از این منظر، در جاهایی که با شخصیتهای ذو ابعاد و چندوجهی مواجه میشویم که بینهایت بطن دارند و هرگز تمام نمیشوند، در خوانشهای خود مدام سعی میکنیم نکات تازهای بفهمیم و به فهم جدیدی از روش آنان برسیم. ضرورت جدید آن تقریبا نزدیک به ۹ دهه است که در قالب بحثهای تمدنی صورتبندی شده و توسط دینداران و دینیاران به عرصه گفتوگوها برگشته است، آنهم نه فقط دینداران مسلمان، بلکه یهودیان و مسیحیان نیز به این نکته رسیدهاند که اگر بخواهند دینشان برقرار یا باقی بماند، باید تبدیل به تمدن شوند و زمینههای دنیوی را در ساحتهای مختلف فراهم کنند. برای ورود در فهم تمدن، چندین کانال یا مدخل وجود دارد که تحول انسان، تحول جامع [جامعه] و خیرات و نیکیهای متراکم، سه مسیر و راهبرد تلقی میشوند که در این میان در فهم تمدنی سیره فاطمی به عنوان سه نقطه عزیمت عمل میکنند.
اولویت تحول انسانی بر ابعاد مادی
اولین نقطه عزیمت به فهم تمدنی سیره حضرت زهرا (س) یا عزیمت اول، نگرهای است که درباره تمدنها وجود دارد . همینکه گفته میشود: تمدنها کلانترین نظام مناسبات انسانی هستند.اگر کسی از خوانش تمدنی سیره حضرت زهرا (س) سخنمیگوید، باید بتواند نشانههای فرهنگ فاطمی را فراتر از زمان و مکان بنمایانَد و نشان بدهد. تمدن؛ بین انسان و انسان رخ میدهد و تجلیمییابد نه بین انسان و طبیعت! از اینرو نمره تمدنی مسلمانان زمانی به دست میآید که ما با شاخصهای انسانی مثل عدالت، اخلاق، توحید، انسانیت و مقولاتی از این دست بتوانیم تحول و رشد و ترقی انسان را بسنجیم، ببینیم و به دست دهیم. با این نگاه وقتی پژوهشگرانه به سیره حضرت زهرا (س) مینگرید، در پی این نیستید که ایشان از پنبه، پارچه درست میکردند یا به جامعه خود کمک اقتصادی داشتند یا قدرتی به دست آوردند یا نه؟
بلکه اساسا در پی این هستیم که وجود ایشان، چه تحولی در انسان به وجود آورد و انسانِ قبل از او نسبت به انسانِ بعد از او، در شاخصهای انسانیت چه رشدی پیدا کرد؟
عقلانیت و عدم لغزش در بحرانها
در تکمیل اولین نقطه عزیمت با هدف فهم تمدنی سیره حضرت زهرا (س) به نگاه تحولگرایانه ایشان باید پرداخت. این که حضرت زهرا (س) با وجود اتفاقاتی که در بیت ایشان رخ داد، اساسا احساسی عمل نمیکنند و نمیلغزند و هنگامی که خطاب به مسلمانان سخن میگویند، گویا زبان رسای خدا بر منبر پیامبر(ص) به تجلی درآمده و وحی نازل میشود؛ آن چنان مرتب، منسجم، منظم، عقلی، خردمندانه با تحلیل منطقی و سنجیده و پذیرفتنی به دفاع از توحید، از عقاید، از مقام پیامبر(ص) و آیات قرآنی و حق [الهی] خودش میپردازد که گویا برای این بزرگوار، بالشخصه اتفاقی نیفتاده است. [بسکه دغدغههای ایشان، بنیادین، اصیل و اصولی است]این نشان میدهد که تراز ایشان با زنان [روزگارشان و دیگر دورانها] چقدر متفاوت، متعالی و غیر قابل قیاس است.
تمدن، تحقق جامعیت دین
نقطه عزیمت دوم ما این گزاره است: تمدن، تحقق دین جامع است. اگر دین اسلام، دین جامعی است و اگر بنا باشد که این جامعیت اسلام، تحقق جامع پیدا کند، میتوان این تحقق جامع را «تمدن» نامید.برخی نام و عنوان آن را «امت اسلام» یا اسامی دیگر میگذارند! ما بر سر نام و عنوان خاصی پافشاری نداریم؛ زیرا ملاک همانا تحقق این جامعیت برای اسلام است.اگر از این نقطه عزیمت بخواهیم وارد بحث تحلیل تمدنی از سیره حضرتزهرا(س) شویم، چنین مسألهای مطرح میشود: هر انسانی، هر کتابی، هر پدیدهای و هر کلامی که بتواند جامعیت اسلام را تمهید (و متجلی) کند، او به آستانههای تمدن نزدیکتر شده است.
عزت فاطمی در تراز امت
تأکید گفتمان تمدنی ما بر «عزت و کرامت انسان»، آمیزهای است از مبانی اصیل و تأثیرپذیری از فضای حقوقبشری معاصر که بر «کرامت حداقلی» تکیه دارد.در ادبیات مدرن امروزی، کمتر از «عزت انسان» سخن به میان میآید و حتی آن را ناسازگار با دموکراسی میدانند. درمقابل، در ادبیات اسلامی، عزت نه از مسیر تکبر، که از گذرگاه تواضع بهدستمیآید. افزونبراین، این عزت، منافی با کرامت برابر همه انسانها نیست.کسی که میخواهد از افق این نقطه عزیمت، حضرتزهرا(س) را فهم کند باید عزت فاطمی را، نهفقط در دوره زندگی خودش، بلکه عزت و مرام فاطمی را در طول تاریخ رصد کند و سپس به قضاوت تمدنی بپردازد.
از طرف دیگر، خوانش ایشان و شخصیتشان نهفقط در جایگاه یک زن، بلکه در مقیاس با امت بایستی صورت گیرد.اگر ما نتوانیم در مقیاس امت به تفسیر حضرتشان بپردازیم (و شخصیت امتگونه ایشان را تفسیر کنیم) بیشک، دچار خلأ در فهم تمدنی خواهیم شد.
کوثر به مثابه خیرات متراکم تاریخی
آخرین نقطه عزیمت در ورود به فهم تمدنی سیره حضرتزهرا(س) همانا خیرات و نیکیهای متراکم است.
بهدیگرسخن، تمدن، به مثابه انباشت پاسخها به نیازهای متراکم است و باز به تعبیر دیگر، تمدنها به معنای ماینفعالناس، یعنی خیرات انباشتهاند.اگر از این دیدگاه به سیره حضرتزهرا(س) نگاه کنید که تراکم خیرات خلق میکنند و خیر بزرگ به تمدنها و تمدنپروری هرچه نزدیکتر میشود، شما در چنین نگرهای است که از افقی والا به تجلی کوثر و خود کوثر در قرآن مینگرید.ضمن اینکه یکبار کوثر را در تاریخ نیز مینگرید و درمییابید که این شخصیت در تاریخ، چگونه خیرات پراکنده و پردامنه و مستمری را خلق کرد که اگر وجود فاطمهزهرا(س) نبود چه صدماتی در تاریخ بشر بهوجودمیآمد.وقتی از «کوثر» سخن میرود، بهراستی این صرف یک ادعا نیست؛ بلکه سخن از کوثری است که عینیت تاریخی یافته و در گذر زمان تجلی کرده است. کسی که از سیره فاطمی، فهم تمدنی بهدست میآورد، در پی رصد نمودار این خیرات بیکران، کشف ارتباط درونی آنها و اسکن تجلیاتشان در طول تاریخ بشر است.
مظلومیت؛ منبع مشروعیت تمدنی
باید افزود پیامد بیان سه نقطه عزیمت همانا ورود به بحث فهم تمدنی سیره حضرتزهرا(س) است.
سه نقطه مهم در سیره حضرتفاطمهزهرا(س) وجود دارد که وزنشان بهراستی سترگ، سنگین و تمدنی است. دو مورد را ذهن انسان غیرمؤمن هم میفهمد اما نقطه سوم را فقط ذهن ایمانی و باورمند میتواند فهم کند.
در همین راستا سه نقطه یا بزنگاه مهم نیز در سیره حضرتفاطمهزهرا(س) قابل بحث و پژوهش است.
اولین نقطه، بحث مظلومیت است که همین بحث مظلومیت اساسا در تمدنها مشروعیتآفرین و اثرگذار است.
طرح مشروعیت تمدنها همیشه در فلسفه، بیان، منطق، کلام و ... نیست؛ گاهی اوقات واضحات و بدیهیات تاریخی را در دست دارید و چون جزئی از بدیهیات انسانی است، نیازی به محاجه ندارد.همه تمدنها در پی یافتن بزنگاهها یا مؤلفهها یا نقطههایی از مظلومیت هستند که با آن بتوانند مشروعیت خود را باورپذیر و تاثیرگذار و توجیه کنند. که البته این سرفصل به معنای توجیه مظلومیت نیست، بلکه به معنای دیدن مظلومیت و کارکردهای آن برای کسب مشروعیت [تاثیرگذار] اجتماعی است.