از میان این آثار آن تعدادی موفقتر بودهاند که بیش از بقیه روی فرهنگ و زبان شهر خود تکیه کرده و در کنار آن نیز از عناصری همچون معماری در انتخاب لوکیشنهای خود بهره گرفتهاند. از نمونههای موفق چند سال اخیر میتوان به «باجناقها» از مرکز ارومیه و «هم دوماد» از مرکز یزد اشاره کرد که تقریبا هر دوی آنها از تمامی مولفههای اشاره شده در جذب مخاطبان بهره گرفتهاند.
در روزهای اخیر و پس از پایان تعطیلات نوروزی مجموعهای تحت عنوان «خاتون»، ساخته مرتضی آتش زمزم روی آنتن شبکه تهران رفته که قابلیتهای جذب مخاطب بخصوص در درازمدت را دارد. اصفهان که پایتخت فرهنگی ایران نام گرفته و همه ساله پذیرای میلیونها مسافر داخلی و خارجی است، دست کارگردانهای تلویزیونی را برای خلق فضاهای غیرتکراری باز گذاشته و جذابیتهای بصری غیرقابل انکاری دارد. آتش زمزم هم در خاتون بخوبی از این بکر بودن فضا بهره گرفته و بر غنای تصاویر کارش که فیلمبردار مشهور و خوشذوقی همچون بایرام فضلی را دارد، افزوده است.
«خاتون»، قصهای آشنا و تا حدودی تکراری مبتنی بر روابط مادر و فرزندی دارد که از کلیشههای گونه ملودرام هم در خلق آن بهره زیادی گرفته شده است. زنی به نام خاتون که دو دختر دوقلو و دو داماد به نامهای خسرو و یوسف دارد، برای رهایی آنها از اجارهنشینی خانه قدیمیاش را در اختیارشان میگذارد تا آپارتمانی سه طبقه بسازند. خسرو و یوسف پس از ساخت واحدهای خود از واحد خاتون غافل شده و آن را به حال خود رها میکنند که همین امر موجبات قهر خاتون را فراهم میسازد. مجید شاکرین به عنوان نویسنده فیلمنامه از تمامی کلیشههای آثاری از این دست بهره گرفته و تنها رگههایی از طنز را نیز به آن اضافه کرده است؛ طنزی که اندکی از تلخی قصه اصلی کاسته و برای مخاطب هم جذاب بهنظر میرسد. خاتون به عنوان شخصیت محوری کار در قسمتهای نخستین تعمدا غایب بوده و بیشتر از زبان شخصیتهای دیگر درباره او میشنویم؛ ترفند مناسبی که حس کنجکاوی را نسبت به خاتون در مخاطب برانگیخته و به تماشای ادامه داستان ترغیب میکند.
شاکرین در قسمتهای یاد شده برای پوشاندن خلأ ناشی از غیبت قهرمان داستان روی شخصتهایی چون خسرو و یوسف و همچنین همسران دوقلوی این دو مانور داده و لایههایی از شخصیت آنان را به تصویر میکشد. خسرو که در یک بیمارستان مشغول به کار است، شخصیت طنازتری نسبت به یوسف داشته و اصلیتی شیرازی دارد. اما نویسنده فیلمنامه چندان در خلق این شخصیت نوآوری به خرج نداده و با قرار دادن تکههایی از چند شخصیت در کنار یکدیگر به خسرو رسیده است. در نقطه مقابل، یوسف قرار دارد که اصلیتی تهرانی داشته و در موسسهای فرهنگی مشغول به کار است. شخصیت زبل و آب زیرکاهی که پس از فهمیدن ماجرای دین قلمکار به خاتون، خود را به بیمارستان رسانده و لحظهای هم از قلمکار جدا نمیشود. دختران خاتون هم تقریبا در حاشیه قرار دارند که دلیل اصلی آن به تمرکز شاکرین روی شخصیتهای مرد داستان بازمیگردد.
داستان فرعی مربوط به پیرمردی ثروتمند به نام قلمکار، خوب از کار درآمده و بخوبی به قصه اصلی و ماجرای خاتون پیوند میخورد. در این میان از دست دادن حافظه قلمکار نیز به این شخصیت شاخ و برگ بیشتری بخشیده و مخاطب را نسبت به او و رابطهاش با خاتون در بیم و امید قرار میدهد. در رابطه با دیگر شخصیتهای فرعی نیز همچنان با کلیشههای کهنهای مواجهیم که تنها به تولید تیپ منجر شده و هیچگاه به تیپ ـ شخصیت هم ختم نمیشوند.
تئاتر اصفهان از گذشته به عنوان تئاتری ریشهدار در ایران مطرح بوده و بازیگران زیادی را هم به سینما و تلویزیون معرفی کرده است. آتش زمزم هم در خاتون، کار سختی را برای انتخاب بازیگرانش پیش رو نداشته و میتوانسته تمامی آنها را به بازیگران تئاتر این شهر بسپارد، اما این اتفاق به یک دلیل مهم رخ نداده و او به تلفیقی از بازیگران بومی این شهر و برخی چهرههای شناخته شده تلویزیون همچون شهرام قائدی، مهران غفوریان، مریم امیرجلالی و... روی آورده است. دلیل این نیز به پخش خاتون از شبکه تهران و جلب نظر مساعد حداکثری مخاطبان بازمیگردد که استفاده از چهرههای یاد شده را توجیه میکند، اما در این میان ستاره بیچون و چرای قسمتهای نخست خاتون کسی جز هوشنگ حریرچیان نیست که تبحر خاصی در ایفای نقش های کمیک داشته و شیرینی خاصی هم در بازیاش موج میزند. مجموعه تلویزیونی خاتون با همه ضعفها و قوتهایش میتواند الگوی مناسبی برای شبکههای سراسری در زمینه تولید مجموعههای تلویزیونی با هدف جذب مخاطبان دیگر استانهای کشور باشد به شرط آنکه روی فیلمنامه و فضای بومی حاکم بر آن بیشتر کار شود.
محمد جلیلوند / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد