اکنون جمعیت شهرنشین ما بیش ازجمعیت روستایی است و زیست شهری به عنوان یکی ازمظاهر مدرنیته گسترش فراوانی یافته است.
کد خبر: ۸۰۵۱۳۴
سیمای شهر در سیمای رسانه ملی

به عبارت دیگر اگر زیست‌شهری را به عنوان یک موقعیت اجتماعی ـ تاریخی فرض کنیم در دو دهه اخیر شاهد بسط جغرافیایی این موقعیت هستیم. فرقی نمی‌کند در تهران زندگی می‌کنید یا مثلا در شیراز، اصفهان، مشهد، تبریز یا حتی مثلا در شهر کوچکی در یک استان دور، مهم این است که شکل و سبک زندگی شهری به وجوه اشتراک زیادی رسیده است که این همسانی بیش از هر چیز متاثر از گسترش رسانه‌ها و کارکردهای آن در زندگی ایرانی معاصر است. گرچه مسائل و مصائب شهرنشینی در کلانشهری مثل تهران ویژگی‌های خاص خود را دارد.

شهر فارغ از موقعیت و معنای جامعه‌شناختی یا شهرشناسانه از حیث نمایشی نیز قابلیت‌های زیادی دارد. بیشترین مظاهر و نمادهای شهری که در مجموعه‌های نمایشی شاهد هستیم شامل کوچه و خیابان، بزرگراه‌ها، پارک و بوستان، اماکن و معابر عمومی، تونل‌های درونشهری، برج‌ها، مغازه و فروشگاه‌ها و برخی پدیده‌ها یا شهری مثل ترافیک و شلوغی و ازدحام جمعیت است. این عناصر شهری تقریبا در همه مجموعه‌های نمایشی قابل ردیابی است، اما در این میان برخی مجموعه‌ها به واسطه جنس و نوع فیلمنامه و ماهیت قصه‌اش بیش از آثار دیگر از فضاهای شهری بهره می‌برد.

مثلا سریال داستان یک شهر اصغر فرهادی که اساسا قصه آن در ارتباط با رخدادهای شهری بود یا سریال قصه شب داریوش فرهنگ که قسمت اعظم قصه آن در فضای شهری می‌گذشت. مجموعه پایتخت را نیز می‌توان از جمله مهم‌ترین سریال‌های شهری دانست که در سری اول آن مهاجرت به شهر بزرگ تهران بستر قصه بود.

واقعیت این است که در ارتباط مجموعه‌های نمایشی با مساله شهر و شهروندی دست‌کم دو ضعف عمده به چشم می‌خورد؛ یکی بی‌ توجهی کارگردان‌ها و تهیه‌کنندگان به شهرهای دیگر ایران غیر از تهران. در واقع اکثر سریال‌ها و شخصیت‌هایش تهرانی هستند. در سال‌های اخیر البته سعی شده تا یک نوع پایتخت‌زدایی ازمجموعه‌های نمایشی صورت بگیرد و شهرستان‌ها و مناطق دیگر ایران نیز به مکان و لوکیشن قصه‌ها بدل شوند تا تهران‌زدگی شدید در مجموعه‌های تلویزیونی کمتر شود. مثلا سریال در مسیر زاینده‌رود حسن فتحی در اصفهان، سریال همه خانواده من در کاشان و سریال شهرمن شیراز در شیراز تهیه و تولید شده و از فضاهای شهری آنجا بهره‌برداری دراماتیک صورت گرفته است. بدیهی است تولید یک سریال در مراکز استان یا شهرستان‌ها دیگر فقط معرف جغرافیای آن شهر نیست و فرهنگ و آداب و رسوم آن منطقه را نیز به نمایش می‌گذارد.

اگرچه انتقادهایی به تهران‌زدگی در مجموعه‌های نمایشی وجود دارد، اما حتی همه ظرفیت‌ها و مکان‌های تهران نیز به عنوان یک کلانشهر که واجد مظاهر و نمادهای متعدد شهری است تاکنون چندان که شایسته است به تصویر کشیده نشده است. مثلا کمتر در یک سریال تلویزیونی منطقه کوهستانی درکه و دربند یا پارک جمشیدیه به عنوان یکی از مکان‌های دیدنی با چشم‌انداز طبیعی‌اش مورد توجه قرار گرفته است. یا مثلا بناها و معماری‌های تاریخی زیادی در تهران داریم که جز معدود سریال‌های تاریخی در مجموعه‌های دیگر مورد استفاده بصری قرار نگرفته است. هر ساله در تهران به دلیل توسعه فضاهای شهری شاهد تاسیس یک مکان عمومی دیدنی هستیم که کمتر به فضاهای دراماتیک مجموعه‌های تلویزیونی وارد شده است. به عنوان مثال پارک آب و آتش، پل طبیعت یا باغ پرندگان تهران از قابلیت‌های بصری و زیبایی شناسی خوبی برخوردار بوده که کمتر مورد استفاده نمایشی قرار گرفته است.

واقعیت این است که بیشتر تصاویری که ما از شهرتهران در سریال‌ها می‌بینیم تصویری از شلوغی و ترافیک و آلودگی است و از مناظر زیبا و اماکن جذاب آن کمتر تصویری در ذهن داریم. این قابلیت در بسیاری دیگر از شهرهای ما نیز وجود دارد؛ مثل شیراز و اصفهان دو شهر مهمی است که مجموعه‌های فراوانی از بناها و معماری‌های تاریخی ما را درخود جای داده، اما کمتر ردپایی از آن در مجموعه‌های تلویزیونی می‌بینیم. اگرچه بخشی از این فقدان یا کمبود تصویر شهری در مجموعه‌های تلویزیونی به دشوار بودن تصویربرداری در سکانس‌های خارجی و شهری به دلیل ازدحام جمعیت یا عوامل مزاحم دیگر برمی‌گردد، اما این نمی‌تواند بهانه کافی برای بی‌توجهی به قابلیت‌های شهری در آثار نمایشی باشد.

به طور کلی برنامه‌های تلویزیونی در ارتباط با شهر به دو گروه عمده داستانی و مستند تقسیم می‌شود که در اولی شهر به عنوان یک عنصر نمایشی در ساخت سریال‌ها یا فیلم‌های تلویزیونی مورد استفاده قرار می‌گیرد و در دومی خود به سوژه اصلی بدل می‌شود. در این بخش نیز باز هم می‌توان آیتم‌های دیگری را اضافه کرد. به این معنی که بخشی از تصویر شهر از طریق برنامه‌های خبری یا گزارش‌های خبری بازنمایی می‌شود که بویژه در اخبار استانی و شهری که به مسائل و مشکلات جامعه شهری می‌پردازد، قابل ردیابی است و دوم برنامه‌هایی که اختصاصا به شهر و مسائل آن می‌پردازد.

این مساله بویژه در ارتباط با کلانشهرهایی مثل تهران مصداق بیشتری داشته و تعمیم‌پذیرتر است. مثلا اگر همین تهران را به عنوان متروپل و پایتخت در نظر بگیریم بخشی از تصویر تهران در قالب اخبار این شهر بازنمایی می‌شود و بخشی دیگر که عمق و کارکرد شناختی بیشتری دارد به مستندهای شهری ارتباط می‌یابد که این شهر را در جنبه‌ها و ساحت‌های گوناگون مورد بررسی قرار می‌دهد. اما خاطره و تصویر شهر در تلویزیون بیش از همه از درون قصه‌های سریال‌ها بیرون می‌آید و در ذهن مخاطب ثبت می‌شود. برای تثبیت این تصویر به تصاویر متنوع‌تر و جذاب‌تری از شهر نیازمندیم.

سیدرضا صائمی / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها