دانیال: سنگین هم هست ناکس (نفس نفس میزند) داداش اینو میخوای نگهش داری؟
مجید: آره
دانیال: آخه به چه دردت میخوره؟... اصلا ازش خوشم نمیاد. خیلی خالیبنده.
مجید: لزومی نداره ازش خوشت بیاد، فقط باید چند وقت تحمل کنی.
ماجرا از این قرار است که مجید و دانیال طی یک عملیات با لباس نیروی انتظامی، سرهنگ نصراللهی را گروگان گرفتهاند و با هلیکوپتر به منطقهای پرت آورده و از آنجا با خودرو به ویلا آمدهاند. این دو برادر قصد دارند از سرهنگ نصراللهی برای ورود یک محموله مواد مخدر به کشور سوءاستفاده کنند، اما کسی نمیداند کسی که لباس سرهنگی به تن دارد، خود سرهنگ نصراللهی است یا ناصر پاپتی!
فخیمزاده برای تصویربرداری این صحنهها به همراه بازیگران و عوامل پشت صحنه در خانهای ویلایی در محله اوین تهران مستقر شدهاند. این خانه که در سریال به عنوان خانه شاهرخ شناخته میشود، یکی از ویلاهای بزرگ اما تقریبا قدیمی و حتی زهوار در رفته است که تلاش شده بهترین زوایای آن در تصاویر سریال دیده شود.
مهدی فخیمزاده که همبازی در نقشهای سرهنگ نصراللهی و ناصر پاپتی را بهعهده دارد و هم کارگردانی سریال فوق سری را، با همان لباس سرهنگی بازیگران و رخدادهای صحنه را هدایت میکند.
این کارگردان به امیرمحمد زند نشان میدهد که چطور نصراللهی را روی شانههایش حمل کند و چگونه روی مبل بیندازد، جزئیات صحنه و زوایای دوربین را به بازیگران توضیح میدهد و از آنجا که پیش از هر چیز بازیگر بوده، قبل از ضبط هر نما، یک بار به جای بازیگران صحنه را اجرا میکند و بعد از آنها میخواهد مقابل دوربین هنرنمایی کنند.
او درباره بازی در دو نقش، همزمان با کارگردانی سریال میگوید: اگر هر کسی یکی از این نقشها را بازی میکرد باید آن دیگری را هم بهعهده میگرفت. قصدم این نبود که همزمان با کارگردانی ایفای دو نقش را بهعهده بگیرم. در واقع شرایط قصه طوری است که اگر هر کسی بازی در نقش سرهنگ نصراللهی را بهعهده میگرفت، باید ناصر پاپتی را هم بازی میکرد.
این کارگردان درباره علاقهاش به بازیگری توضیح میدهد: من همیشه بازیگر بودهام. برای من بازیگری، فیلمنامهنویسی و کارگردانی از ابتدای ورودم به دنیای هنر در کنار هم بوده است. در تئاتر بازیگری، کارگردانی و ترجمه نمایشنامه انجام میدادم و بعد از ورود به سینما، فیلمنامهنویسی جای ترجمه را گرفت، اما همچون گذشته به بازیگری و کارگردانی ادامه دادهام. این روند همیشه بوده چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن، اما با همه اینها هر نقشی را در هر فیلم یا سریالی بازی نکردهام.
او توضیح میدهد: فیلمها و سریالهای زیادی ساختهام که در آنها بازی نکردهام. مثلا در فیلم سینمایی همسر علاوه بر کارگردانی، تامین بخشی از سرمایه فیلم را نیز بهعهده داشتم، اما هیچ نقشی را در آن بازی نکردهام. همین طور در بهار در پاییز، تپش و خیلی کارهای دیگرم. هر وقت نقشی به من بخورد در آن بازی میکنم.
در سریالهایم نیز همینطور هر وقت ضرورت داشته یا نقشی به من میخورده آن را بازی کردهام. در تنهاترین سردار، نقش شمر را بازی کردم، چون آن زمان هیچ کسی حاضر نبود این نقش را بازی کند. در واقع هر بار به ضرورتی خودم نقشی را بهعهده گرفتهام.
محمد صادقی و امیرمحمد زند برای بازی در مقابل دوربین فخیمزاده، هم دشواریهایی دارند و هم به اتکای دانش او آسودهخاطر هستند. فخیمزاده با دقت بازی آنها را دنبال میکند و اگر بعد از چند بار تصویربرداری از زوایای مختلف و گذشت زمانی قابل توجه، امیرمحمد زند فراموش میکند که در حال حمل سرهنگ نصراللهی بوده و نفسش به شماره افتاده، فخیمزاده به او یادآوری میکند که باید شمرده شمرده نفس بکشد.یا همین طور محمد صادقی که به واسطه بازی در نقشهای تاریخی و مثبت چندان راحت و بیتکلف نیست، از اشارات فخیمزاده برای ایفای نقش مجید باستان استفاده میکند.
طبق برنامه، براساس موقعیت
فخیمزاده با همکاری حسن فلاح، دستیار و برنامهریز صبور و باحوصلهاش تکتک نماها را آنچنان که در فیلمنامه تشریح شده، برای بازیگران و تصویربرداران توضیح میدهد و از پیشنهادهای گاه به گاه امیر کریمی مدیر تصویربرداری استقبال میکند، اما نکته اینجاست که همه چیز طبق یک فرمول مشخص پیش نمیرود. فخیمزاده براساس فضای ویلا و موقعیت بازیگران، زاویههای متفاوتی را بررسی میکند و سپس بر آن میشود که نماهای تازهای از هر صحنه بگیرد. در ادامه صحنه قبل، این بار دوربینها از فضای هال به پذیرایی منتقل میشوند و دیالوگها از همانجا که دانیال میگوید: «اصلا ازش خوشم نمیاد. خیلی خالیبنده،» ادامه پیدا میکند.
مجید: لزومی نداره ازش خوشت بیاد فقط باید چند وقت تحمل کنی.
دانیال: هر چی شما بگی... خیلی مخلصما... (همدیگر را در آغوش میگیرند)... به خونه خوش اومدی.
مجید: اینجا مال شاهرخه؟
زند: نمیدونم. ازش نپرسیدم. آدرس اینجا رو ایمیل کرده بود؛ منم یکراست از فرودگاه اومدم اینجا.
مجید: خودش کجاست؟
دانیال: فرستادمش دنبال نخود سیاه... گفتم دو تا از دوستام از خارج اومدن میخوان منو ببینن.. اونم خودش رفت. نمیخواد کسی ببینتش... میترسه.
مجید: این روزها چی کار میکنه؟
نماهای مختلف این صحنه که در واقع ادامه صحنه قبلی است از چند زاویه تصویربرداری میشود و باز از نو جای دوربینها تغییر میکند و طبق روال گذشته فخیمزاده نمابندیهای متفاوتی را در ذهن مجسم میکند یا با حسین فلاح و دیگر دستیارانش در صحنه امتحان میکند تا به شکل نهایی برسد و از بازیگران بخواهد که همان را اجرا کنند.
دیالوگها از آنجا ادامه پیدا میکند که مجید میگوید: این روزها چی کار میکنه؟
دانیال: هیچ کاری. معمولا خونه ست. خیلی کم بیرون میره. با کسی هم رفت و آمد نداره.
مجید: واسه همینه که راست راست راه میره و هنوز نتونستن بگیرنش.
دانیال: علتش مردونگی شما بود که لوش ندادین.
مجید: چیزی نمیدونستم که لوش بدم....از من جنس گرفتن نه از اون.
دانیال: ولی با هم شریک بودین. با هم کار میکردین.
مجید: آره ولی وقتی منو گرفتن که معامله تموم شده بود.
دانیال: پس چرا گرفتن؟!
مجید: ولش کن قضیهاش خیلی مفصله...
گرچه اجرای تمام این صحنهها و ادای این دیالوگها تقریبا یک روز کاری زمان میبرد، اما براساس طراحی مهدی فخیمزاده آنچه مخاطب خواهد دید، پیوند ظریفی است که بعد از تکهتکه شدن دیالوگها و نماها ایجاد شده و ساختاری رونده و سیال به این صحنهها داده است.
فخیمزاده درباره این شیوه توضیح میدهد: رسیدن به این شیوه بیشتر از هر چیز نتیجه کسب تجربه در زمینه کارگردانی است. در تئاتر مقولهای به نام میزانسن وجود دارد و بازیگر براساس آن و منطبق با نمایشنامه روی صحنه حرکت میکند. در سینما هم میزانسن وجود دارد، اما میتواند ضمن انطباق با متن با دوربین هم هماهنگی داشته باشد.
این کارگردان ادامه میدهد: سالهاست که من دیگر از قبل نمابندی نمیکنم. سر صحنه و هنگام تصویربرداری به نمابندی فکر میکنم؛ آن هم نمابندیای که دوربین به آن الصاق شده است. در واقع سعی میکنم نمابندی و تصویر را در کنار هم تجسم کنم.
فخیمزاده همیشه از قبل برای این نوع نمابندی آماده نبوده و ممکن است حتی مکان فیلمبرداری را ندیده باشد؛ همین طور که این ویلای قدیمی در محله اوین را قبلا ندیده و به محض ورود به آن دست به موقعیتسنجی و نمابندی زده و با فضای ویلا به هماهنگی رسیده است.
او میگوید: وقتی مکان فیلمبرداری را ندیده باشم، نمابندیها را در مکان فیلمبرداری هماهنگ و دوربین را هم با نمابندی یکپارچه میکنم و در حین تصویربرداری تغییراتی ایجاد میکنم تا در نهایت به غنای مناسب با اثر دست پیدا کنم.
یک مهمانی خانوادگی
سریال فوق سری صرفا داستانی درباره یک عملیات مهم در ستاد مبارزه با مواد مخدر نیست. در این سریال روابط خانوادگی پلیسها و حتی خلافکاران به تصویر کشیده میشود و همزمان چند قصه را روایت میکند.
فخیمزاده در اینباره میگوید: فوق سری یک درام خانوادگی است و بخش اعظم آن به موضوعات خانوادگی اختصاص دارد. شخصیت محوری سریال که خودم نقش او را بازی میکنم در فضای خانوادهاش دیده میشود و اعضای خانواده نقش قابل توجهی در آن دارند.
او درباره پخش این سریال در ایام نوروز گفت: معمولا زمان پخش سریالهای تلویزیونی از قبل مشخص نمیشود، مگر سریالهای مناسبتی که برای ماه رمضان، محرم یا زمان خاصی ساخته میشود. من هم تا به حال سریال مناسبتی نساختهام، چون اصلا نمیتوانم با ضربالاجل سریال بسازم.
به گفته این کارگردان، زمانی که تصویربرداری سریال فوق سری آغاز شد، قرار نبود در ایام نوروز پخش شود. وی در اینباره گفت: تصویربرداری را تیرماه آغاز کردیم و قرار بود در فصل پاییز به پایان برسد، اما دچار مشکلاتی شدیم و تصویربرداری تا بهمن و اسفند طول کشید و مدیران شبکه تصمیم گرفتند آن را در ایام نوروز به نمایش بگذارند.
فخیمزاده درباره ساخت یک سریال نوروزی میگوید: من برای عید دورخیز نکردم، اصلا نمیدانم چنین کاری از من بر میآید یا نه. من سریال خودم را آن طور که میتوانم میسازم؛ تلویزیون تصمیم میگیرد که آن را عید نمایش بدهد یا هر زمان دیگری. مطابق معمول در این کار هم مثل همه آثار سینمایی و تلویزیونی، قصدم جذب مخاطب عام و خاص است. دوست دارم مخاطب خاص کارم را بپسندد و مخاطب عام تشویق و تحسین کند.
این کارگردان به امید ارائه یک سریال خوب به تماشاگران تلویزیون کار میکند و امیدوار است به نتیجه مطلوب دست پیدا کند.
دیگر بازیگران
از دیگر بازیگران سریال فوقسری میتوان به هاشم روحانی اشاره کرد که نقش یک دندانپزشک را برعهده دارد و اطلاعات مرس را در دندان ناصر پاپتی جای میدهد. آرش نوذری هم در این سریال نقش یک جراح را بر عهده دارد. مهدی محمودینژاد (سلطانی)، گلناز خالصی (باران)، حکیمه وثاقتی (سارا)، پیمان میرزایی (فرید)، رانا قیصرنژاد (سرگرد محمدی)، مهدی کاسهساز (محمد حسن)، محمد نورمحمدی (مصطفی)، آرشام آهنشناس (مسلم)، ساناز بندانی (زهرا)، پیمان یونسی و محمد اسدی و مرتضی اکبری (طلبکار)، فرخنده فرمانیزاده (زن صاحبخانه)، اشکان بازدار (خواستگار)، حلیمه رمضانی (مادر خواستگار)، خسروخان محمدی (پدر خواستگار)، محمد پویا (دکتر ناصر)، امیر گرجی (دکتر یاوری)، محمد تقوی (دکتر مدرسی)، ایرج یاوریفر (دکتر ناصر)، نبیالله پیرهادی (پدر باران) و لیلا عزیزی (مادر باران) ازجمله بازیگران سریال فوقسری هستند.
از قورباغه و قناری به فوقسری
سریال «فوقسری» که پیش از این «قورباغه و قناری» نام داشت، ماجرای یک عملیات ویژه و فوقسری در ستاد مبارزه با مواد مخدر نیروی انتظامی را روایت میکند که فقط پنج نفر از آن باخبر هستند و قرار است طی این عملیات سرهنگ نصراللهی به جای ناصر پاپتی در میان قاچاقچیان نفوذ کند و ماموریت ویژهای را به سرانجام برساند. این ماموریت هم برای پلیس و هم قاچاقچیان مواد مخدر از اهمیت ویژهای برخوردار است و اینجاست که بارها جای قهرمان و ضدقهرمان عوض میشود و قورباغه جای قناری را میگیرد.
مهدی فخیمزاده درباره تغییر اسم سریال از قورباغه و قناری به فوقسری توضیح میدهد: از ابتدا اسم سریال فوقسری بود، بعد از مدتی آن را به قورباغه و قناری تغییر دادیم و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که همان فوقسری بهتر است. عنوان قورباغه و قناری با داستان سریال هماهنگی داشت، اما نوعی پیشداوری ایجاد میکرد که انگار این سریال از جنس آثار کمدی فارس و کمدی بوف است. این سریال در خودش طنز دارد ولی اصلا کمدی نیست.
او تاکید میکند: اصلا نمیخواستم تماشاگر با پیشداوری سریال را تماشا کند. قورباغه و قناری این توقع را ایجاد میکرد که یک اثر کمدی با شخصیتهای کاریکاتوری است در حالی که این طور نیست.
فخیمزاده تاکنون سریالهای زیادی از نوع سریالهای پلیسی ساخته و معتقد است فوقسری در عین این که به هیچ کدام از آن سریالها شباهت ندارد، شبیه به همه آنهاست. او این سریال را این طور توصیف میکند: فوقسری یک سریال پلیسی، با اتفاقات، صحنهها و بازیهای جدی است که در آن موقعیتهای کمیک و طنز ایجاد میشود.
فیلمنامه سریال فوقسری براساس طرحی از فخیمزاده به قلم حسین ترابنژاد نوشته شده است. فخیمزاده میگوید: فیلمنامه این سریال متعلق به آقای ترابنژاد است. طرح مختصر اولیه سریال از من بود و بعد با ترابنژاد به طرحی کامل رسیدیم و ایشان هم زحمت نوشتن را به عهده گرفت.
آذر مهاجر/ جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
درگفتوگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کردهایم