این هنرمند نامآشنا متین و باوقار است و در زندگی خصوصی هم مانند دنیای هنریاش توانسته با مدیریت عالی الگوی یک زن موفق باشد.
او که خود مادر دو فرزند 28 و 26 ساله است، بتازگی دبیری جشنواره فیلم و عکس مادر را هم به عهده داشته است و میگوید جشنواره مادر به لحاظ جایگاه آسمانی «مادر» باید مادر همه جشنوارهها باشد.
به این بهانه به سراغش رفتیم که با او کمی درباره خانه و خانواده حرف بزنیم. هر چند خودش ترجیح میداد درباره حرفه بازیگری و تخصص کاریاش صحبت کند، ولی صمیمانه پاسخگوی سوالاتمان شد و از خودش، بچههایش، نقش مادری و همسری خود و برخی مصائب جامعه امروزی سخن گفت. آنچه در پی میآید حاصل این گفتوگوست.
همین چند روز پیش جشنواره فیلم و عکس مادر به پایان رسید و شما دبیری آن را عهدهدار بودید. کوتاه درباره آن و اهداف برگزاری جشنوارهای که نام مقدس مادر را بر پیشانی خود دارد، بگویید.
ببینید مادر محور خانواده است و کانون خانواده با وجود او گرم نگاه داشته میشود و مادر است که بین اعضای خانواده صمیمیت ایجاد میکند.
بنابراین «مادر» موضوعی بود که من خیلی دوست داشتم به آن بپردازم و وقتی جشنوارهای با محوریت مادر میخواهد از مقوله هنر به نقش این موجود آسمانی بپردازد.
در واقع میخواهد به جامعه گوشزد کند که باید توجه بیشتری به مادر داشته باشد و حتما تاثیر بیشتری خواهد گذاشت.
گمان میکنم اگر از دریچه هنر به موضوع مادر با همه ابعاد متفاوتش پرداخته شود، روی نسل جوان تاثیر بهتری خواهد گذاشت تا اینکه خیلی مستقیم به موضوع ورود کنیم.
به همین دلیل من دبیری این جشنواره را پذیرفتم و با اینکه اولین سال برگزاری آن بود، استقبال خوبی هم از آن شد.
من گمان میکنم جشنواره مادر میتواند مادر همه جشنوارهها باشد و همه نگاهها را به آن معطوف میکند که قدر و قیمت این موجود آسمانی عزیز و دوستداشتنی را بدانیم.
شما به عنوان یک هنرمند که خودش مادر دو فرزند است، چگونه توانستید بین نقش مادری و نقش اجتماعی و هنری خودتان هماهنگی برقرار کنید؟
ببینید فرزندان برای هر مادری با اهمیت هستند و هر کدام از ما موظفیم توجه ویژه به آنها داشته باشیم، هیچ مادری نباید فراموش کند که وظیفه مادری او بر کار و نقش اجتماعی او اولویت دارد.
بنابراین کار سختی است که بتوان هم مادر خوبی بود و هم نقش اجتماعی موثری داشت و بین این دو هماهنگی مطلوبی برقرار کرد، ولی قطعا شدنی است.
البته برای من که الان بچههایم بزرگ شدهاند و خودشان هم دوست داشتند در حرفه من ورود کنند، کار راحتتر شده است.
ولی برای مادری که فرزند کوچک دارد، توجه خاصتر و ویژهتری میخواهد و مادر تا زمانی که بچهها پخته شوند و راه درست را از نادرست تشخیص دهند، مسئولیت سنگینی به عهده دارد.
بچههایتان چند ساله هستند و الان چه میکنند؟
پسر من پویان متولد سال 1366 و دانشجوی بازیگری و تئاتر است. دخترم آوا هم متولد 1368 است و به این حرفه علاقه دارد و به کلاسهای حرفهای این رشته میرود و آن را به شکل حرفهای و تجربی دنبال میکند.
به نظر شما مهمترین چالش پیش روی خانوادههای امروزی چیست؟
اینکه آینده فرزندانشان چه خواهد شد. این مهمترین دغدغه هر پدر و مادر است که فرزندش در آینده چه جایگاهی در اجتماع دارد، چقدر میتواند برای جامعهاش مفید باشد.
همه مشتاقند فرزندانشان درس بخوانند، شغل مناسب داشته باشند، زندگی سالمی را اداره کنند و بتوانند تاثیر خوبی روی اطرافیان و نسلهای بعدی بگذارند.
تکنولوژیهای جدید و شبکههای اجتماعی این روزها اعضای خانواده را از هم دور کرده است. آنها بیشتر با تلفنهای همراه و رایانهشان حرف میزنند تا با یکدیگر. آیا خانواده شما هم با این مساله مواجه است؟
درست است، نمیدانم شما آن فیلم «ماه منیر» را دیدهاید یا خیر. مردم استقبال خوبی هم از آن کردند.
یکی از موضوعاتش این بود که شبکههای اجتماعی، موبایل و فیسبوک باعث میشد خانواده از هم دور شوند.
داستان یک پیرزن روستایی که به خانه برادرزادهاش در شهر میآید و میبیند همین تکنولوژیهایی که شما میگویید چقدر خانواده را از هم دور کرده است.
من فکر میکنم اگر در استفاده از این ابزارهای ارتباطی دچار افراط نشویم و از آن استفاده درست کنیم خیلی هم خوب است و اتفاقا رابطهها را گرمتر هم میکند.
ولی وقتی همه فکر و ذهن آدم را درگیر کند، دیگر درست زندگی کردن را از آدم میگیرد. حتی سر کار هم سرش تو موبایلش است و کارش را هم درست انجام نمیدهد.
این مشکلی است که اکنون در همه جا میبینیم. سن و سال هم نمیشناسد، اگر کنترلش نکنیم، همه را معتاد میکند.
حتی من جدیدا خانمهای خیلی مسن را میبینم که از همه چیز افتادهاند و سرشان به موبایلهای جدید و اندروید و... گرم است.
شما فکر میکنید چگونه میشود از این اعتیاد جدید رهایی یافت؟
من فکر میکنم چون این صنعت و تکنولوژی برای ما جدید است، هنوز برایمان جا نیفتاده که اینها یک وسیله ارتباطی هستند که میتواند باعث رشد و کمک به زندگی بهتر شود.
نه اینکه ما را از یکدیگر دور کند. فقط گذشت زمان میتواند مشکل فعلی خانوادهها را در این باره حل کند.
بچههای شما چقدر از این ابزارهای ارتباطی و اپلیکیشنها استفاده میکنند و چقدر در شبکههای اجتماعی حضور دارند؟
آنها هم مثل همه اقشار جامعه هستند و من فکر میکنم الان کمتر کسی است که در این شبکهها حضور نداشته باشد.
راه کنترل و مدیریت استفاده از این ابزارها چیست؟
من فکر میکنم زمان میخواهد. ما به زمان نیاز داریم که بتدریج عادت کنیم از این امکانات باید بدرستی استفاده کنیم و از تبعات و آسیبهای جسمی و روانی استفاده مدیریت نشده از این ابزارها خود را مصون نگاه داریم.
من مردی را میشناسم که به خاطر استفاده افراطی از این ابزارها به آرتروز شست دست مبتلا شده بود.
بنابراین من گمان میکنم با گذشت زمان افراد متوجه خواهند شد که استفاده نادرست از گوشی موبایل و رایانه و... بر روح و جسم آنها اثر نامطلوب میگذارد و بتدریج آن را نامتعادل خواهند کرد.
امروزه خانوادهها با پدیدهای به نام طلاقهای زودهنگام مواجه هستند. ازدواجهایی که با هزینههای هنگفت انجام میشود و در عرض مدتی کوتاه به جدایی میانجامد. شما علت این پدیده را در چه میدانید؟
خوب یکی از مهمترین علتها مسائل اقتصادی است، اما از آن مهمتر ناهمگونی فرهنگی است. نداشتن فرهنگ همخوان با طرف مقابل باعث میشود اختلافات بیشتر و بیشتر شود و نبود تفاهم لازم در این زمینه اختلافات را دوچندان میکند و کار را به جایی میرساند که چارهای جز جدایی نباشد.
البته خیلی از علتها در این زمینه موثر بوده و همه چیز با یکدیگر در ارتباط است، مثلا من وقتی میبینم بچهام بزرگ شده، درسش را خوانده، اما بیکار است ناخودآگاه در خانه جو آرامی نخواهد بود و تنشها و درگیریها زیاد است و اتفاقات درون خانواده موجب مشکلات بعدی و بعدی میشود.
کمی پرسشهای شیرین ازتان بپرسم؛ تعریف شما از عشق چیست؟
عشق یعنی ازخودگذشتگی؛ یعنی دو نفر آنقدر به هم علاقه داشته باشند که از بسیاری خواستههای شخصی خود به خاطر دیگری بگذرند.
البته این عشق و این تعریف فقط خاص زندگی مشترک و دو جنس مونث و مذکر نیست. در همه امور زندگی ما این از خودگذشتگی و در نتیجه عاشقی جاری و ساری است.
مثلا اگر من به کارم عشق بورزم برایش وقت میگذارم، از خودگذشتگی میکنم تا به نحو مطلوب آن را انجام دهم.
سرگرمیهای شما و اعضای خانواده وقتی با هم هستید، چیست؟
ما هم مثل اکثر مردم مشکلاتی داریم که باعث میشود کمتر کنار یکدیگر باشیم و به واسطه کار و شغلی که داریم اغلب نیستیم و وقتی هم هستیم وقت زیادی برای گذراندن اوقات فراغت و سرگرمیهای دورهمی نداشته باشیم.
بخشی از آن همان طور که شما اشاره کردید مربوط به همین گوشیها و تکنولوژیهای ارتباطی است و ناچار باید زمانی را در آنها سپری کنیم.
بخشی از وقت هم صرف آشپزی و کارهای فردا و... می شود، بنابراین چیزی به نام تفریح شاید کمتر برایمان وجود داشته باشد و اگر وقتی هم یک هفتهای سر کار نباشم آنقدر کارهای عقب افتاده دارم که باید به آنها برسم.
ولی من اوقات بیکاری خودم را ورزش (والیبال و شنا) میکنم در کلاسهای بدنسازی شرکت میکنم و... .
اکثر خانمهای شاغل از این مقوله ورزش به دلیل ضیق وقت دورند، خیلی خوب است که شما با این همه مشغله برای ورزش وقت میگذارید.
بله... خانمها خیلی برای ریلکس شدن خود وقت نمیگذارند و این خوب نیست. چون وقتی خانم خانه ریلکس باشد، خانواده هم به تبع آن ریلکس شده است.
چون با آرامش بیشتری برای اعضای خانواده وقت میگذارد. من توصیه میکنم خانمها حتما به مقوله ورزش و بدنسازی اهمیت بدهند.
شما آشپزی هم میکنید؟
بله حتما، من عاشق آشپزیام و انواع غذاهای ایرانی و فرنگی را برای خانوادهام آماده میکنم. آشپزی را خیلی دوست دارم.
یکی از استفادههای مطلوب از همین فناوریهای جدید حضور در گروههای آشپزی است. خانمها و حتی آقایان آنقدر غذاهای زیبا و متنوع با مواد خیلی معمولی درست میکنند و به اشتراک میگذارند، که گاهی من مدتی برای دیدن و ایده گرفتن از آنها وقت میگذارم.
به نظر شما رمز موفقیت یک زن در زندگی مشترک چیست؟
صبوری، صبوری و صبوری... خصلتی که همه مادران ما از قدیم داشتند و مرتب به ما آن را توصیه میکردند. من کلید موفقیت یک زن را در صبوری کردن میدانم.
پس شما باید زن صبوری باشید؟
بیشتر اوقات هستم، ولی گاهی هم نه، وقتی با برخی مسائل اجتماعی مواجه میشوم، صبرم کم میشود ولی سعی میکنم همیشه صبور باشم.
از همین مسائل اجتماعی که میفرمایید چه چیزی شما را بیشتر ناراحت میکند؟
اعتیاد؛ وقتی سر چهاراهها و در هر کوی و برزن جوانان معتاد را میبینم بیش از هر چیز دیگری ناراحت میشوم.
احساس میکنم واقعا تلختر از این برای خانواده وجود ندارد. بدتر از همه این است که وقتی معتادی ترک میکند و برمیگردد به جامعه، نه شغلی دارد و نه جامعه پذیرای اوست. اینجاست که واقعا باید فکری کرد.
وقتی پشت چراغ قرمز کودکی خیابانی را میبینید که اصرار میکند مثلا از او گلی بخرید
یا کمکی به او کنید، چه واکنشی نشان میدهید؟
بگذارید من یک کار جالب را برای خوانندگان شما تعریف کنم؛ یکی از اقوام من اسباببازیهای بچههایش را که حالا بزرگ شدهاند، دور نریخته و آنها را عقب خودرو میگذارد و وقتی کودکی خیابانی از او کمکی میخواهد.
یکی از آن اسباببازیها را به او میدهد و به نظرم کار خوبی است، حداقل آن کودکان را خوشحال میکند. من هم با دیدن این کودکان واقعا ناراحت میشوم و گمان میکنم باید برای آنها هم فکری شود.
به نظر شما در قبال والدین خودمان چه وظیفهای داریم؟
من فکر میکنم یکی از باارزشترین کارهایی که هر کس میتواند برای والدین خود انجام دهد این است که حتما به طور مرتب به آنها سربزند.
تلفنی مدام با آنها در تماس باشد، تا جایی که امکان دارد کمبودهایشان را جبران کند چون پدر و مادر دو نفری هستند که هیچ جایگزینی در زندگی ما ندارند.
من تا وقتی پدر و مادر خودم و همچنین والدین همسرم ـ که بسیار برایم عزیز و محترم هستند ـ در قید حیات بودند سعی میکردم حتما به آنها سر بزنم.
من فکر میکنم پدر و مادر که جای خود دارند، با همه آدمها اگر مهربانی کنیم مهربانی هم خواهیم دید.
شما دو فرزند دارید، نظرتان درباره تعداد فرزندان چیست؟
من دو فرزند دارم ولی قبل از ازدواج دوست داشتم چهار فرزند داشته باشم، چون من در یک خانواده شلوغ بزرگ شدهام که 9 فرزند داشته است، اما اکنون شرایط زندگی آنقدر سخت شده که فرزند زیاد و تربیت و بزرگ کردن آنها کار دشواری است.
زمانی مادران کار نمیکردند و پدر به تنهایی جور اقتصادی خانواده را به دوش میکشید، اما حالا اینطور نیست، پدر و مادر با هم کار میکنند تا یک خانواده را بچرخانند و در چنین شرایطی تربیت فرزندانی سالم و متعهد و تحویل دادن به جامعه خیلی آسان نیست.
به عنوان آخرین پرسش بفرمایید کاری در دست انجام دارید؟
بله. فیلمی سینمایی به تهیهکنندگی آقای شهیدی آماده اکران دارم و بازی در سریالی هم که از چند روز آینده کلید میخورد.
موفق باشید و سپاسگزارم از زمانی که به ما دادید.
فاطمه گودرزی در یک نگاه
فاطمه گودرزی 19 تیر 1342 در تهران به دنیا آمد. او دارای مدرک تحصیلی دیپلم اقتصاد است و دوره
دو ساله تئاتر را در اداره بازیگری طی کرده است.
همسرش عبدالرضا گنجی، کارگردان سینما و تلویزیون و صاحب دو فرزند است. گودرزی از سال 67 با مجموعه تلویزیونی گالشهای مادربزرگ کار هنریاش را آغاز کرد.
وی با بازی در فیلم «میخواهم زنده بمانم» ثابت کرد هنرمند قابلی است ولی تا مدتها بعد از میخواهم زنده بمانم، فرصت نمایش تواناییهایش را پیدا نکرد تا اینکه در مجموعه تلویزیونی دردسر والدین بار دیگر ثابت کرد که همچنان بازیگری توانمند است.
فیلمهای سینمایی
مهاجران، به خاطر همه چیز، خانه خلوت، افسانه مهپلنگ، جنگ نفتکشها، میخواهم زنده بمانم، بهشت پنهان، آرزوی بزرگ، غزال، حریف دل، تابلویی برای عشق، جنگجوی پیر، تلفن، همسر دلخواه من، فوتبالیستها، آب، ازدواج صورتی، ازدواج به سبک ایرانی، نیما یوشیج، دستهای خالی، پایان راه، شب حورا، گنجشکک اشی مشی و آنچه مردان درباره زنان نمیدانند از فیلمهایی است که گودرزی در آنها نقشآفرینی کرده است.
مجموعههای تلویزیونی
فاصلهها، پس از سالها، ترانه مادری، شیخ بهایی، دردسر والدین، آپارتمان، رعنا، گالشهای مادربزرگ و آینه نیز از جمله مجموعههای تلویزیونی است که چهره فاطمه گودرزی را به عنوان یک بازیگر هنرمند و شایسته در ذهن مردم حک کرده است.
چاردیواری
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد