طی فصول گذشته و بویژه در آغاز فصل جدید لیگهای اروپایی شاهد محو شدن نقش شماره 10 در جایگاه مرسوم خود بودیم. در این مدت کارشناسان زیادی برای فهم نقش 10 کاذب و تکامل آن در روزنامههای مختلف نوشتهاند که غالب آنها برای آن به مهاجمی اشاره کردهاند که خارج از ترکیب مهاجمان اصلی است، اما کارش را در محوطه جریمه برای گلزنی تمام میکند، اما به نظر میرسد این تعریف برداشت اشتباهی باشد از نقش مهاجم دوم یا 9 کاذب که پشت مهاجمان بازی میکند و با حرکات عرضی و عمقی خود فضا را برای مهاجمان اصلی باز میکند.
موقعیت 9 کاذب براساس حضور و رسیدن او در موقعیت تهدیدکننده برای مهاجم حریف تعریف شده تا این که به طور دائم در آن حضور داشته باشد.
تعریف از موقعیت 10 کاذب، مکانی است که بازیکنانی که به عنوان شماره 10های کلاسیک آنها را میشناختیم، همیشه تلاش داشتند خود را برای گلزنی به آن مکان برسانند، اما بازیکنانی که در نقش 10 کاذب بازی میکنند تقریبا به طور دائم در آن حضور دارند. آنها تلاش میکنند وارد فضایی شوند که میزان تهدیدشان برای دروازه حریف بیش از دیگر نقاط است. این در حالی است که شماره دههای کلاسیک در این موقعیت همیشه حضور داشتند و پس از به دست نیاوردن فضا برای کسب فضای گلزنی این موقعیت را ترک میکردند.
با توجه به این که هنوز دنیای فوتبال نتوانسته مرز مشخصی میان هافبک بازیساز، 9 کاذب و 10 کاذب مشخص کند، یافتن بازیکنی که به طور دقیق در این نقش بازی کند، دشوار است |
در این تعریف برای 10 کاذب، نقش یک هافبک بازیساز اهمیت زیادی دارد چراکه مربیان در استفاده از این دو نقش دچار سردرگمی میشوند و نمیتوانند برای هر دو تعریف متمایزی داشته باشند. به طور معمول شماره بازیکنی است که در پس دو مهاجم بازی میکند؛ مانند مسوت اوزیل. موقعیت او در میدان به ایجاد شانس گلزنی برای دیگر عناصر تهاجمی تیم خلاصه میشود. منطقهای که این بازیکن آلمانی در آن ایفای نقش میکند «پاکت» نام دارد؛ فضایی میان مدافعان حریف و هافبکهای خودی. گرچه هنگامی که بازیکنان حریف در این منطقه متراکم باشند، عملا بازیکن شماره 10 خاموش میشود و ناچار است به عقب برگردد.
هافبک بازیساز یا 10 کاذب؟
یکی از راهکارهای مربیان برای استفاده همزمان از 10 کاذب و هافبک بازیساز، به کار گیری هافبک بازیساز در مناطق عمقیتر است؛ مانند نقشی که سسک فابرگاس در چلسی یا سانتی کازورلا در آرسنال دارد. با این حال این تاکتیک کارکرد تیم را به عنوان یک واحد دفاعی تضعیف میکند، اگرچه مزایای تهاجمی بسیاری را به همراه دارد. فابرگاس که بیشتر بازیهای فصل قبل را در کنار نمانیا ماتیچ آغاز کرد، در فصل گذشته که به قهرمانی تیم خوزه مورینیو منجر شد، 23 پاس گل داد. او وظیفه داشت توپ را از مناطق عمقی زمین خود به دست آورد و حمله را آغاز کند و خودش به خط حمله اضافه شود و بازیکنان هجومی را حمایت کند. از آنجا که فابرگاس را هافبک بازیساز حریف مهار میکند، نقش عمقیاش به وی اجازه میدهد آزادانه به سمت دروازه حریف حرکت کند. بازیکنان دیگری چون آندرهآ پیرلو در همین نقش عمل میکنند، اما نقش او در یوونتوس این گونه بود که باید در ساختار خط میانی تیمش باقی میماند.
خلق یک پاکت
فضای میان هافبکها و مدافعان یا همان پاکت، مکانی است که 10 کاذب در آن حیات خود را مییابد تا این گونه از این فضای حساس یک تیم بتواند حداکثر استفاده را ببرد. هر مربی به شیوه خاص خود از این فضا استفاده میکند.
یکی از شیوههای خلق یک پاکت، روشی بود که طی سالها در بارسلونا از آن استفاده شد و هنوز در حال بهرهگیری است. دو هافبک هجومی این تیم یعنی اینیستا و راکیتیچ همواره به آرامی وارد زمین خود میشوند و با توپ کار میکنند. به این روش «لاپوزا» یا توقف گفته میشود که میتوان در تمام زمین آن را اجرا کرد. این روش باعث میشود هافبکهای میانی حریف از موقعیت خود خارج شوند و به این ترتیب پشت آنها برای مهاجمان فضا ایجاد شود. بیشک اینیستا در این کار در دنیا بهترین است و بارها و بارها دیدهایم به همین روش برای 10 کاذب خود یعنی لیونل مسی پاکت خلق کرده است. مسی فصل گذشته یک نقش بینابینی داشت. وی بازی خود را از سمت راست آغاز میکرد و در آخرین حرکت با توپ یا بدون توپ وارد موقعیت 10 کاذب میشد. با توجه به موفقیت مسی در این نقش گفته میشود آرایش 3 ـ 3 ـ 4 بهترین چینش برای بازی با استفاده از 10 کاذب است چراکه این گونه هافبکهای میانی حریف با 10 کاذب حرکت میکنند تا آن که فقط مقابل مدافعان میانی متمرکز شوند.
بهترینها
با توجه به این که هنوز دنیای فوتبال نتوانسته مرز مشخصی میان هافبک بازیساز، 9 کاذب و 10 کاذب مشخص کند، پیدا کردن بازیکنی که به طور دقیق در این نقش بازی کند، دشوار است. با این حال در کنار بازیکنانی چون لیونل مسی، داوید سیلوا و اریکسون سوئدی، نفرات دیگری هستند که ویژگیهای بازی در این نقش را از خود نشان دادهاند؛ مانند ادین آزارد که فصل گذشته علاوه بر قهرمانی با چلسی، عنوان بهترین بازیکن فصل را هم از آن خود کرد. او در حالی به چلسی اضافه شد که در نقش بال بازی میکرد و اسکار پست 10 کاذب را پر کرده بود. قدرت دریبلزنی این بازیکن بلژیکی مورینیو را مجاب کرد تا از وی در کنار زمین استفاده کند و مانند مسی در آخرین حرکت به میدان بیاید. با این حال او توانایی بازی به عنوان 10 کاذب را در دیدارهایی که فابرگاس حضور نداشت، از خود نشان داد. حالا با اضافه شدن پدرو به عنوان یک بال رو به جلو، چلسی بهتر میتواند از پاسهای عمقی قطری که وظیفه اصلی یک 10 کاذب است، استفاده کند.
خامس رودریگز دیگر نیروی بالقوه برای قرار گرفتن در این نقش است. بازیکنی که در جام جهانی 2014 به طور تاثیرگذاری از عهده این کار برآمد تا رئال مادرید برای به خدمت گرفتنش 80 میلیون یورو بپردازد. او در رئال هم در همین نقش ظاهر شد و پشت بنزما و میان رونالدو و بیل به عنوان 10 کاذب حضور داشت.
استفاده موثر از منطقه 14
بسیاری از مربیان زمین فوتبال را به 18 منطقه تقسیم میکنند. به این ترتیب فضای جلوی محوطه جریمه تیم حریف به عنوان منطقه 14 شناخته میشود. با توجه به اهمیت این منطقه، نقش 10 کاذب ابداع شد تا بهرهگیری از این موقعیت به میزان حداکثر خود برسد. ضمن این که از این منطقه دسترسی فوقالعادهای به بالها و محوطه جریمه وجود دارد، چراکه مقابل بازیکنی که در منطقه 14 بازی میکند تنها یک لایه دفاعی حضور دارد و این گونه با یک پاس عمقی به بالهای کناری آنها را در حالی صاحب توپ میکند که رو به دروازه حریف هستند. به این ترتیب منطقه 14 بهترین موقعیت برای تغذیه بازیکنانی است که به عنوان بال بازی میکنند. همچنین بازیکنی که در این منطقه حضور دارد، نزدیکترین بازیکن به مهاجم است اگرچه برای ارسال پاسهای عمقی بهتر است یک هافبک در میانه میدان و رو به بالها و مهاجمان مرکزی قرار داشته باشد.
منبع: outsideoffootball.com
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد