شبکه‌های مختلف تلویزیون با تولید 5 سریال پلیسی در این بخش کارنامه خوبی داشته‌اند

ترافیک سریال‌های پلیسی در تلویزیون

نگاهی به بازی‌های سریال «آسمان من»

راویان یک قصه پلیسی

یکی از چالش‌های مجموعه‌های تلویزیونی پربازیگر، انتخاب درست و هوشمندانه بازیگران آن است که می‌تواند به یکی از پاشنه‌های آشیل کار تبدیل شده و کیفیت آن را چند پله‌ای تنزل دهد.
کد خبر: ۸۵۳۵۶۹
راویان یک قصه پلیسی

به گزارش جام جم سیما ،بسیاری از مجموعه‌های تلویزیونی تولیدشده در ایران نیز با تعدد نقش و بالتبع بازیگر روبه‌رو هستند که با توجه به دایره نه‌چندان گسترده بازیگران حرفه‌ای و شناخته شده کار دشواری به نظر می‌رسد.

مجموعه تلویزیونی «آسمان من» به کارگردانی محمدرضا آهنج نیز از این قاعده مستثنی نبوده و قصه‌های متنوعش بر پایه شخصیت‌های مختلف شکل گرفته است.

چند شخصیت محوری در کنار چند شخصیت مکمل، پایه‌های آسمان من را تشکیل داده‌اند که در هر اپیزود قصه‌ای را برای مخاطبان خویش روایت می‌کنند.

این مجموعه به لحاظ انتخاب بازیگر در وضعیت مناسبی قرار داشته و تقریبا بخش مهمی از آنها متناسب با شخصیت‌ها برگزیده شده‌اند.

حسن پورشیرازی: این بازیگر پرکار سینما و بخصوص تلویزیون در نقش حاج صادق برهانی (مامور باتجربه کادر امنیت پرواز) ظاهرشده و تلاش زیادی برای باورپذیری آن به خرج داده است که تا حدود زیادی هم به ثمر نشسته است.

پورشیرازی از آن دسته بازیگرانی است که به اصطلاح دوربین دوستشان داشته و شیرینی خاصی هم در بازیشان به چشم می‌خورد.

این خصوصیت در ایفای نقش حاج صادق هم به کمک وی آمده و لایه‌های بیشتری به این شخصیت بخشیده است بی‌آن که به دام کلیشه‌ها بیفتد.

شکل رابطه برادرانه حاج صادق با برادرش نیز به کمک بازی به اندازه و دور از اغراق پورشیرازی عالی از کار درآمده و پازل شخصیتی او را برای مخاطب تکمیل کرده است.

آتیلا پسیانی: او که در عرصه تئاتر، سینما و تلویزیون بسیار فعال به نظر می‌رسد در آسمان من نقشی را ایفا کرده که با دو دوست و همکار قدیمی‌اش کاملا متفاوت به نظر می‌رسد.

رحمت مرتضوی ماموری جدی و سختگیر است که تنهایی مهم‌ترین خصیصه درونی اوست که به متفاوت‌تر شدنش کمک شایانی کرده است.

این درونگرایی به شخصیت رحمت عمق بیشتری بخشیده و شکل رابطه‌اش با همسر و پسرش را نیز تحت تاثیر قرار داده است.

پسیانی تلاش فراوانی برای خلق این شخصیت به خرج داده و برای این کار به سمت یک بازی درونی با حرکات اندک (البته بجز برخی سکانس‌ها) روی آورده که تقریبا هم به نتیجه رسیده است.

حمیدرضا عطایی: نفر سوم این تیم سه نفره ملقب به سه تفنگدار که از قضا دوست‌داشتنی‌ترینشان هم به حساب می‌آید. یک مامور حفاظت هواپیمای ورزیده و کارکشته با سابقه طولانی پرواز که با وجود رنج بردن از بیماری همچنان کارش را به بهترین نحو انجام می‌دهد.

او یک قهرمان کلاسیک است که به‌راحتی مخاطب را به همذات‌پنداری با خود وامی‌دارد و عطایی هم در این نقش این وجه ذکرشده را به نحو شایسته‌ای به تصویر کشیده است.

او در بخش‌های مربوط به خانواده نیز تلاش زیادی برای یکدست‌شدن بازی‌اش به خرج داده که البته در اینجا چندان موفق نشان نداده است.

اوج بازی او را در سکانس‌های پس از سقوط هواپیمای وزیر در کوه پر از برف شاهد بوده‌ایم که بازی چشمگیری را ارائه کرده است.

دانیال حکیمی: مهم‌ترین شخصیت مجموعه آسمان من و محور قصه‌های آن که تعلیم نیروهای امنیت پرواز را بر عهده داشته و وجوه معلمی‌اش بر سایر وجوه آن می‌چربد.

این شخصیت جذاب با توجه به پیچیدگی و چند لایه بودنش نیاز به بازیگری داشته که علاوه بر تسلط بر فن بازیگری برای مخاطب هم دلنشین و دوست‌داشتنی باشد.

حکیمی بهترین انتخاب ممکن با توجه به فاکتورهای یاد شده برای ایفای نقش نادر خسروی بوده که با توجه به خصوصیات آن به یک بازی درونی روی آورده است.

رابطه نه‌چندان گرم با پسر جوانش در کنار آسیب‌های جسمی ناشی از جراحت‌های زمان جنگ، نادر خسروی را هر چه بیشتر در لاک خود فرو برده که حکیمی این تنهایی و انزوای خودخواسته را به بهترین شکل به تصویر کشیده است.

حامد بهداد: شخصیت‌های مکمل بسیاری در قسمت‌های مختلف آسمان من حضور دارند که هر یک نقش مهمی هم در پیشبرد داستان ایفا می‌کنند.

شخصیت جوان شیرین عقلی که می‌خواهد دور از چشم مادر و اوستای فرش فروشش از تهران به ارومیه برود، یکی از آنهاست که بهداد آن را به تصویر کشیده است.

یک بازی با کمترین حرکات که کندی آشکاری در آن موج می‌زند که این امر در کلامش نیز به چشم می‌آید.

بهداد با انتخاب این فاکتورها به نقش نفوذ و به شکل مناسبی آن را ایفا کرده است، اما چندان به لایه‌های درونی آن نفوذ نکرده و بیشتر به وجوه بیرونی آن توجه نشان داده است.

امین حیایی: شخصیت طوفان بدون شک یکی از بهترین شخصیت‌های این مجموعه است که از قلب روزهای پرالتهاب ابتدای دهه 60 بیرون آمده و مخاطب را با خود همراه می‌کند.

یک بازی خورده و بازنده تمام‌عیار که آرمان‌های پوچ گروهک منافقین او را وارد بازی هواپیماربایی کرده و سرآخر هم پایان غم‌انگیزی را برایش رقم می‌زند.

حیایی که همیشه رگه‌هایی از طنز در بازی‌اش به چشم می‌خورد، در نقش طوفان کاملا متفاوت ظاهر شده و این طنز و شیرینی را از بازی‌اش دور کرده است.

در بخش‌های زمان حال و میانسالی طوفان پشیمان و سرخورده از سیاست، حیایی با وجود گریم نه‌چندان مناسبش متقاعدکننده ظاهر شده و مخاطب را به سمت خویش می‌کشاند که اوج آن را در صحنه کشته شدنش به دست پلیس شاهد هستیم.

ضمیمه قاب کوچک

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها