هادی سیف به بهانه نهمین سالروز درگذشت علیاکبر صنعتی، هنرمند صاحبنام مجسمهسازی گفت: من سه کتاب «یادمان علیاکبر صنعتی» «گره عشق» و «چلچراغی در تاریکی» را دربارهی استاد صنعتی نوشتهام که در آنها به ویژگیهای شخصیت او و آثارش اشاره شده است.
زندگی این استاد در سه وجه قابل توجه است؛ یک وجه کل زندگی او است که در تحمل درد یتیمی و فقر و نداری خلاصه میشود و تجلیاش را میتوان در پایمردیها، ایستادگیها و مقاومت او که به جلال رسید، مشاهده کرد.
وی افزود: زندگی استاد صنعتی نشان از این دارد که ثروت و رفاه عامل تعیینکننده نیست و او توانست با فقر و یتیمی، مقاومتش در زندگی و رسیدن به رتبههای برتر هنری را بالا ببرد. او از رنج یتیمی مانند یک گنج برای شکل دادن به ساختار شخصیت خود بهره برد.
سیف به نگاه ستایشآمیز صنعتی به مردم اشاره کرد و گفت: استاد صنعتی به شدت به معرفی و شناساندن مفاخر هنری و فرهنگی این مملکت توجه داشت و این موضوع را میتوان در آثارش دید. او در هنر مردمی به جایگاهی دست پیدا کرد که برای اولینبار جامعه هنرمندی به خود دیده بود که دغدغهاش تفاخر هنری نبود. آثار او در موزه تهران از زندانیان گرفته تا مرد بیکار، نشان از توجه او به مردم دارد. خودش میگفت من در مقابل نانوایی که نان من را میپزد، کفاشی که کفش من را میسازد و خیاطی که لباس من را میدوزد باید سر تعظیم و تکریم فرود بیاورم. نگاه او به مردم یک نگاه ستایشآمیز بود، نه نگاه ترحمبرانگیز.
سیف گفت: بخش دوم وجود این هنرمند، نگاه شرافتمندانه و انسانی او به مبانی هنر و تعریف او از هنر و نگارگری است. او از همان زمان که وارد مدرسه صنایع مستظرفه شد، به دفاع از قشر محروم جامعه پرداخت، چون خودش هم از میان همان قشر رشد کرده و به آنجا رسیده بود.
این پژوهشگر هنر در بخش دیگری از سخنانش درباره خلاقیت صنعتی در آثارش، اظهارداشت: سومین ویژگی علیاکبر صنعتی، خلاقیت منحصربهفرد او در آبرنگها، تندیسها و مجسمههایی است که خلق کرده است. کاری که او در زمینهی آبرنگ کرد، ایجاد یک مکتب نوین و جاری شدن رنگ و آب روی کاغذ به معنای واقعی کلمه بود، بهطوری که زیبایی آثارش انسان را به تحیر وامیدارد. استاد ابوالحسن صدیقی درباره او گفته است: «صنعتی مایهی آبروی مکتب کمالالملک شد». از ورای این وصف میتوانیم به عمق شخصیت این هنرمند پی ببریم.
وی با انتقاد از وضعیت نگهداری از آثار این هنرمند در موزه صنعتی تهران، گفت: میبینیم که موزه استاد صنعتی تهران که مرکز تجمع آثار این هنرمند است، مورد بیمهری قرار گرفته و برخی از آثار خراب شده است. زمانی که همراه او به موزه میرفتیم، همیشه یک جعبه رنگ در جیبش بود و با مجسمهها و آثارش مثل فرزندانش رفتار میکرد و به آنها میرسید.
سیف افزود: امیدوارم این موزه هرچه زودتر مرمت و از آثار استاد نگهداری شود. نباید بگذاریم نام استاد و خاطرهاش از یادها برود.
علیاکبر صنعتی، هنرمند نقاش و مجسمهساز، در سال 1295 در کرمان متولد شد. وقتی شش ماهه بود، پدرش را که به بیماری طاعون مبتلا بود، از دست داد و مادرش که توانایی تأمین مخارج زندگیاش را نداشت، علیاکبر را به پرورشگاه صنعتی کرمان سپرد. آشنایی صنعتی با هنر نقاشی کمالالملک او را وارد دنیای تازهای کرد. مدیر پرورشگاه با دیدن علاقه و استعداد او در هنر، زمینهساز ورود او به این عرصه شد.
صنعتی پس از 12 سال موفق شد دانشنامه لیسانس خود را در هنر نقاشی اخذ کند. او در بازگشت به کرمان به تعلیم هنرش به کودکان همان پرورشگاهی پرداخت که روزگاری خود در آنجا زندگی کرده بود.
وی در طول مدت فعالیت هنری خود بیش از 400 مجسمه و 2000 تابلوی رنگ روغن و آبرنگ خلق کرد. این آثار علاوه بر موزههای کرمان و تهران در مجموعهها و موزههای مختلف داخل و خارج از کشور نگهداری میشوند.
از معروفترین مجسمههای او میتوان به «نبرد دو گاو با پلنگ»، «مرد زندانی»، «زن بینوا»، «استاد کمالالملک»، «مهاتما گاندی»، «سوته دلان»، «سرمازدگان بیخانمان»، «حکیم ابوالقاسم فردوسی»، «کودکان یتیم»، «شام آخر»، «استاد علیاکبر دهخدا»، «زندانیان دربند» و «صحنه قتل میرزا تقیخان امیرکبیر در حمام فین» اشاره کرد.
این هنرمند که از چند سال پیش از مرگش بهدلیل سکته مغزی و عارضه ریوی در بستر بیماری بود، 13 فروردینماه 1385 از دنیا رفت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد.(ایسنا)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد