گفتگو با فرخ نعمتی، بازیگر سینما و تلویزیون

سینما رفتن روزگاری یک آیین بود

فرخ نعمتی از بازیگران باتجربه و مهم سینما و تلویزیون است. حتما بازی‌های او را در سریال‌های ولایت عشق، خانه سبز، روشن‌تر از خاموشی، مدار صفر درجه، حیرانی، مختارنامه، سال‌های مشروطه، پای پیاده و فیلم‌هایی مثل ماهی‌ها عاشق می‌شوند، راه طی شده، صنم، سیندرلا، تابلویی برای عشق، هتل کارتن، چک و... به یاد داریم.
کد خبر: ۸۲۸۵۰۷
سینما رفتن روزگاری یک آیین بود

متولد 1330 است و در رشته مدیریت اقتصادی تحصیل کرده. از مسیر متفاوتی به دنیای هنر وارد شده و به قول خودش یکباره از آسمان روی صحنه تئاتر افتاده است.

نویسندگی را به بازیگری ترجیح می‌دهد. ازدواج با سهیلا رضوی همسری هنرمند را نقطه‌عطف زندگی‌اش می‌داند. ازدواجی که اکنون بیش از 40 سال عمر دارد. سایر حرف‌های خواندنی این بازیگر پیشکسوت در متن زیر آمده است.

بازی فرخ نعمتی را یک سالی است که در قاب تلویزیون ندیده‌ایم. شاید برای بسیاری از خوانندگان این مصاحبه سوال باشد که این روزها مشغول چه کاری هستید؟

امسال تمرکزم را بر بازی در تئاتر گذاشتم و در نمایش دژاوو به کارگردانی مسعود دلخواه ایفای نقش کردم که تا یک ماه پیش هم روی صحنه بود.

آیا استقبال خوبی از آن صورت گرفت؟

بله، سالن‌های نمایشخانه ایرانشهر 200 نفر ظرفیت دارد و معمولا هر شب سالن‌ها با جمعیت قابل توجهی پر می‌شد. بعد از این کار هم در نمایشخانه باران در گروهی نمایشنامه‌خوانی پزشک نازنین و پرتوهای گاما را انجام دادم.

عواید این نمایشنامه‌خوانی‌ها قرار است صرف امور خیریه شود؟

نه، زیرا عواید چندانی ندارد و حتی گاهی اوقات هزینه‌های خود را تامین نمی‌کند! شاید بیشترین کارکرد این نمایشنامه‌خوانی‌ها که معمولا در روزهای تعطیل تئاتر ـ شنبه‌ها ـ انجام می‌شود، رفع بیکاری و تجدیدقوا در حرفه بازیگری است. به هر حال در این جنس کارها گپ و گفت‌هایی بین همکاران صورت می‌گیرد و فضایی برای تعامل و دیدار است.

سینما را هم با این حجم از فعالیت دنبال می‌کنید؟

سال قبل در فیلم یتیم‌خانه ایران بازی کردم که گویا هنوز در مرحله فنی قرار دارد و آماده اکران نیست. بعد از آن در سریال «یادآوری» به کارگردانی حجت قاسم‌زاده اصل حضور داشتم و در یکی از اپیزودهای آسمان من محمدرضا آهنج نیز بازی کردم.

اما فاصله نسبی‌تان در سال جدید از قاب تلویزیون عامدانه است؟

شرایط کشورمان در این حوزه‌ها بیشتر به یک انتظارستان شباهت دارد. هر دوره‌ای وقتی یک سریال یا فیلم سینمایی کلید می‌خورد یا به انتخابات مجلس برمی‌خوریم یا ریاست جمهوری و تعداد کارها کم می‌شود. حالا هم که بحث مذاکرات هسته‌ای روی بورس است.

مگر مذاکرات هسته‌ای هم بر این موضوع تاثیر می‌گذارد؟!

بله. به جرات می‌توانم بگویم همین امسال تعداد زیادی از کارها تحت تاثیر این موضوع شروع نشده است.

بحران مالی بیشتر تاثیرگذار نیست؟

علت این بحران را هم در سینما و تلویزیون درک نمی‌کنم. به هر حال هر تهیه‌کننده‌ای وقتی کاری را کلید می‌زند باید آنقدر بودجه در اختیار داشته باشد که بتواند دستمزدهای عوامل و بازیگران را پرداخت کند. مثل این است که بخواهی خانه‌ای بسازی و هزینه‌های اولیه خشت و گل آن را نداشته باشی. بسیاری از فیلم‌های سینمایی و سریال‌ها به خاطر همین بحران متوقف مانده‌اند. برای مثال، خود من سر پروژه‌ای به کارگردانی اصغر هاشمی به سفارش شرکت نفت حاضر شدم و حتی چند ماهی هم در آن بازی کردم، اما یکباره مدیریت شرکت نفت تغییر کرد و سریال متوقف ماند و هیچ دستمزدی هم به بازیگران و عوامل پرداخت نشد.

اهل تماشای تلویزیون هم هستید؟

تلویزیون بنا به عادت در خانه ما معمولا روشن است، اما یک وقت‌هایی آن کار خودش را می‌کند و من هم مشغول کار خودم هستم. زیرا بیش از نیمی از برنامه‌های تلویزیون پرتره‌ای از آدمی است که مدام در حال نصیحت کردن است.

سینما هم می‌روید؟

خیلی کم.

چرا؟

شبکه نمایش خانگی من را تنبل کرده است (با خنده)، اما گذشته از شوخی سینما رفتن در دوره‌ای یک نوع آیین به حساب می‌آمد. لباس، مفاهیم و آداب خاص خود را داشت. حالا سال‌هاست که سینما نرفته‌ام کسی هم برای شرکت در جشنواره‌های فیلم یا محیط‌های مشابه مجبورم نکرده که به سینما بروم.

برسیم به حال و روز خودتان. دهه ششم زندگی چطور می‌گذرد؟

رو به فرسودگی. فکر کردن به کارهای نکرده و آرزوهایی که داشتم و در نطفه خفه شد. نمی‌دانم شاید نسل ما شرایط متفاوتی از نسل شما داشت، شاید هم نه.

یعنی حسرت گذشته را می‌خورید؟

نه. اتفاقا من سعی می‌کنم هیچ وقت حسرت نخورم و از شرایط راضی باشم. بیشتر به کارهایی که دوستشان داشتم و انجام دادم فکر می‌کنم.

نقطه‌عطف زندگی‌تان کجاست؟

مسلما ازدواج با سهیلا رضوی همسرم. ما حتما یکی از قدیمی‌ترین زوج‌های هنری هستیم.

چرا؟

وقتی ازدواج کردیم هر دو مجموعا 40 سال سن بیشتر نداشتیم، اما حالا بیش از 40 سال از زندگی مشترکمان می‌گذرد.

شما ثابت کرده‌اید برخلاف تصور عمومی زندگی‌های هنری همیشه زود از هم نمی‌پاشد. راستی چرا این تصور نسبت به زندگی هنرمندان وجود دارد؟

ببینید ماجرای جدایی صرفا منحصر به زندگی هنرمندان نیست. می‌توان هر آدمی را در هر حرفه و حیطه شغلی سراغ گرفت که زندگی مشترک ناموفقی داشته است، اما خب هنرمندان بواسطه شهرتشان زیر ذره‌بین هستند و زندگی‌شان درشت‌نمایی می‌شود. با این حال می‌توان بسیاری از آنها را بویژه از نسل‌های قبل به عنوان الگوی زندگی‌های مشترک موفق و دیرپا و بادوام دید.

تصور عمومی نسبت به درآمدهای بازیگران چقدر صحت دارد؟

به نظرم میزان درآمد مهم نیست بلکه بهره‌برداری از آن و حق خرید مهم‌تر است. ممکن است کسی در دوره‌ای 2000 تومان حقوق می‌گرفت و 200 تومان کرایه خانه می‌داد، اما حالا همان فرد دو میلیون حقوق می‌گیرد و باید 5/2 میلیون کرایه بدهد. این نسبت درآمد و قدرت خرید است که باید به آن درست نگاه شود چه در حرفه بازیگری چه در سایر شغل‌ها.

به هر حال سبک زندگی هنرمندان هم با دیگران فرق دارد.

منظورتان از سبک زندگی چیست؟!

مثلا شما احتمالا در استفاده از تاکسی و اتوبوس و وسایل رفت‌وآمد کم‌هزینه‌تر خیلی راحت نیستید؟

من این‌طور هستم و یادم نمی‌آید از دوران دبیرستان تا به حال سوار اتوبوس شده باشم، اما همسرم معمولا سوار اتوبوس و تاکسی می‌شود. ضمن این‌که این همه اتومبیل تک‌سرنشین که در خیابان می‌بینیم همه هنرمند نیستند. متاسفانه رشد و توسعه در جامعه ما نامتوازن حرکت کرده است.

تاثیرگذارترین فرد در زندگی حرفه‌ای شما چه کسی است؟

همسرم.

چرا؟

او از من جوان‌تر است و فعالیتش را زودتر در هنر شروع کرد. یکی از دلایلی که من تئاتر را جدی گرفتم هنرمند بودن او بود.

بهترین دوست‌تان؟

پسرهایم آرش و علی و نوه‌ام نامی که پنج سالی است احساس می‌کنم یک مرد دیگر وارد زندگی‌مان شده است و نمی‌توان به او حسادت نکرد.

حتما بیشتر اوقاتش را با شما سپری می‌کند.

اکنون ایران زندگی نمی‌کند، اما تا وقتی بود، بله.

بنابراین به واسطه برقراری ارتباط با او ناخواسته شما را با فضای مجازی هم رفیق کرده است.

بله. چند روزی است که خانواده برایم یک موبایل جدید خریده‌اند تا بتوانم وارد این فضا بشوم.

بازیگری را به فرزندان‌تان هم توصیه کرده‌اید؟ آنها هم اهل هنر هستند؟

خوشبختانه یا متاسفانه نه. البته آرش عکاسی می‌کند.

وقتی هنر را برای آینده‌تان انتخاب می‌کردید، نیم‌نگاهی هم به شهرت داشتید؟

شاید من نمونه خوبی برای مثال زدن نباشم؛ زیرا شرایط برای من متفاوت از بقیه بود. من در رشته مدیریت اقتصادی تحصیل کردم و همیشه به موسیقی و ادبیات علاقه داشتم و جزو فعالیت‌های فوق‌برنامه‌ام بود.

بعد از پیروزی انقلاب که مدتی بیکاری وجود داشت، به‌واسطه یکی از آشنایانمان در سال 58 وارد گروهی تئاتری شدم و به اصطلاح از آسمان به صحنه تئاتر افتادم، اما تا سال 75 که در ولایت عشق بازی کردم خودم را بازیگر حرفه‌ای نمی‌دانستم.

از بازیگر شدن پشیمان هم شده‌اید؟

خیلی وقت‌ها بله.

در این مواقع به چه شغل دیگری فکر می‌کنید؟

نوشتن را همیشه بر بازیگری ترجیح ‌داده‌ام. از طرفی چون رشته تحصیلی‌ام مدیریت اقتصادی و رشته‌ای خاص و منحصر‌به‌فرد است، دوست داشتم در این زمینه هم فعالیت کنم. شاید به همین دلیل است که همیشه از مدیریت انتقاد می‌کنم (با خنده).

رکسانا قهقرایی - قاب کوچک (ضمیمه شنبه - روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها