بهترین خط تهاجمی تاریخ رئال مادرید را بشناسیم

رونالدو و دوستان علیه دی استفانو و شرکا

مثلث خط حمله رئال مادرید متشکل از مهاجم مرکزی این تیم یعنی کریم بنزما و بال‌های گرانقیمت او یعنی کریستیانو رونالدو و گرت بیل در این فصل توانستند آمار شگفت‌انگیزی از خود بر جای بگذارند و 94 گل به ثمر برسانند.
کد خبر: ۸۰۲۰۹۴
رونالدو و دوستان علیه دی استفانو و شرکا

این در حالی است که آنها فصل گذشته نیز 97 گل زده بودند. این رکوردهای موفقیت‌آمیز در شرایطی برای این خط حمله در دو سال اخیر به‌ دست آمده که خط هافبکی که پشت آنها فعالیت دارد، در این مدت تغییرات عمده‌ای داشته و این ما را به سوی این مساله سوق می‌دهد که آیا این بهترین مثلث تاریخ پرافتخار باشگاه رئال مادریداست یا نه؟ برای این کار لازم است رکوردهای آنها را با 3 مهاجم افسانه‌ای رئال مقایسه کنیم. در این سه گانه افسانه‌ای آلفردو دی‌استفانو که به «پیکان طلایی» مشهور شده بود، در نوک خط حمله قرار داشت، فرانس پوشکاش ملقب به «متخصص سرعتی» به عنوان مهاجم چپ بازی می‌کرد و بال کناری هم فرانسیسکو ژنتو ملقب به «پاکو» بود. آنها با تشکیل این سه گانه توانسته بودند بر فوتبال حکمرانی کنند و هنوز بسیاری از آن تیم به عنوان بهترین تیم تاریخ باشگاه یاد می‌کنند.

بنزما علیه دی استفانو

آنهایی که خیلی خوب دی استفانو را می‌شناسند، مقایسه او با بنزما را در حد یک جوک می‌دانند چراکه معتقدند او جزو 5 بازیکن تاریخ فوتبال جهان است که می‌توانست بازی‌ها را زیبا کند و در مقابل بنزما یک مهاجم جوان و بااستعداد است که کار هم‌تیمی‌هایش را بخوبی در خط حمله کامل می‌کند، اما هرگز نخواهد توانست به جایگاه دی‌استفانو برسد. نه‌تنها دی‌استفانو میانگین گلزنی بهتری در هر بازی نسبت به بنزما داشت (دی استفانو 0.77 و بنزما 0.47 گل در هر بازی) بلکه توانست 100 بازی بیشتر از بنزما در حال حاضر برای رئال انجام دهد. دی استفانو در همه مسابقات مهم اروپایی برای رئال مادرید اثرگذار بود و این را زمانی بیشتر می‌توان متوجه شد که در هر پنج عنوان مهم رئال مادرید در آن دوره که با پیروزی و قهرمانی این تیم همراه بود، او گل‌های زیادی به ثمر رساند و بهترین گلزن لالیگا بود. از سوی دیگر دی استفانو دو بار برنده توپ طلای جهان شد، اما بنزما حتی نتوانسته در جمع سه بازیکن نهایی قرار بگیرد. اگرچه بنزما 27 ساله است و سال‌های زیادی از دوران فوتبالش باقی مانده، اما شانس پیشرفتش اندک است.

اگر بخواهیم در مورد نوع بازی هم صحبت کنیم، بسیاری بنزما را در نقش بازیکنی می‌بینند که در عمق حرکت می‌کند و بیشتر نقش حامی دارد تا رونالدو در موقعیت گلزنی قرار بگیرد؛ اما دی استفانو در این زمینه یک قدم جلوتربود. او اگرچه نام یک مهاجم را به دوش می‌کشید، اما بسیاری از مواقع در خط میانی و حتی دفاعی دیده می‌شد تا تیم خود را هماهنگ کند. او 20 سال قبل از یوهان کرایف و آژاکس بزرگ در دهه 70 میلادی، همان سبک فوتبال را ارائه می‌داد. بنابراین تعداد کمی از بازیکنان هستند که می‌توان آنها را با دی استفانو مقایسه کرد. پوشکاش درباره او می‌گفت: «او چیزهایی را می‌دید که بقیه نمی‌دیدند و بازی کردن را از دفاع تا حمله می‌دانست». میگوئل مونوز، سرمربی فقید رئال مادرید هم دی استفانو را این‌گونه تعریف می‌کرد: «داشتن او در تیم مانند داشتن 2 بازیکن در هر پست است. دی استفانو بزرگ‌ترین بازیکن تاریخ فوتبال و حتی از پله بهتر است.»

بیل علیه ژنتو

این مقایسه نسبت به مورد قبلی یک مقایسه منصفانه است، البته نه در بحث دستاوردها بلکه در زمینه استعداد، نوع و ویژگی‌های بازی. گل گرت بیل در فینال کوپا دل ری که با قهرمانی رئال همراه بود، باعث شد او در ترکیب رئال باقی بماند، اما برای کسانی که بازی ژنتو را دیده‌اند، این گل‌ها ‌ دور از ذهن‌ نبود و جای شگفتی نداشت. ژنتو یکی از بازیکنان کناری شناخته شده بود که با گام‌های چشمگیر، سرعت بالا، توانایی دریبل، قدرت گلزنی از فواصل دور و حرکات صحیح در زمین معروف شده بود. او می‌توانست فاصله 100 متر را به همراه توپ در 11 ثانیه طی کند اگرچه وی با توجه به حضور دو تمام‌کننده قهار در کنارش به عنوان گلزنی پرکار شناخته نمی‌شد و پاس دادن به آنها را بهتر از شوتزنی خودش می‌دانست. میانگین گلزنی وی 0.34 در هر بازی است که این میزان از گلزنی مرد ولزی رئال مادرید با 0.42 گل در هر بازی کمتر است.

بیل اگرچه گل پیروزی بخش تیمش در رسیدن به دهمین قهرمانی اروپا را به ثمر رساند، اما نباید فراموش کنیم ژنتو در تیمی بازی می‌کرد که 6 قهرمانی اروپا و 12 عنوان لالیگا را به‌دست آورد.

اگر این افتخارات باشگاهی را کنار بگذاریم، باید بدانیم که بیل تنها دو فصل در رئال مادرید حضور داشته و در بسیاری از مواقع به حضور ناموفق در بازی‌های بزرگ متهم می‌شود و در یک سوم پایانی بازی براحتی توپ‌ها را از دست می‌دهد. این چیزی است که هرگز در پاکو دیده نشد. او ابدا بازیکن خودخواهی نبود. دی استفانو درباره بازی او می‌گفت: «راهی که ما برای بازی کردن داشتیم بسیار ساده بود، صبر می‌کردیم، صبر می‌کردیم، صبر می‌کردیم و بعد توپ را به ژنتو می‌سپردیم.» سربابی چارلتون پس از حضور در سانتیاگو برنابئو و تماشای بازی آنها گفت: «ژنتو در کنار دی استفانو بازی می‌کرد و در زمانی مناسب به وی پاس می‌داد. ژنتو آنقدر سریع بود که حتی نمی‌توانستند او را در تله آفساید هم قرار دهند. من آنجا نشسته بودم، نگاه می‌کردم و با خود می‌گفتم این بهترین چیزی است که تاکنون دیده‌ام». همه اینها بزرگی ژنتو را ثابت می‌کند، اما قطعا گرت بیل این پتانسیل را دارد که به جایگاه وی دست پیدا کند.

رونالدو علیه پوشکاش

این شاید سخت‌ترین مقایسه‌ای است که باید انجام دهیم. پوشکاش همیشه سمت چپ بازی می‌کرد و اغلب به قلب مناطق میانی می‌زد یعنی همان کاری که رونالدو انجام می‌دهد. هر دوی آنها گل‌های بیشماری برای تیمشان به ثمر رسانده و هر دو را با عنوان ماشین گلزنی مورد ستایش قرار داده‌اند. به عنوان یک بازیکن رونالدو فوتبالیست کامل‌تری است، چراکه می‌تواند با هر دو پای خود بازی کند، از نظر فیزیکی قوی‌تر است و ضربه سر فوق‌العاده‌ای دارد. در حالی که پوشکاش بازیکن کوتاه قامتی بود و تنها از پای چپ خود استفاده می‌کرد، اما زمانی که توپ روی این پایش قرار می‌گرفت، باقی چیزها اهمیتی نداشت. این قابلیت باعث شد تا فیفا همچنان جایزه‌ای را با نام پوشکاش برای زیباترین گل سال فوتبال جهان در نظر بگیرد. پوشکاش همچنین بازیکنی است که به عنوان قهرمان 2 بازی مهم قرن بیستم شناخته می‌شود.

ابتدا بازی مجارستان و انگلیس در ویمبلی که با پیروزی قاطعانه 6 بر 4 مجارستان همراه بود و دیگری پیروزی تحقیرکننده 7 ـ 3 رئال مادرید مقابل اینتراخت فرانکفورت در فینال اروپا در گلاسکو؛ دیداری که از آن به عنوان بهترین بازی باشگاهی تاریخ یاد می‌کنند. پوشکاش در هر دو تیم مهم تاریخ فوتبال یک بازیکن کلیدی بود. این دو بازیکن هر کدام رکوردی شگفت‌انگیز در گلزنی دارند؛ جایی که رونالدوی پرتغالی در هر بازی 1.03 گل به ثمر رسانده و این مقدار برای پوشکاش 0.92 گل بوده است. این در حالی است که هر دو بیش از 250 بازی برای رئال داشته‌اند. پوشکاش در رده ملی در 85 بازی، 84 گل وارد دروازه تیم‌های دیگر کرده است که در این زمینه نسبت به رونالدو برتری دارد.

نگاه کلی

مثلث افسانه‌ای رئال مادرید همواره در بازی‌هایی گلزنی کرده است که برای رئال اهمیتی فوق‌العاده داشته و بازی‌های سختی محسوب می‌شد. به عنوان مثال در فینال 1960 گلاسکو، پوشکاش 4 گل زد و دی استفانو هت‌تریک کرد. این در حالی است که در فینال لیسبون که به دهمین قهرمانی اروپایی رئال منجر شد، بار اصلی پیروزی روی شانه‌های سرخیو راموس و آنخل دی ماریا بود. اگرچه بیل در آن بازی گلزنی کرد و رونالدو نقش مهمی در گلزنی هم تیمی‌هایش ایفا کرد، اما در مجموع اثرگذاری مثلث کنونی از مثلث قبلی کمتر بود. از سوی دیگر تعداد بازی‌های لالیگا به 38 بازی رسیده که این به آن معناست که رونالدو و دوستانش این فرصت را دارند تا نسبت به مثلث افسانه‌ای 8 بازی بیشتر را مقابل تیم‌های ضعیف داشته باشند. این در حالی است که چینش کنونی لیگ قهرمانان به گونه‌ای است که تیم‌ها 13 بازی بیشتر را نسبت به گذشته انجام می‌دهند. از سوی دیگر نباید افزایش کیفیت دفاعی تیم‌ها، محافظت از مهاجمان و استفاده از تکنولوژی را در کاهش اثرگذاری یاران رونالدو بی‌تاثیر دانست؛ اتفاقاتی که می‌تواند مصدومیت‌ها را افزایش دهد.

ساندی تایمز ‌‌/‌‌ عرفان خماند

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها