور خود را با یک مثال توضیح دهید. چشم؛ در خدمتیم. عجالتا به یک خبر اقتصادی توجه بفرمایید تا بعد:

خبر وارده: «دادستان کل کشور با اشاره به جلسه مشترک خود با مدیران عامل بانک‌ها گفت: در این جلسه، بحث معوقه‌های بانکی و کسانی که تسهیلاتی گرفتند، اما اقساط آن را پرداخت نمی‌کنند، در دستور کار قرار داشت. وی تعداد بدهکاران بزرگ بانکی را 570 نفر اعلام کرد.»ـ به نقل از جراید. ملاحظه کردید جمع نقیضین را؟!.... ما در نظام بانکی کشورمان، یک سری آدم‌های بزرگی داریم که در عین بدهکاری به سیستم بانکی، متاسفانه طلبکار هم هستند. بهشان دست بزنی، سرو صداشان درمی‌آید. اگر این طور نبود و ادعای ما محلی از اعراب ندارد؛ پس چطور است که الآن چند سال است مسئولان اجرایی و بانکی کشور از وجود بدهکاران کلان بانکی خبر می‌دهند که نمی‌آیند پول بانک، یعنی پول ملت را پس بدهند. تازه یک چیزی هم طلبکارند. خب به این مثال و مورد، اصطلاحا جمع نقیضین گفته می‌شود.

بسته پیشنهادی: از آنجا که وجود نازنین و دل خجسته ما نیز کرارا خواهان برخورد قاطع با بدهکاران بانکی بوده و در همین گل جا اعلام کرده است؛ فلذا الآن نیز که ظاهرا عزم نظام قضایی و بانکی ما برای برخورد شدیداللحن با بدهکاران کلان بانکی جزم شده است؛ حاضریم به سهم خود هرکاری بکنیم که قضیه به سرانجام برسد. منتها چه کنیم که فعلا قدرت و منصب اجرایی نداریم و فقط می‌توانیم پیشنهاد بدهیم:

1ـ وام خودمعرفی: آنهایی که در این سال‌ها انواع و اقسام وام و تسهیلات بانکی گرفتند و پس هم نمی‌دهند؛ چون وام خورشان ملس است، می‌شود برایشان دام گذاشت، باید وام گذاشت. اعلام کرد که به هر بدهکار کلان بانکی که به دست خودش، بیاید خودش را مثل آدم معرفی کند؛ یک وام خود معرفی تشویقی درست و حسابی داده می‌شود و بروند حالش را ببرند. اگر پیداشان نشد، من اسمم را عوض می‌کنم. البته اگر اداره ثبت احوال موافقت کند.

2ـ استمداد از دیگران: در ازمنه ماضی، بودند کسانی که همیشه وقتی صحبت از بدهکاران کلان بانکی می‌شد؛ با دست راست خود به جیب چپ خود اشاره می‌کردند و می‌گفتند اسامی این آدم‌ها در جیبمان است. البته بعدها که عده‌ای از دور و بری‌ها را به جرم اختلاس و فساد مالی گرفتند، بعضی‌ها چنین برداشت کردند که شاید بنده خدا منظورش دفترچه تلفن داخل جیبش بوده است. علی ایّ حال می‌شود از کسانی که ادعا می‌کنند از این لیست‌ها در جیب خود دارند، یک کپی از لیست‌شان گرفت و اسامی را تحت تعقیب قرار داد. اول قرار نبود بگیرند جمله‌شان را/ بعدا قرار شد که بگیرند هرچه‌شان را!

3ـ برخورد حسابی: چند وقت پیش دولت به بانک‌ها اعلام کرد هر یک از مردم عادی بزرگوار که کارت خرید کالای ایرانی از بانک‌ها داشتند؛ اگر اقساط آن را پرداخت نکردند، بانک‌ها مجاز هستند خیلی محترمانه ازحساب بانکی آنها برداشت کنند. خب همین کار را عینا و با همین حساب که عرض شد، با بدهکاران بزرگ بانکی انجام دهند. خودجوش از دیگر حساب‌های آنها برداشت کنند. برداشت اول... برداشت دوم.... برداشت سوم..... کات!

رضا رفیع

جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها