با فریده فرخی ‌نژاد، چهره آشنای خبر

گویندگی، مرا انتخاب کرد

چهره آشنای گویندگی خبر است. در آخرین ماه پاییز 1339 در آبادان متولد شده و بعد از تجاوز دشمن به زادگاهش به همراه بانوان دیگر از شهر مهاجرت کرده و پس از فراز و نشیب‌هایی در بندرعباس ساکن شده است.
کد خبر: ۸۳۲۹۵۴
گویندگی، مرا انتخاب کرد

کارش را در مرکز بندرعباس به عنوان گوینده از سال 1359 آغاز کرده و سال 76 به تهران منتقل شده است.فریده فرخی‌نژاد اکنون پس از 35 سال فعالیت همچنان در سازمان صدا و سیما به عنوان گوینده و مدرس دوره‌های گویندگی فعالیت می‌کند.

گویندگی را چطور انتخاب کردید؟

‌ گویندگی، مرا انتخاب کرد. زمانی که به بندرعباس رفتیم، صدای مرکز بندرعباس نیرو می‌خواست. من و چند نفردیگر آزمون صدا دادیم و بعد از مدتی خبر دادند که در این آزمون قبول شده‌ام.

اولین بار که پشت میکروفن نشستید چه احساسی داشتید؟

‌ تجربه سختی است. مانند کسی هستی که برای آموختن رانندگی پشت فرمان می‌نشینی و می‌خواهی رانندگی کنی. دلهره داشتم ولی بعد از مدت کوتاهی ترسم ریخت و به خودم مسلط شدم .

در آن زمان متاهل بودید؟

‌ نه پس از مدتی که در مرکز بندرعباس کار می‌کردم با همسرم که تهیه‌کننده بود، آشنا شدم.

پس کمی بعد از این‌که شاغل شدید مسئولیت خانه هم بر دوشتان افتاد، چگونه به هر دو رسیدگی می‌کردید؟

‌ رسیدن به هر دو کار مشکل است و شاید بانوان شاغل این سختی را بخوبی درک کنند، اما به لطف خدا همسر من، همسری همراه و همدل است و آن زمان هم برای کارها به من سخت نمی‌گرفت و سعی می‌کرد در کارهای خانه به من کمک کند ضمن این‌که در کار نیز او با تجربه‌ای که داشت مشوق من بود و مرا راهنمایی می‌کرد.

و پس از تولد فرزندتان مشغله‌تان چند برابر شد؟

‌ من چهار فرزند دارم. دو دختر و دو پسر. پس از آن‌که به اتفاق مادر و خواهرم به بندرعباس مهاجرت کردیم، مادرم کنار ما زندگی می‌کرد.

اولین فرزندم خرداد 1361 متولد شد. با وجود مادر چندان مشکلی نداشتم و مقدار زیادی از زحمت بچه‌ها بردوش او بود، ولی پس از اتمام ساعت کار، کارهای بچه را خودم بر عهده می‌گرفتم.

با همکاری و همدلی همسرم توانستم با برنامه‌ریزی درست کار بیرون و درون منزل را هماهنگ کنم و به هردو برسم.

شما از اولین گویندگانی هستید که با چادر در قاب تلویزیون حاضر شدید، بازخورد این پوشش چگونه بود؟

‌ من از سال 1359 با همین پوشش وارد سازمان شدم و سال 76 که به تهران آمدم جزو اولین گوینده‌هایی بودم که با این شکل اجرا داشتم و 33 سال در بخش‌های مختلف برنامه اجرا کرده ام با این لباس آرامش داشتم و خیلی راحت بودم .

هیچ وقت هم کسی این نوع پوشش را به من توصیه نکرده بود. تاثیر مثبتی هم در مخاطبان داشت. همه بیشتر مشتاق بودند بدانند ما چگونه چادرمان را هنگام اجرا بخوبی روی سر نگه می‌داریم یا نوع دوخت مقنعه و چادرمان چگونه است.

بعد از مدتی هم چادر یا مقنعه خبرنگار یا مجری متداول شد .الان هم که به لطف خدا گویندگان بسیاری از این پوشش برخوردارند.

شما تجربه گویندگی رادیو وتلویزیون را داشته‌اید، آیا جنس کار در این دو تفاوت دارد؟

‌ خیلی متفاوت است. گویندگی رادیو بسیار سخت‌تر از گویندگی در تلویزیون است. در گویندگی رادیو گوینده باید فقط با صدا حسش را منتقل کند و عامل دیگری جز صدا نیست.

حس شادی، غم، تعجب و...در خبرهای رادیو تنها با صدا منتقل می‌شود. برای همین گوینده صدا نباید اصلا اشتباه کند.

کوچک‌ترین اشتباه خیلی بارز می‌شود، اما در تلویزیون علاوه بر صدای خوب و چهره مناسب، عوامل دیگری به کمک مجری می‌آیند که به آنها حرکات غیرکلامی می‌گویند.

عواملی چون نورپردازی، طرز نشستن، لباس و استفاده از زبان بدن (حرکات دست‌ها و سر و گردن ) و حتی چشم‌های مجری در انتقال حس خبر کمک می‌کنند. در مجموع ارائه هنر گویندگی در رادیو سخت‌تر است.

بهترین خاطره رادیویی فریده فرخی‌نژاد؟

‌ بهترین خاطره رادیویی‌ام مربوط می‌شود به آشنایی با همسرم علیرضا چخماقی. ایشان در آن زمان چون شرایط جنگی بود و آماده‌باش کامل، باوجود آن که تهیه‌کننده تلویزیونی بود، در پخش رادیو هم به عنوان صدابردار و نویسنده همکاری می‌کرد و من هم که گوینده پخش رادیو بودم، قسمت شد ما با هم ازدواج کنیم.

و بدترین خاطره؟

‌ یادم می‌آید یک زمانی برای خبر ساعت 7 صبح رادیو ایران، در محل کارم خوابم برد. زمانی که بیدار شدم دو سه دقیقه مانده به ساعت 7 با عجله وارد استودیو شدم، اما چون دویده بودم تنها توانستم ساعت و مکان را اعلام کنم، بعد بیهوش افتادم کف استودیو و دیگر هیچی نفهمیدم.

بعد از بازنشستگی نیز فعالیتی در سازمان دارید؟

‌ در رادیو اقتصاد در برنامه‌های «زنگ اقتصاد»، «تکاپوی صنعت» و «تجارت بین‌الملل» گوینده هستم. در مرکز آموزش و موسسه شهید آوینی سازمان نیز گویندگی تدریس می‌کنم و ویژه‌برنامه‌های مناسبتی را برای شبکه خبر اجرا می‌کنم.

پس هنوز از کار خسته نشده‌اید؟

‌ از دوران نوجوانی به کار علاقه داشتم. همان زمان مثل پسرها که تابستان‌ها کار می‌کردند، دوست داشتم اوقات فراغتم کار کنم شاید برخی دوست داشته باشند زود بازنشسته شوند و به خانه بروند، ولی من از فردای بازنشستگی کارم را ادامه دادم ودوست دارم تا جایی که توان دارم برای خود و دیگران ثمربخش باشم. من توانایی این را دارم که 30 سال دیگر هم کار کنم.

از روزهایی بگویید که امام مریض بودند و شما خبرها را می‌خواندید.

‌ امام چند سال بود که بیمار و تحت نظر بودند. امام می‌آمدند در جمع مردم و صحبت می‌کردند. کسی نمی‌توانست به عمق بیماری امام فکر کند.

امام برای مردم ابراز احساسات می‌کردند و مردم همین حضور امام را باور داشتند و به بیماری ایشان لحظه‌ای فکر نمی‌کردند. نمی‌خواستند بیماری امام و حضور آن شرایط را باور کنند.

وقتی بیماری امام اعلام شد، به من شوک دست داد. من باور داشتم کسی با صلابت امام‌، کسی با قدرت و اقتدار امام، با این خصوصیات حتما بر بیماری هم غلبه می‌کند و هرگز مریض نمی‌شود.

اعلامیه‌ها را خودمان برای خواندن تنظیم می‌کردیم اما باورش و اوج بیماری امام سخت بود و مانند بقیه مردم دائم دست به دعا برداشته و از خدا سلامتی ایشان را می‌خواستم.

تا این‌که آن روز صبح، ساعت 7 صبح، صدای قرآن و صدای آقای حیاتی ما را به این باور رساند که امام رفته است.

دلتنگ بندرعباس نشده‌اید؟

دلتنگ هستم در آنجا هم همکاران قدیمی زیادی، هم فامیل داریم.کاری که پیش بیاید می‌رویم و سر می‌زنیم ولی زندگی وکارمان در تهران مستقر شده و پایبند تهران شده‌ایم.

گویا دختر‌های شما هم به خبر علاقه‌مندند و هر دو در این عرصه فعالیت می‌کنند؟

‌ وقتی در خانواده‌ای رشد کنی که به کارهای فرهنگی و هنری علاقه‌مند باشند و پدر و مادرها هم بچه‌ها را به این کار تشویق و آنها را راهنمایی کنند، بچه‌ها هم علاقه‌مند می‌شوند.

دخترهای من همان سال‌ها که در بندر عباس بودیم، اجرا می‌کردند. برنامه‌ای بود به نام «موج موج مروارید» که به سفارش شبکه یک، سه‌شنبه‌های هر هفته ساعت 9 صبح روی آنتن می‌رفت. دختر بزرگم اجرای آن را به‌عهده داشت و خواهرش گزارشگر برنامه بود.

در 14 و 15 سالگی هر دو از جشنواره تولیدات مراکز استان‌ها جایزه گرفتند. الان هم در زمینه تهیه خبر وگزارش و گویندگی در معاونت خبر فعالند.

پسر بزرگم نقاشی می‌کند و به کار تدوین مشغول است و پسر کوچکم نیز در روابط‌عمومی فعالیت می‌کند که بی‌ارتباط با مقوله خبر نیست.

چرا در مقایسه با گذشته کیفیت کار گویندگان کاهش یافته است؟

‌ ما دوره‌های مختلف زبان و ادبیات فارسی، تاثیر زبان عربی بر فارسی، شعر و ادبیات فارسی، خبر خوانی، آشنایی با قوانین مطبوعات، نکات مهم گویندگی، تلفظ صحیح و... را گذرانده ایم، آن هم با استادانی که در این کار سرآمد بودند.

اما اکنون این دوره‌ها کمتر برای گویندگان اجرا می‌شود. گوینده باید برای موقع بحرانی و حتی اجرای بدون متن آمادگی داشته باشد.

با خانه‌داری کنار آمده‌اید؟

‌ اوقاتمان با وجود نوه‌ام بسیار شیرین است. طعم مغز بادام چشیدنی است و بقیه کارها هم پیش می‌رود.

فرزندانتان کدام غذایی را که شما می‌پزید بیشتر دوست دارند؟

‌ همه غذاهایم را دوست دارند ولی دلمه برگ مو، فسنجان، قلیه ماهی و کشک بادمجان را بیشتر.

چقدر مطالعه می‌کنید؟

‌ بهترین آموزش، دیدن اجرای همکاران با تجربه‌ام است. در کنار آن چون تدریس می‌کنم کتاب‌های گویندگی را هم مطالعه می‌کنم.

اجرای گویندگان خارجی را هم می‌بینید؟

‌ بله .البته فرهنگ آنها با ما متفاوت است.ما باید کار آنها را با فرهنگ خودمان تطبیق دهیم.به طور مثال آنها در اجرا همدیگر را به اسم کوچک صدا می‌زنند واین برای ما حتی میان گویندگان مرد چندان پسندیده نیست و مخاطب نمی‌پسندد.

و حرف آخر؟

‌ کسانی مثل بنده که سال‌ها تجربه اجرا در زمینه‌های مختلف را داشتند و دوره‌های مختلف گویندگی را گذرانده ومراحل متفاوت وحساسی از انقلاب را درک کرده‌اند امروز می‌توانند برای تربیت گویندگان جدید بیشتر مورد استفاده قرار بگیرند یا در برنامه‌های مناسبتی و اثرگذار نوستالژیک از این افراد بیشتر استفاده شود.

ما می‌توانیم این تجربه‌ها را در اختیار گوینده‌های جوان قرار دهیم. این تجربه‌ها برای نسل جدید راهگشاست.

زهره زمانی - قاب کوچک

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها