دبستان تطبیقی و بینالمللی پسران پشت دیواری بلند است، ساخته شده از سنگ مرمر تیره که حائل ساختمان است، ولی زورش به مهار جیغ و فریادهای کودکانه نمیرسد. زنگ تفریح است که میرسیم، آن قسمتش که دانشآموزان پشت هم از جلو نظام بستهاند و آماده بازگشت به کلاساند. عدهای دورمان جمع میشوند، با نگاههای کنجکاو، همه یکدست پوشیده با پیراهنهای چهارخانه شاد و شلوارهای جین و کتان و البته با موهایی بلند. این اولین تفاوت مدارس دولتی مرسوم با مدرسه بینالمللی است که تحت نظارت دولت اداره میشود و فضایی منعطف دارد.
دانشآموزانی که دورمان را گرفتهاند به فارسی حرف میزنند، اینها بچههای بخش تطبیقی مدرسهاند که یا پدر و مادری ایرانی دارند که به دلایل مختلف به کشوری خارجی مهاجرت کردهاند و آنجا صاحب فرزند شدهاند یا فرزند والدینی هستند که یکی از آنها خارجی است و این تکه خارجی وجودشان آنها را از تکه ایرانیشان دور انداخته است. فرزندانی که هر دو رگشان ایرانی است ولی زاده کشوری دیگرند، فارسی را خوب حرف میزنند، اما آنهایی که دو رگهاند اغلب با فارسی غریبهاند و به زبان مادر و پدر خارجیشان حرف میزنند.
دانشآموزی با چشمهای بادامی که پدری ایرانی دارد و تبارش پشت به پشت به سرزمین مادریمان میرسد، خودش را اهل سرزمین مادرش میداند که جزیرهای است در جنوبشرق آسیا، کودکی مسلط به زبان انگلیسی و غریبه با گویش فارسی. او نماینده کودکان ایرانیتبار است که پدرانشان در آن سوی مرزها نتوانستهاند هویت ایرانی را در وجود کودکانشان بکارند و زبان فارسی را لااقل در خانه خود زنده نگه دارند. اما مدرسه تطبیقی این کار را برایشان خواهد کرد و قدم به قدم آنها را جذب نظام آموزشی وطنی میکند و با زبان و فرهنگ ایرانی آشنا، چنانچه مدرسه تطبیقی و بینالمللی پسران در سعادتآباد برای صد دانشآموز متولد آن سوی آبها چنین میکند.
معجزه غذا و مهربانی
جثههای کوچکی که در حیاط بازی میکنند، در راهروها و پلهها دنبال هم میدوند و در کلاسهای درس بازیگوشی را چاشنی تحصیل میکنند هر کدام کودکان خانوادههایی مهماند که از سراسر دنیا بنا به مصلحت و ماموریتی به ایران آمدهاند و دیر یا زود تهران را به مقصد نقطهای دیگر از جهان ترک خواهند کرد. اینها در طول اقامت در ایران به مدارس بینالمللی میآیند تا هم طبق اصول جهانی (با همان کتابها و سیستم) آموزش ببینند و هم با فرهنگ و زبان ما آشنا شوند.
اگر مدارس بینالمللی بتوانند با استانداردهای روز دنیا حرکت کنند و مثل بسیاری از مدارس مشهور دنیا، اقدامات متفاوت و خلاقانهای انجام دهند این، هم به جذب بیشتر دانشآموزان خارجی به مدارس ایرانی منجر میشود و هم بدون اینکه تبلیغ مستقیمی انجام شده باشد، خوشنامی مدارس ایران زبانزد خواهد شد |
بعضی از این دانشآموزان در درس فارسی پیشرفت خوبی دارند و بعضیها زمان میبرد تا با فارسی اخت شوند. اما کادر مدرسه میگویند برگزاری کلاسهای جذاب فارسیآموزی باعث شده دانشآموزان خارجی حتی بیشتر از ایرانیتبارها به فرهنگ ایرانی علاقه نشان دهند و جذب تاریخمان شوند. در مدرسه تطبیقی و بینالمللی پسران، 160 دانشآموز خارجی، مثنوی میخوانند و با سرگذشت طولانی سرزمین کهنمان آشنا میشوند که این راه خوبی برای علاقهمند کردن مردم سرزمینهای دور به ایران و شستن افکار منفی علیه ماست. مدیر مدرسه میگوید اغلب والدین دانشآموزان خارجی وقتی برای ثبتنام به مدرسه میآیند معلوم است که تحت تاثیر تبلیغات منفی تزریقی رسانههای بیگانه قرار گرفته اند و نوعی ایران هراسی دارند، اما به مرور همه خانوادهها نرم میشوند و ایران را آنگونه که هست میشناسند و به آن جذب میشوند.
تعدادی از دانشآموزان خارجی در کتابخانه مجهز مدرسه که دستکم 3000 کتاب در آن وجود دارد و انواع تحقیقات بچهها در دسترس همگان است، جمع میشوند و ما خیلی نزدیک به آنها نظرشان را درباره ایران میپرسیم.
بیشتر بچهها پرسش فارسی ما را درک میکنند، اما نمیتوانند به فارسی پاسخ دهند و بناچار مکالمهها انگلیسی میشود. پسری اهل بوسنی با پوستی سفید و استخوانبندی مخصوص مردمان شرق اروپا میگوید ایران را دوست دارد، به خاطر غذاهایش و دوستان ایرانیاش. پسری دیگر دورگه کانادایی و لبنانی است که ژن عربی در او غلبه کرده است. میگوید مدرسه را، ایران را دوست دارم اما هوای تهران آلوده است. پسر عراقیتبار تبعه نروژ که ریزنقش است و بور، میگوید ایران را دوست دارد چون مردمش مهربانند. دانشآموز متولد تایلند هم مثل همکلاسیهایش ایران را دوست دارد و از غذاهای ایران راضی است و البته از مردم ایران که او مهربان خطابشان میکند.
این حرفها و این اظهارنظرهای مثبت درباره ایران ثمره مدیریت درست در مدارس بینالمللی است، مدارسی که فرزندان شخصیتهای مهم سیاسی، امنیتی، اقتصادی و علمی در آن ایران واقعی را از نزدیک میبینند و اگر خوب خدمات دریافت کنند هر کدامشان سفیرانی خواهند شد برای انتشار تصاویری از ایران، آن گونه که هست نه آن طور که عدهای نشان میدهند.
احترام به محیط زیست، آبروی مدارس بینالمللی
حیاط پرگل و درخت مدرسه بینالمللی پسران، شباهتی به حیاطهای خشک و برهوت اغلب مدارس ندارد. میگویند اینجا حتی در اوج سرمای زمستان گلدانهای پرگل در حیاط و درون ساختمان چیده میشود تا فضای مدرسه شاداب باشد، که شاداب هم هست. حوض گرد گوشه حیاط که چند نیمکت اطرافش چیده شده و باد، خنکی آب را در فضا اسپری میکند، جای خوبی است برای دمی نشستن و آسودن و گپ زدن. بچهها این تکه از حیاط را دوست دارند و بچههای بزرگتر، حیاط مخصوص خودشان را دارند در جانب دیگر حیاط که باغچههای خرمی دارد.
مدیر میگوید قرار است تکه زمین بایرمانده پشت مدرسه را نیز بزودی شخم بزنند و به زمین کشاورزی تبدیلش کنند که بچههای هر کلاس سبزیجات و گیاهان مورد علاقهشان را در آن پرورش دهند و مراقبش باشند. این کارها، این توسل به گیاهان و طبیعت، این سوق دادنها به سمت حفظ و گسترش محیط زیست برای مدارس حساس بینالمللی کشورمان یک ضرورت است برای این که ثابت کنیم ما نیز همگام با مردمان جهان به حفظ محیط زیست توجه داریم.
اما این قبیل کارها بویژه حرکت دادن مدرسه به سمت تبدیل شدن به مدارس سبز حامی طبیعت، نیاز به بودجه دارد. هماکنون27 مدرسه سبز در ایران وجود دارد که بهترین نمونههایش مدارس غیردولتی هستند و دولتیها به طرز چشمگیری از این قافله جا ماندهاند. مدرسه تطبیقی و بینالمللی پسران نیز برای این که به مدرسهای سبز تبدیل شود راه درازی در پیش دارد و حمایتهای مالی میخواهد. به گفته مدیر مدرسه، او مایل است پنلهای خورشیدی در مدرسه نصب کند و برق مورد نیاز را از آفتاب بگیرد، اما این پنلها گران است و پولهای در اختیار مدرسه، کفاف این کار را نمیدهد. راهاندازی توربینهای بادی نیز در زمره افکاری است که نطفهاش در این مدرسه بسته شده ولی هر توربین که بتواند پنج لامپ را روشن نگه دارد نزدیک به 20 میلیون تومان قیمت دارد. مدیر مدرسه اما به اداره برق پیشنهاد داده که توربینها را نصب کند و برق تولیدی را به دولت بفروشد، اما زیرساختهای این کار فراهم نیست گرچه توافقهای ضمنی حاصل شده است.
برقفروشی مردم به دولت در جهان، امروز حرفه رایجی است. مردم کشورهای پیشرفته دنیا که مثل ما انرژی فسیلی ارزان در دسترس ندارند سالهاست با نصب پنلهای خورشیدی و همچنین توربینهای بادی در منازل و مزارع خود، هم برقشان را رایگان تولید میکنند و هم مازاد تولید را به دولت میفروشند که منبع دائمی درآمد برای آنها شده است.
این میتواند برای ما نیز الگو باشد بویژه در مدارس بینالمللی که عملکردشان ارتباط مستقیم با وجهه کشورمان دارد. اگر مدارس بینالمللی بتوانند با استانداردهای روز دنیا حرکت کنند و مثل بسیاری از مدارس مشهور دنیا، اقدامات متفاوت و خلاقانهای انجام دهند این، هم به جذب بیشتر دانشآموزان خارجی به مدارس ایرانی منجر میشود و هم بدون اینکه تبلیغ مستقیمی انجام شده باشد، خوشنامی مدارس ایران زبانزد خواهد شد. (جام جم سرا/ مریم خباز/ گروه جامعه)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد