گرچه فرجاد دانشآموخته رشته عکاسی است، اما به خاطر علاقهاش به بازیگری این شغل را بهصورت حرفهای در پیش نگرفت. او در این گفتوگو از علاقهاش به مطالعه کتاب، دیدن فیلم و همبازی شدن با پدر و خواهرش برای ما گفت.
چه زمانی فهمیدید اهل بازی هستید؟
در 18 ـ 17 سالگی. البته در 4 سالگی برای نخستین مرتبه بازی مقابل دوربین را تجربه کرده بودم.
چه کاری بود؟
تلهتئاتری با نام «من هستم اما یک سیاه» به کارگردانی اسماعیل شنگله.
دوران کودکی با پدرتان سینما هم میرفتید؟
خیلی زیاد. همیشه سینما رفتن، تماشای تئاتر و پشتصحنه کارها جزو تفریح ما بود.
دوره بازیگری هم گذراندهاید؟
بله. سال 72 این دوره را با شرکت در کلاسهای بازیگری حمید سمندریان گذراندم.
بین تئاتر، سینما و تلویزیون اگر پیشنهاد بازی داشته باشید، کدام یک را در اولویت کارتان قرار میدهید؟
سینما.
چرا؟
چون در هر کار سینمایی که بازی کردهام، دیده شده است. سینما به گفته عباس کیارستمی کتاب است و تلویزیون روزنامه.
عکاسی خواندهاید؟
بله لیسانس عکاسی دارم.
چرا؟
چون بعد از بازیگری به عکاسی، قاب و تصویر علاقه داشتم.
عکاسی چه تاثیری روی نگاهتان در بازی گذاشته است؟
ابتدا خیلی سخت بود چون همیشه آن سوی دوربین بودم و سپس جلوی دوربین رفتم. خیلی فضای کاری ایندو با هم متفاوت است.
چرا عکاسی را حرفهای ادامه ندادید؟
چون مشغلهام در بازیگری زیاد بود و خسته شده بودم، فاصله گرفتم تا شاید در آینده حرفهایتر عکاسی را ادامه دهم.
با چه آثاری معروف شدید؟
با فیلم سینمایی «شام عروسی» و سریال «تاصبح» شناخته شدم.
برایتان معروف شدن مهم است یا محبوب شدن؟
فردی که محبوب میشود، معروف هم هست و مردم دوستش دارند.
به نظر خودتان شما بین مردم معروف هستید یا محبوب؟
این را باید مردم پاسخ دهند.
پدرتان چه نقشی در روند بازیگریتان داشت؟
خیلی تاثیر داشت. اصلا از دوران کودکی شناخت ما نسبت به تئاتر، سینما و تلویزیون از طریق پدرم بود.
اکنون هم شما را در کارها راهنمایی میکند؟
بله همیشه راهنمای خوبی در زندگیام است.
رابطهتان با پدر و خواهرتان چگونه است؟
خیلی پشت هم هستیم. وقتی کاری پیشنهاد میشود از نظر پدرم استفاده میکنم حتی وقتی در کار هم به مشکلی بر میخورم از راهنمایی شان کمک میگیرم. همیشه در تئاتر، سینما و تلویزیون هم از مونا و هم از پدرم کمک گرفتهام.
وقتی 18 ـ 17ساله بودید و بازیگری برایتان جدی شد، پدرتان چگونه راهنماییتان کرد؟
ابتدا میگفت وارد این حرفه نشوید چون سختی زیاد دارد اما چون خودش این حرفه را انتخاب کرده بود نمیتوانست مانع ورودم شود؛ البته این را هم بگویم که خیلی از بازیگران ما مانع ورود فرزندانشان به حرفه بازیگری شدند. پدرم میگفت برای تداوم حرفه بازیگری، معروف شدن و پولش مانند یک بادکنک تو خالی است و اگر اندکی بد بازی کنی با یک اشاره منفجر میشوی و به پایین سقوط میکنی. پدر به من و مونا میگفت: همیشه یادتان باشد که هیچ زمانی خودتان را گم نکنید و احترام بزرگان این حرفه را نگه دارید و اصول حرفهای و اخلاقی را رعایت کنید.
تاکنون با پدرتان همبازی شدهاید؟
بله، در دوران کودکی تئاتری با نام «من هستم، اما یک سیاه» بازی کردم که پدرم هم در آن ایفای نقش میکرد اما من همبازی آزیتا لاچینی، رضا بابک و کاظم بلوچی بودم. سال 78 در تئاتر «باغ شب نما» با پدرم همبازی شدم. همچنین در فیلم «در دل تاریکی» فرزاد اژدری بازی کردم اما نقش مقابل هم نبودیم.
با مونا خواهرتان هم در سریال«خاتون» برای سومین مرتبه همبازی شدید...
بله همین طور است. البته در سریال «خاتون» برای نخستین مرتبه نقش دو خواهر را تجربه کردیم. سال91 در تئاتر «آخرین حکایت فرهاد» به کارگردانی شهره سلطانی همبازی شدیم. همچنین در سریال حجربن عدی نقش دو دوست مقابل هم را ایفا کردیم.
آیا هنگامی که کنار هم هستید نقاط قوت و ضعف بازیهایتان را به هم گوشزد میکنید؟
خیلی اوقات اتفاق میافتد یکدیگر را نقد کنیم حال این که طرف مقابل تا چه اندازه گوش دهد و تاثیر بگذارد بستگی به خودش دارد.
آشپزیتان چه طور است؟
اصلا خوب نیست یعنی خیلی علاقه ندارم.
چه غذایی را بهتر میپزید؟
باقالیپلو با مرغ.
غذای مورد علاقهتان چیست؟
زیاد اهل غذا نیستم البته شیشلیک خیلی دوست دارم.
از هنرهای دستی چه کارهایی بلدید؟
در این زمینه هیچ حرفهای بلد نیستم. فقط عکاسی را آموختم چون علاقه داشتم و رشته تحصیلیام بود.
ورزش مورد علاقهتان؟
شنا.
اهل فضای مجازی هستید؟
وایبر و اینستاگرام دارم اما خیلی مشتاق نیستم. چون وقتی درگیرش میشوم میبینم زمان زیادی را صرف کردهام. البته تا حدی خوب است. معتقدم به جای صرف زمان به فضای مجازی میتوان دو کتاب خوب خواند، فیلم دید و معاشرت واقعی خیلی خوب داشت. خیلی این فضا را دوست ندارم و اگر وارد شدهام از روی اجبار بود.
چرا اجبار؟
چون نبودن در فضای مجازی مرا از اخبار پرت میکند.
گفتید که اهل مطالعه هم هستید...
سعی میکنم کتاب بخوانم. در گذشته کتابهای روانشناسی میخواندم و این اواخر به رمان علاقهمند شدم.
آخرین رمانی که مطالعه کردید؟
اکنون درحال خواندن رمان «درمان شوپنهاور» هستم.
دوران کودکی چه کارتون و فیلمهایی تماشا میکردید؟
من عاشق کارتون بودم. این را هم بگویم که پدرم بازیگر بود و گاهی اوقات سرکار میرفت و برخی مواقع 2 ماهی کار نداشت، بنابراین یکی از همبازیهای دوران خوب کودکیمان پدرم بود چون مادر سر کار بود و پدرم فیلم برایمان میگذاشت و تماشا میکردیم. شاید باورتان نشود اما بارها اتفاق افتاد که روزانه 9 ـ 8 فیلم معروف سینمای هالیوود را میدیدیم. مانند فیلمهای «برباد رفته»، «بن هور»، «اشکها و لبخندها» و «مری پاپینز». امکان داشت که از فیلمی خوشمان میآمد و به مدت دو هفته هر روز آن فیلم را میدیدیم. یادم هست که یک تابستان هر شب باید کارتون سیندرلا میدیدیم و بعد میخوابیدیم.
اگر بازیگر نمیشدید دوست داشتید چه شغلی را در پیش بگیرید؟
(مکث میکند) دوست داشتم تاجر شوم.حالا که فکر میکنم دوست دارم شغلی را انتخاب میکردم که هم با آدمها در ارتباط باشد و هم در کنارش هیجان داشته باشد.
تفریحتان چیست؟
مهمانی رفتن. خیلی معاشرت را دوست دارم. البته دوست دارم مهمانی بروم و فردی منزلم نیاید. چون حوصله پذیرایی ندارم. حاضر هستم دوستانم را بهرستوران دعوت کنم، اما منزلم نیایند.
اگر دوستی غافلگیرتان کند و بگوید پشت در منزل تان است در را باز میکنید؟
خب در این شرایط از او پذیرایی میکنم.
به سفر علاقه دارید؟
سفر را نسبی دوست دارم. البته برای یک مرتبه تجربه دوست دارم همه جا را ببینم. آدمی نیستم که شهرهای ناشناخته را کشف کنم. البته کار کردن را بهسفرترجیح میدهم. یادم است که در سالهای گذشته خیلی کار میکردم و در آمد داشتم و شرایط سفر هم برایم فراهم بود اما ترجیح میدادم سر کار باشم چون بازیگری سفر به ناشناختهها و شخصیتهای مختلف دارد و سبب شده من سیراب شوم. من تمام ایران را بهواسطه حرفهام گشتهام و همه سفرهای داخلیام کاری بودند. سفر کاری سبب میشود تا با گروه فیلمبرداری واقعیتهای آن منطقه را کشف کنی اما وقتی سفر شخصی میروی چند مکان زیبا، رستوران، مکانهای زیارتی و سیاحتی را میبینی. سفر کاری را بیشتر دوست دارم.
سوغاتی چه چیزی برای اقوام و دوستان خود میخرید؟
زیاد اهل جمعآوری نمادهای شهرهای مختلف نیستم اما شاید برای یادگار از همان شهر هدیهای بخرم البته بیشتر لباس میخرم.
خودتان را در یک جمله برایمان تعریف کنید؟
من یک آدم غرغرو هستم(خنده) دوست دارم آدم موفقی شوم چون در زندگی برایم مهم است.
چقدر به سلامتی، پوست و زیبایی خود اهمیت میدهید؟
چون بازیگر هستم اصلا به خودم نمیرسم. اما به عنوان یک آدم اگر بیمار شوم به پزشک مراجعه میکنم.
خودتان را هم نقد میکنید؟
بله خیلی زیاد.
در آینده چه کاری از شما خواهیم دید؟
پیشنهاد بازی در دو تئاتر دارم که نپذیرفتم چون سال گذشته در سه تئاتر بازی کردم و هیچ دستمزدی هم بابت بازیام دریافت نکردم.
وضع تئاتر بسیار اسفناک است و گاهی اوقات گفته ام برایم اهمیت ندارد و بازی میکنم اما چون دستمزدش اندک است خیلی متاسفم. اندکی دلسرد شدهام و امیدوارم وضع تئاتر بهتر شود.
مریم محمدی / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد