کلیپی که این گروه در آن سوزاندن خلبان اردنی را به تصویر میکشید هم فارغ از محتوای ددمنشانه و غیرانسانیاش، ساختاری حرفهای داشت. همه اینها گواهی است بر این ادعا که امروزه همه، حتی تروریستها هم پی به قدرت رسانه برده و همه جهد و تلاش خود را به کار گرفتهاند تا در رقابت رسانهای نفسگیری که این روزها در جریان است از رقبا عقب نمانند.
2 ـ یکی از راههای برقراری ارتباط رسانهای با مخاطب و آگاهیبخشی و دانشافزایی او استفاده از جاذبههای بصری، داستانی و نمایشی در تولید محصولات است. آثار نمایشی میتوانند سهم بسزایی را در تعاملات رسانه و مخاطب ایفا کنند تا ضمن انتقال پیام، مخاطب نیز سرگرم شده و دلزده نشود. اما مجموعههای مستند نیز جایگاه ممتاز و ویژهای را در شفافسازی و آگاهیبخشی به خود اختصاص میدهند. یک اثر مستند میتواند جذابیتهای بصری و صوتی را به فرآیند انتقال پیام پیوند دهد تا حاصل کار شکل و شمایلی مناسب و مخاطبپسند به خود بگیرد.
3 ـ رسانه ملی با توجه به قابلیتهای غیرقابل انکار و گستردگی و عمومیتی که از آن برخوردار است، میتواند نقشی جدی را در افزایش میزان اطلاعات مخاطبان نسبت به اتفاقات منطقهای و شفافسازی و بازنمایی واقعیات رخ داده در آنها و بازتاب دسیسهها، توطئهها و شرارتهای خاطیان ایفا کند. سهم بسزایی از برنامههای شبکههای متعدد صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران را آثار مستند به خود اختصاص میدهند و این در حالی است که شبکهای هم به نام مستند وجود دارد که کارکرد و فلسفه وجودیاش تولید و پخش آثار مستند با موضوعات گوناگون تعریف شده. آثار مستند پخش شده از شبکههای تلویزیونی و بخصوص شبکه اختصاصیای که به همین عنوان نام گرفته است، میتوانند با قابلیتهای ذاتی و بالفطرهای که از آن برخوردارند و ذکرشان در بالا رفت علاوه بر درگیرکردن ذهن و روان مخاطب با یک رویداد و تحول منطقهای، گامی بلند و موثر هم در شفافسازی و بازتاب واقعیاتی که در حال حادث شدن است، بردارند.
4 ـ فقط ساخت آثار مستند به تنهایی کافی نیست که اگر الزامات و استانداردهای حداقلی در تولید آنها رعایت نشده باشد، کارکرد اصلی خود را از دست داده و نتایجی را که انتظار میرود به همراه نخواهند داشت. زبان مردم کوچه و خیابان با بیان سیاستمداران فرق میکند و تلویزیون هم رسانه مردم است؛ پس ضروری است که ساخت آثار مستند هم به زبان ساده و قابل فهم برای عموم مخاطبان و بینندگان باشد. سادگی البته در اینجا مفهوم و معنی دمدستی و باری به هر جهت را ندارد که مراد ارائه مطالب به زبان و در سطح قابل درک برای همه با هر میزان سطح سواد و معلومات است و اینکه هرکس به اندازه دانش و ظرفیت گیراییاش برداشتی داشته و به یک جمعبندی برسد. ساختار و شاکله اثر اما حتما باید محکم و استوار بوده و حاصل کار متعهدانه و دلسوزانه تیمی حرفهای و توانگر باشد. عوامل دیگری هم موثر هستند در بهتر دیده شدن و اثرگذاری مطلوبتر این آثار، از جمله زمان پخش مناسب و تبلیغات کافی پیش از پخش.
5 ـ حالا بحران سوریه سال به سال عمیقتر می شود، اوضاع عراق که متشنج است، یمن هم روزهای خونباری را پشت سر میگذارد؛ در یک کلام گویا قرار نیست خاورمیانه روی خوشی و آرامش به خود ببیند، لااقل به این زودیها. در این میان رسانههای عربی و غربی همسو شده و
یک نفس در طبل اختلافات میکوبند. بعضی کشورها سکوت کرده، دیگرانی نقش بازی میکنند و سرانی هم هستند که شمشیر را از رو بسته و بنا را گذاشتهاند بر حمایت بیچون و چرا از تروریستها و پشتیبانیشان هم همهجانبه است؛ سیاسی، مالی، نظامی، تسلیحاتی و ... .
رسانههای معاند نه تنها در حوادث و رویدادهای خاورمیانه نقش بازی میکنند که حتی در مواردی از جمله سوریه به نوعی آغازکننده و دمنده در آتش فتنه هم بودهاند. رسانههایی که اتفاقا از نظر تعداد و کیفیت نسبت به رسانههای غربی و عربی همسو در اقلیت هستند؛ کیفیت اما حکایت دیگری دارد. در این میان نقش رسانههای حقمحور همچون صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران در روشن کردن افکار عمومی و کمک به تشخیص و بازشناسی سره از ناسره ممتاز میشود. رسانه ملی همراستا با برنامههای خبری خود میتواند با تولید مستندهای خوشساخت و جذاب مخاطبان را از آنچه در کشورهای منطقه میگذرد آگاه سازد و بگوید که در عراق چه میگذرد و داعش چه خطر خانمانسوزی است که اگر غفلت کنیم ممکن است به پشت در خانهمان هم برسد و باز بگوید که سوریه قربانی یک توطئه بینالمللی شده تا خط مقاومت در برابر اسرائیل شکسته شود و یمن هم قربانگاه خواسته اکثریت در برابر زیادهخواهیهای اقلیتی شده که از حمایت چند کشور عربی برخوردار است؛ همچنان که بحرین.
6 ـ دست رسانه ملی از مستندهایی که بر محور رویدادهای منطقهای ساخته شده خالی نیست. از شروع فتنه سوریه و غائله داعش در عراق مستندسازان بسیاری بار سفر بسته و دل را به دریای حادثه زدهاند و راهی این دو کشور درگیر جنگ و خونریزی شدهاند. حاصل این مجاهدتهای رسانهای هم آثاری مانند «پرچم دروغین» شده به کارگردانی مهدی باقری که خود و گروه سازنده همراهش در زمان تصویربرداری مسلح میشدند از بیم حملات غافلگیرکننده داعش و تا سه کیلومتری این گروه جلو میرفتند، در حالیکه برد تفنگ تکتیراندازان داعشی به هفت کیلومتر هم میرسید.
مستند «بدون مرز، عشق» نمونه دیگری از آثار مستندی است که با نگاهی به جنایات داعش در عراق توسط وحید فراهانی ساخته شده است. مستندهای فتنه شام، الگوی تحققیافته و نفاق ساختاری اما برمبنای حوادث چندساله اخیر سوریه و با سفر گروههای سازنده به این کشور ساخته شدهاند، حتی گاه با هزینههای شخصی. در اینجا یک خلأ و نقصان احساس میشود و آن تولید آثاری با محوریت اتفاقات روی داده در کشور یمن است که توجه به این موضوع که مدت زیادی از شروع اتفاقات و دخالت ائتلاف با محور عربستان سعودی نمیگذرد شاید بتوان این کمبود را به حساب نداشتن زمان هم گذاشت.
7 ـ در رقابت رسانهای که امروزه برقرار است و در برابر هجمه همهجانبه رسانههای معاند که به مدد فناوری ماهواره چترشان را روی داخل کشور هم پهن کردهاند، رسانه ملی نهتنها نباید در اطلاعرسانی و شفافسازی کم بیاورد که حتی شایسته است خطدهنده و تعیینکننده هم باشد. اینجاست که آثار مستند میتوانند یاریرسان و دستگیر تلویزیون باشند در شفافسازی و روشنگری و همین، نقش سینمای مستند را بیش از پیش بارز و گلدرشت میکند و به آن اعتباری مضاعف میبخشد.
محسن محمدی / گروه رادیووتلویزیون
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد