چرخ زندگی «چرخی»‌های بازار روی غلتک می‌افتد؟

اینجا بازار است؛ قلب تپنده تهران. ساعت 30/8 صبح و باربران نشسته‌اند روی چرخ‌دستی‌هایشان؛ بین آدم‌هایی که با عجله می‌آیند و می‌روند. با احتیاط وارد دنیای آنها می‌شویم؛ آنها غریبه‌ها را دوست ندارند. دنیایشان اما بزرگ نیست، کمی آرزو، کمی رویا؛ رویای کار و آرزوی درآمدی یک میلیونی در پایان ماه.
کد خبر: ۸۲۸۶۰۳
چرخ زندگی «چرخی»‌های بازار روی غلتک می‌افتد؟

برای جماعت باربر، فرقی نمی‌کند زیرسقف کدام آسمان، روزهای خاکستری‌شان را شب کنند و شب‌های بی‌ستاره‌شان را به امید آمدن فردا به صبح برسانند؛ آنها فقط می‌دانند که چرخ زندگی‌شان باید بچرخد و چرخش این چرخ، گاهی در کوچه پس‌کوچه‌های آشنای شهر و دیارشان است. همان جا که پا گرفتند و بزرگ شدند و گاهی در هوای دلگرفته غربت؛ پایتختی شلوغ با آدم‌هایی غریبه، خیابان‌هایی پر از دود و صدا. باربران بازار حتی اگر خودشان هم روزنامه نخوانند و از خبرها مطلع نباشند، نامشان مدتی است که با مطرح شدن طرح ساماندهی‌شان بین خبرهای ریز و درشت اجتماعی دیگر سرزبان‌ها افتاده؛ طرحی که قرار است به دنیای خاکستری آنها رنگی از زندگی بپاشد؛ لباس‌هایی نو، چرخ‌هایی جدید، پلاک‌هایی ویژه و البته شناسنامه‌هایی مخصوص برای باربری. اتفاقی که اگر همه‌گیر شود، همان‌قدر که اوضاع نابسامان حمل و انتقال بار در سطح بازار را سامان می‌بخشد، حال زندگی خیلی‌هایشان را هم بهتر می‌کند.

غربت باربرها در بازار تهران

جلوی ورودی متروی 15 خرداد، حمید روی یک چرخ دستی نشسته است؛ با باربر کناری‌اش حرف می‌زند و می‌خندد؛ خنده‌های بی‌بهانه آنها کمی تفریح است برای روزهای کسالت‌آور کار در غربت. از غربت که حرف می‌زنیم، درددل‌های حمید بی‌بهانه می‌نشیند روی کاغذ؛ بین نگاه خیره بقیه باربران که ترجیح می‌دهند با غریبه‌ها حرف نزنند: «حمید گودرزی هستم. 25 ساله‌ام. از چهار سال پیش با چرخ سر چهارراه گلوبندک کار می‌کنم؛ اهل خرم‌آبادم روستای ولیعصر. از 12 سال پیش به خاطر کم آبی مجبور شدیم مهاجرت کنیم. الان در یک خانه کوچک در ورامین مستاجرم؛ ماهی 150 هزارتومان اجاره می‌دهم. هر روز 6 صبح باید راه بیفتم تا 30/8 اینجا باشم . غروب‌ها هم 30/6 کارم را تمام می‌کنم و 9 شب می‌رسم ورامین.»

حمید پدر یک دخترکوچک دوساله است؛ کژالی که از وقتی به دنیا آمده، انگیزه‌های پدرش را برای ادامه کار باربری با همه سختی‌ها و بی‌سروسامانی‌هایش بیشتر کرده: «من اینجا را دوست ندارم؛ آدم‌هایی که بازار می‌آیند، همه بی‌محبت و بی‌عاطفه هستند. دیدشان به من و بقیه بچه‌ها خیلی بد است؛ افراد خیلی کمی به ما احترام می‌گذارند؛ می‌دانید چرا؟ چون ما باربران منزلت اجتماعی نداریم!»

از شنیدن این حرف‌ها از دهان حمید تعجب نکنید؛ حمید جزو باربران تحصیلکرده بازار است و با فوق دیپلم مدیریت بازرگانی از ایوانکی به اینجا رسیده: «باورکنید اگر کار دیگری بود، این کار را ول می‌کردم و می‌رفتم سراغش اما مجبورم. اگر یک روز کار نکنم نمی‌توانم خرج زن و بچه‌ام را بدهم. اگر توی خرم‌آباد خودمان کار بود، حتما برمی‌گشتم آنجا».

پینه‌های کار

کرایه خانه، خرجی زن و بچه، بیمه و... هیاهوی این کلمات در ذهن حمید تصویری محو از آینده ساخته‌اند؛ از روزهایی که معلوم نیست چطور خواهند گذشت: «چهار سال است نانم را از همین راه درمی‌آورم؛ مثل بعضی‌ها بدون مجوز کار نمی‌کنم؛ همان اولی که آمدم اینجا مشغول به کار شدم، پنج میلیون سفته دادم، شناسنامه و کارت ملی گرو گذاشتم. چند روز پیش هم در طرح ثبت‌نام باربران بازار اسم نوشتم؛ ‌اما هنوز بیمه نیستم.» حمید امیدوار است با اجرای طرح ساماندهی او و بقیه دوستانش بیمه شوند: «بین این همه باربر، فقط تعداد کمی بیمه هستند. آنها هم چندسال پیش بیمه شده‌اند. بقیه یا خودشان را آزاد بیمه کرده‌اند یا این‌که اصلا بیمه ندارند. البته یک بار دوسال پیش هم موضوع ساماندهی ما مطرح شد که حتی برای بیمه هم اسم نوشتیم؛ آن موقع چون بیمه چرخی‌ها متقاضیان زیادی داشت، مسئول ثبت‌نام موقع نوشتن اسم‌ها و گرفتن مدارک، از ما می‌خواست که کف دست‌هایمان را نشانش بدهیم. هرکسی دستش پینه بسته بود اسمش در لیست نوشته می‌شد.» حمید با دست‌های پینه بسته‌اش، از همان روز منتظر است؛ هنوز که هنوز است خبری از بیمه نشده .

باربری؛ آخرین چاره است

از حمید و آرزوهای کوچک و بزرگش می‌گذریم و می‌رسیم به هیاهوی تیمچه بازار. شکرالله مرد 54 ساله‌ای است که از شش سال پیش صاحب یکی از چرخ‌های باربری بازار شده؛ می‌گوید جانباز است و نشانه‌های ترکش سوزنی را در سروصورتش می‌توان دید: «20 درصد جانبازی دارم و از ایلام آمده‌ام تهران. یک مدتی کارگری کردم اما کسی آدمی به سن و سال من را برای کارگری نمی‌خواهد، مجبور شدم بیایم اینجا باربری کنم. الان هم در یکی از خانه‌های مجردی پشت بازار زندگی می‌کنم». پس از شش سال باربری حالا شکرالله مانده و آرزوهایی که عقیم مانده‌اند: «دلم می‌خواست من هم برای خودم خانه و زندگی داشتم اما نشد. به خاطر این‌که موجی می‌شدم زنم طلاق گرفت و بچه‌ام را هم با خودش برد. من ماندم تنها. دیدم اگر خرجی‌ام را درنیاورم باید کارتن‌خواب بشوم. به خاطر همین آمدم اینجا.باربری آخرین چاره‌ام بود». جواد که می‌گوید 18 ساله است و قیافه‌اش اصلا به 18ساله‌های تهرانی نمی‌خورد، دنباله حرف‌های شکرالله را می‌گیرد: «بنویسید باربرها هزار تا مشکل دارند. مثلا ما اصلا جای درستی نداریم. هرجا می‌ایستیم یکی اعتراض می‌کند. از موتورسوارها بگیرید تا راننده تاکسی‌های کنار خیابان. مغازه‌دارها هم که خودشان را صاحب اینجا می‌دانند. توی سرما و گرما ما همیشه همین جا هستیم. سقفی بالای سرمان نیست. جایی برای استراحت نداریم. دیوارمان هم از همه کوتاه‌تر است؛ حالا می‌گویند می‌خواهند ما را ساماندهی کنند؛ این ساماندهی واقعا به حال ما فرقی می‌کند؟» جواد از روستای دیوزند کردستان تا تهران 400 کیلومتر راه طی کرده تا کار پیدا کند. نصیبش از پایتخت و کارهای ریزو درشتش حالا باربری با یک چرخ دستی کوچک در بازار است؛ جواد نمی‌گوید که دلش برای دیوزند تنگ شده، اما همه چیز را که نباید با حرف فهمید؛ ‌مثلا وقتی از شب‌های پرستاره دیوزند حرف می‌زند، می‌توانیم نتیجه دیگری بگیریم. جواد، شکرالله و حمید را با حرف‌های گفته و نگفته‌شان در هیاهوی بازار جا می‌گذاریم و سررشته طرح ساماندهی باربران بازار را می‌گیریم و می‌رسیم به شرکت پیک بادپا به‌عنوان مجری طرح ساماندهی باربران. غلامرضا ترابیان مدیرعامل شرکت پیک بادپا دراین باره به جام‌جم می‌گوید: طرح ساماندهی عملا از شهریور سال گذشته شروع شده اما از سوم مرداد امسال به صورت جدی‌تر دنبال شده است. در این مدت برای 4396 باربر چرخی که ثبت‌نام کرده‌اند، پرونده الکترونیکی تشکیل داده‌ایم. ثبت‌نام از این باربران رایگان است اما در ادامه ماهانه باید مبلغی را به‌عنوان شارژ بپردازند ‌ مدیرعامل پیک بادپا درباره مشکل بیمه باربران می‌گوید: باربران می‌توانند از طریق پیک بادپا اما به صورت خویش‌فرما خودشان را بیمه کنند؛ بخش قابل توجهی از هزینه بیمه را دولت می‌پردازد و فقط 55 هزارتومان سهم هرکدام از باربرهاست. البته بیمه شامل حال باربرانی می‌شود که واجد شرایط باشند برای مثال سن‌شان بالا نباشد .

جزئیات طرح ساماندهی

برای ده هزار باربر چرخ دستی که در محدوده بازار و اطراف آن مشغول کار هستند‌طرح ساماندهی موضوع جدیدی نیست. چند سال پیش هم تعدادی از آنها پلاک‌دار شدند. در طرح جدید اما از باربران خواسته شده تا پایان مرداد ماه با مراجعه به دفاتر پیک بادپا نسبت به ثبت و تکمیل اطلاعات خود اقدام کنند. بر همین اساس هم بنرهای اطلاع‌رسانی در محدوده بازار نصب شده تا این افراد خودشان را به کمیته‌های ساماندهی معرفی کنند. رسیدگی به وضعیت باربرها،‌ بعد از تشکیل پرونده برای آنها انجام می‌شود. هدف از این طرح، شناسایی دقیق باربران بازار است؛ جماعتی که اطلاعات دقیقی از تعدادشان وجود ندارد؛ اما با شناسایی نهایی‌شان، می‌توان امید داشت که برنامه‌ریزی‌های دقیق‌تری برای بهبود معیشت و فعالیت اقتصادی آنها انجام شود. بعد از ثبت اطلاعات باربران و تشکیل پرونده،‌ به آنها لباس‌های متحدالشکلی داده می‌شود، به‌طوری که پلاک چرخ دستی در پشت لباس درج شده باشد. این اما همه ماجرا نیست؛ تفاوت اصلی طرح ساماندهی فعلی در طراحی چرخ‌دستی‌های جدید برای آنهاست. چرخ‌دستی‌های فعلی عرضی حدودا 80 سانتی متری دارند و در گذر از معابر تنگ بازار در بیشتر مواقع مشکل آفرینند. دقیقا به همین دلیل است که طراحی چرخ‌دستی‌های جدید در حوزه‌های مختلف حمل ونقل آغاز شده تا در نهایت چرخ‌دستی‌ای طراحی شود که هم از نظر جابه‌جایی میزان بار در وضعیت مطلوبی باشد و هم از نظر شکل فنی و ظاهری اصلاح شده باشد.

بیمه چرخی‌های بازار در هزارتوی اما و اگرها

اردیبهشت‌ماه سال گذشته وقتی مسجدجامعی در کسوت رئیس شورای شهر تهران و در جریان برنامه تهران‌گردی‌هایش به بازار رسید، به باربران بازار وعده داد که در اولین فرصت طرح بیمه باربران بازار تهران ارائه می‌شود و در مورد آنها با همکاری سازمان بهزیستی و سازمان تامین اجتماعی تصمیم‌گیری خواهد شد.حالا و با گذشت 15 ماه هنوز خبری از بیمه باربران بازار نیست. محمداسماعیل سعیدی‌ عضو کمیسیون اجتماعی مجلس درباره این مشکل بزرگ و همه‌گیر باربران به جام‌جم می‌گوید: متاسفانه تا به حال بحث بیمه چرخی‌های بازار به طور مجزا در مجلس مطرح نشده و موضوع جدیدی است که البته می‌تواند مورد بحث قرار بگیرد. اما ما طرحی را در مجلس دنبال می‌کنیم به نام طرح ساماندهی کارگران. براساس این طرح تمامی کارگرانی که به نحوی چه در بازار، چه در بحث ساختمانی و ...کار می‌کنند ساماندهی می‌شوند و مجموعه‌ای متولی اینها می‌شود که البته در کلانشهرها مطرح شده که شهرداری‌ها متولی این کار باشند. تازه بعد از ساماندهی شدن است که بحث بیمه و رفاه و وضعیت معیشتی و ... مطرح می‌شود. یعنی اگر وزارت کار، سازمان‌های بیمه‌گر و شهرداری با هم همکاری لازم را داشته باشند طرح شناسایی کارگران فاقد شناسنامه به سهولت انجام و اجرا می‌شود.

مینا مولایی

جامعه

newsQrCode
برچسب ها: باربری بازار
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها