پشت دیوارهای هر بند و سلول، جایی که مجازات، زندانیها را سالها تنها کرده، عقربههای ساعت معکوس شمارش میشوند. در سلولهای تاریکشان روزنه امیدی نیست. شاکی رضایت نمیدهد و متهمان روزگارشان را با عذاب وجدان و مرور روزی که خشم افسارگسیخته، جنایتکارشان کرد، قسمت میکنند. همه چیز در یک چشم بر هم زدن اتفاق میافتد، مرز بین خوبی و بدی آنقدر باریک و لاغر است که هرگز تصور نمیکنی در کمترین زمان میشود از آن عبور کرد. آنها که این راه را رفتهاند میدانند که پایان خشمهای آنی به قتلهایی منجر میشود که برای جبران آن تاوانی قابل پرداخت نیست. خشم که بالا میگیرد، کنترلش سخت است و زیرِ آتشِ پرخاشگری، لا به لای رفتارهای بدون فکر، پایانی هولناک رقم میخورد.
ما در اجتماعی زندگی میکنیم که مردمش خیلی زود عصبانی میشوند، پرخاشگری میکنند و زود هم پشیمان میشوند! آستانه تحمل که پایین میآید انگار نقطه جوش انتقام از دنیای بیرون، به اوج میرسد. نمود این معضل، مقایسه برخوردهای زنان و مردان در برابر دوربینهای مخفی در کشورهای اروپایی و پیشرفته نسبت به واکنش شهروندان ایرانی در موقعیتی مشابه است. آنها در برابر عجیبترین تلههای دوربین مخفی آرام و خندانند در حالی که تصور چنین شوخیهایی در کشور ما هرگز باورپذیر نیست.
بر اساس آمار امسال، جنایتهای آنی که گاهی بر سر مسائل کماهمیت مانند اختلاف در پارک خودرو، متلکپرانی، سوءتفاهم، شوخیهای بیجا، قدرتنمایی و... رخ میدهد،60 درصد قتلهای کشور را به خود اختصاص داده است.
قویترین مرد ایران به قتل رسید
بیست و پنجم تیر ماه سال 90 روحالله داداشی قویترین مرد ایران در یک درگیری خیابانی با ضربات چاقو به قتل رسید. وقتی آیینههای دو خودرو در ۴۵ متری گلشهر کرج با یکدیگر برخورد کرد جنایتی آنی رقم خورد. راننده یکی از این خودورها که از قویترین مردان ایران بود از خودرویش پیاده شد تا آینه را بررسی کند اما قبل از هر عکسالعملی یکی از سرنشینان خودروی مقابل با چاقو به سمتش حمله کرد. سه ضربه چاقو کافی بود تا روحالله داداشی با قطع شریانهای حیاتی به کام مرگ فرو رود.
بررسی دوربینهای مداربسته در محل حادثه، سرنخهای خوبی از خودروی عاملان جنایت را در اختیار تیم جنایی قرار داد. تا اینکه کارآگاهان در دو عملیات جداگانه، سه متهم پرونده را دستگیر کردند. آنها در تحقیقات به درگیری با روحالله داداشی و قتل او اعتراف کردند. عامل اصلی این قتل جنجالی در رابطه با جنایتش گفت: «وقتی از کنار خودروی روحالله عبور میکردیم آیینه خودروهایمان با یکدیگر برخورد کرد، یکی از دوستانم به او فحاشی کرد. همین موضوع باعث درگیری بین ما شد. پیاده شدیم و این آغاز درگیری مرگبار شد. طرف مقابلمان مردی قویهیکل بود و اگر با چاقو حمله نمیکردم، کتک میخوردم. در یک لحظه کنترلم را از دست دادم و با چاقویی که داشتم سه ضربه به او زدم، اما هرگز قصد کشتنش را نداشتم.»
قاتل داداشی سحرگاه سیام شهریور ماه همان سال، به دار مجازات آویخته شد.
قتل به خاطر شباهت «صمد» و «سمند»
سوءتفاهمی کوچک پسر دانشجو را به قاتل تبدیل کرد. لهجه خاص یک جوان، شک و تردید پسر تهرانی را بین دو واژه «سمند» و «صمد» برانگیخت تا او تصور کند دزدان قصد سرقت خودرواش را دارند.
همین موضوع کافی بود تا درگیری خیابانی به جنایت ختم شود. یازدهم مرداد 92 مأموران کلانتری 138 جنتآباد در جریان درگیری دو پسر جوان قرار گرفتند. با حضور مأموران در محل حادثه مشخص شد وقتی پسری بیست و دو ساله در مقابل خانهشان متوجه سارقان خودروی سمندش شده است با آنها درگیر شده که همین موضوع باعث چاقوکشی و در نهایت قتل این پسر جوان شده بود.
با دستور قاضی کشیک ویژه قتل پرونده با فرضیه «سرقت منجر به جنایت» در اختیار کارآگاهان قرار گرفت. تحقیقات نشان میداد همزمان با وقوع جنایت، یک دستگاه خودروی سوزوکی در زمان حادثه با سرعت از محل متواری شده است. با شناسایی مالک خودروی سوزوکی، کارآگاهان او را دستگیر کردند. تا اینکه راز هولناک این جنایت برملا شد.
اعترافات این متهم نشان میداد قتل فقط به دلیل یک سوءتفاهم رخ داده و تا قبل از آن انگیزهای برای جنایت وجود نداشته است.
متهم به کارآگاهان گفت: «منطقه جنتآباد را نمیشناسم و شب حادثه به طور اتفاقی در کوچههایش گم شده بودم. برای پرسیدن نشانی، خودرویم را در کنار خیابان پارک کرده و پیاده شدم. با تلفن همراهم مشغول صحبت با یکی از دوستانم به نام «صمد» بودم که او را با لهجه محلی «سمند» صدا میکنیم. ناگهان پسر جوانی که تصور میکرد من در رابطه با سرقت خودروی سمند او که در مقابل خانهشان پارک شده بود، صحبت میکنم با من درگیری لفظی پیدا کرد که به درگیری فیزیکی ختم شد. قصد کشتنش را نداشتم اما عصبانی بودم و به همین دلیل با چاقویی که در جیب داشتم، ضربهای به مقتول زدم و از محل متواری شدم.
این متهم پس از محاکمه در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به خاطر درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شد و در صورتی که نتواند رضایت اولیای دم را کسب کند به زودی به خاطر یک لحظه عصبانیت پای چوبه دار میرود.
مرد خیر، قاتل شد
وقتی مردی میوهفروش، میوه مجانی به فروشنده دورهگرد داد هیچکس تصور نمیکرد پشت این کار خیر جنایتی رخ خواهد داد. بیست و نهم دی ماه ماموران کلانتری 111 هفتچنار تهران در جریان یک درگیری در خیابان 16 متری امیری قرار گرفتند. تحقیقات اولیه نشان میداد میوهفروشی دورهگرد بر اثر ضربه چاقو به ناحیه گردن مجروح شده اما چند ساعت بعد مرد زخمی در بیمارستان حضرت رسول اکرم(ص) به کام مرگ فرورفت. تحقیقات پلیسی مشخص کرد که قاتل یکی از میوهفروشان محله است که پس از درگیری با میوهفروش دورهگرد او را به قتل رسانده است. عملیات کارآگاهان برای دستگیری متهم تنها 30 دقیقه طول کشید.
وقتی مرد متهم در برابر قانون قرار گرفت پرده از قتل بدون برنامهریزیاش برداشت و گفت: «او یک فروشنده دورهگرد بودکه از مغازه من خرید میکرد. هر بار که به اینجا میآمد من مقداری میوه مجانی هم به او میدادم، اما امشب وقتی به او میوه دادم به کمیت آن اعتراض کرد. از پرتوقعیاش عصبانی شدم و به همین خاطر با چاقویی که برای سبزیها در مغازهام داشتم او را تهدید کردم. همه چیز در یک چشم برهم زدن رخ داد و وقتی با او درگیر شدم تیغه چاقو به گردنش اصابت کرد و من از ترس متواری شدم.»
پرونده این متهم برای تحقیقات بیشتر به شعبه ششم بازپرسی دادسرای جنایی به ریاست قاضی مدیرروستا ارجاع شد.
ماموران شهرداری، پشت میلههای زندان
جنجالیترین پروندهای که در رابطه با قتلهای آنی پای چهار مرد را به دنیای جنایتکاران باز کرد، قتل یک کارگر شهری به دست ماموران سد معبر شهرداری در منطقه تهرانپارس بود. شانزدهم مرداد امسال در میدان ۱۹۶ غربی تهرانپارس حادثه مرگباری رخ داد.
یک راننده خودروی وانت وقتی برای خرید و فروش ضایعات پا به منطقه 4 تهران گذاشت در برابر خواستههای ماموران سد معبر شهرداری مبنی بر پرداخت ۱۵۰ هزار تومان پول حق تردد قرار گرفت. او مخالفت کرد و همین موضوع کافی بود تا راننده وانت در برابر چشمان پسرش مورد ضرب و شتم چهار مامور شهرداری قرار بگیرد. همه چیز در یک چشم بر هم زدن رخ داد تا اینکه مشت محکم یکی از مردان قویهیکل راننده وانت را از پای درآورد. همزمان با اینکه راننده وانت در شرایط مرگباری قرار گرفت عاملان حادثه از محل جنایت گریختند. علی چراغی که به دلیل ضربه سنگین به گیجگاهش به کما رفته بود، هفت روز بعد روی تخت بیمارستان جان سپرد و اینگونه بود که چهار مامور گشتزنی شهرداری در دعوایی خیابانی قاتل شدند.
با دستور بازپرس شعبه هفتم دادسرای جنایی تهران تیمی از کارآگاهان آگاهی وارد عمل شدند و پس از بازداشت پیمانکار شهرداری، چهار مأمور سدمعبر را بازداشت کردند.
نگاه کارشناس1
در دعواها از ابزار استفاده نکنیم
حسن تردست/ قاضی پیشین شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران: در قانون به قتلهایی که بدون سابقه قبلی رخ میدهد قتلهای اتفاقی میگویند. ماهیت این قتلها بدون توطئه و نقشه قبلی است، قاتل در این جنایتها زمانبندی و برنامهریزی نکرده بلکه تنها در شرایط بحرانی کنترل رفتارش را از دست داده و مرتکب قتل میشود. با این حال انگیزههای آنی که مقدمات وقوع این قتلها را فراهم میکند ناشی از خشم، عصبانیت و بعضا تهدید است. بهطوریکه گاهی مرتکب جنایت برای تهدید و ارعاب، آلت قتاله ـ وسیله قتل ـ را به سمت طرف مقابلش نشانه میگیرد، اما به دلیل عدم کنترل و یا واکنشی اشتباه باعث ضربهای کشنده میشود. پدیده نزاع و درگیریهای خیابانی که به جرح و یا قتل منجر میشود، نشان میدهد که روح خشونت در روابط مردم حاکمیت دارد. بهطور مثال پروندههای جناییای وجود داشته که از یک تصادف ساده، درگیری منجر به قتل یکی از رانندگان و یا سرنشینان خودروها رقم خورده است. هرچند متهمان این پروندهها در مقایسه با قاتلان بالفطره و یا جانیان، فاقد روح جنایی هستند، اما به هر حال به عنوان یک قاتل مجازات خواهند شد. کسانی که در درگیریها از ابزاری مانند چاقو، آجر، چوب، قفلهای عصایی و وسایلی از این قبیل استفاده میکنند ضریب ارتکاب قتل را افزایش خواهند داد. پس بهترین توصیهای که میشود برای جلوگیری از اتفاقات جبرانناپذیر کرد این است که افراد خشمگین در دعواها و درگیریها از ابزار استفاده نکنند. خیلی وقتها متهمان، افرادی موجه و متعادل هستند، اما چون در درگیریها برای تهدید و یا دفاع دست به ابزار قتاله برده، جنایتکار شدهاند. در خیلی از پروندههای قتلهای اتفاقی، مرتکب با خودش چاقو حمل میکرده تا اگر در شرایط پیچیدهای قرار گرفت از خود دفاع کند، اما با آغاز یک درگیری ناگهان ورق برمیگردد و چاقو عامل مرگ میشود. با این شرایط به نظر میرسد که اجتماع نیازمند فرهنگسازی گسترده است. در واقع بهترین شیوه برای جلوگیری از این ناهنجاری اجتماعی آموزش است. باید جامعه را نسبت به عواقب درگیریهای فیزیکی و حتی کلامی آگاه کرد. بخشی از این آموزش باید از طریق رسانهها صورت گیرد تا شهروندان در شرایط بحرانی با کنترل خشم بتوانند از وقوع جرایمی که در نهایت به ضرر خودشان تمام خواهد شد جلوگیری کنند.
نگاه کارشناس2
زنان کمتر از مردان مرتکب قتلهای اتفاقی میشوند
دکتر سعید خراطها/ آسیبشناس و مدرس دانشگاه: از نظر جامعهشناسان قتلهای آنی وجود ندارد و در واقعیت بهدلیل وجود زمینه قتل در افراد مختلف جامعه شاهد وقوع جنایت میشود، اما از منظر روانشناسی و نگاه آسیبشناسانه به این پدیده جنایی میتوان گفت فشارهای عصبی خاص و محرکهای شدید یکی از عوامل اصلی ایجاد قتلهایی است که افراد بیاختیار و یا بدون تفکر قبلی انجام میدهند. احساس قدرت در مردان شایع است و به عنوان یک ویژگی مردانه ارزیابی میشود. به همین خاطر مردان به نسبت بیشتری از زنان جنایتهای اتفاقی را رقم میزنند و علت این امر به تبع به خوی مردانه و مشارکت آنها در نزاعها و درگیریها برمیگردد. داشتن مهارت حل مساله و کنترل خشم از مهمترین علتهای دعوا بین افرادی است که شاید تا پیش از آن حتی یکدیگر را ندیده باشند. بررسی پروندههای متعدد مربوط به این نوع جرایم نشان میدهد فرهنگ خشونت در جامعه نفس میکشد و همراه با افراد جوامع بزرگ و بزرگتر خواهد شد. قانون، نظارتی بر ابعاد مختلف زندگی افراد ندارد و حقوق شهروندان ناشناخته است. خوب و بد تمییز داده نمیشود و همین موضوع باعث میشود تا افراد در موقعیتهای شغلی و اجتماعی جانبدارانه قضاوت کنند. با این حال امکانات محدود جامعه در وقوع این حوادث بیتاثیر نیست. به این معنی که اگر امکان پیگیری سریع اختلافهای جزئی، از طریق نهادهایی خاص و یا مراجعه به اورژانسهای اجتماعی در سطح شهرها فراهم شود، وقوع این جرایم هم به تبع کاهش پیدا خواهد کرد.
نگاه کارشناس3
در بخشش قاتل فرقی نیست
قاضی بستانزاده/ بازپرس شعبه دوم دادسرای جنایی تهران: شرایط محیط زندگی افراد جامعه نقش مهمی در وقوع جرایم آمیخته با خشم دارد. بهطور کلی قتلهای اتفاقی به آستانه تحمل افراد بستگی دارد و هر چه فشارهای عصبی، مشکلات اقتصادی، آلودگی هوا و تنشهای استرسزا در جامعه بیشتر شود، معضل عدم کنترل خشم در افراد بارزتر خواهد شد.
سبک زندگی یکی از مهمترین فاکتورهایی است که در پرونده این متهمان رسیدگی خواهد شد. به این معنی که اعتیاد، کمبود مسائل عاطفی و یا ارتباطات نادرست گاهی زمینهساز جرایمی میشود که حتی بدون نقشه قبلی رخ دادهاند. در نگاهی کلی به ماهیت این جرایم میتوان گفت کاربرد انواع سلاح سرد یکی از عوامل تاثیرگذار در وقوع قتلهای آنی در درگیریهای خیابانی و خانوادگی است. با این حال متهمان این پروندهها از دیدگاه شاکیان قابل گذشتتر به نظر میرسند. هرچند که دادسرا و قانون در شرایطی یکسان به این نوع پروندهها رسیدگی میکند، اما حق قصاص یا بخشش برای اولیای دم مقتولان وجود خواهد داشت. وقتی پرونده روال قانونیاش را طی میکند و زمان فرصتی برای تامل در تصمیمگیری، به اولیای دم میدهد امکان بخشیده شدن متهمان، از طرف خانواده مقتول امکانپذیر است. اما به هر حال این فرآیند برای متهمانی که سالها پشت میلههای زندان حبس میشوند، فرآیندی امیدوارکننده نیست و خیلی از آنها تا صدور حکم نهایی دادگاه با کابوس مرگ زندگی خواهند کرد.
نگاه کارشناس4
آستانه تحمل را بالا ببرید
دکتر علی نجفیتوانا/ جرمشناس و رئیس کانون وکلای مرکز: قتلهای اتفاقی همانطور که از نامش مشخص است به قتلهایی گفته میشود که قاتل برای ارتکاب قتل، هیچ برنامه یا انگیزهای نداشته است. نزاعهای خیابانی که براساس آمار پلیس درصد بالایی از قتلهای خیابانی را به خود اختصاص دادهاند، در این دسته از جنایتها قرار میگیرند. قربانیان قتلهای اتفاقی تنها عابران، رانندگان و افراد ناشناس نیستند و گاهی افراد خانواده نیز قربانی قتلهای اتفاقی میشوند.
مهمترین دلیل در ارتکاب قتلهای اتفاقی، کاهش آستانه تحمل افراد جامعه است که مشکلات اقتصادی، روانی و خانوادگی در کاهش آستانه تحمل نقش دارد. سیاستگذاران اجتماعی جامعه برای مقابله با قتلهای اتفاقی بهتر است برای افزایش نشاط و شادابی در جامعه گام بردارند و فرهنگ احترام به حقوق یکدیگر نهادینه شود. پلیس هم باید ابزار ارتکاب این جنایتها را جمع کند تا شاهد جنایتهای تلخ نباشیم. اگر در یک نزاع چاقو، چوب و میله در دسترس طرفین نباشد، احتمال وقوع قتل کاهش پیدا میکند.
نگاه کارشناس5
توجه به بازیگران پنهان
دکتر اصغر مهاجری، جامعهشناس و استاد دانشگاه: از منظر جامعهشناسی قتلی با عنوان «آنی یا اتفاقی» وجود ندارد. بلکه از نظر جامعهشناس مجموعهای از شرایط، دست در دست هم میدهند تا فرآیند یک قتل ایجاد شود. وقتی برای یک فرد شرایط یک قتل آماده میشود دیگر نمیتوان گفت این حادثه یا جنایت آبستن یک اتفاق آنی بوده است، زیرا همه عوامل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، امنیتی و خانوادگی شرط کافی و آخر را به صورت بازیگری پنهان، در فرآیند قتل مهیا میکنند. به تعبیر دیگر میتوان گفت وقتی همه خواب بودند یا حواسشان به جامعه و اتفاقهای اطرافش نبود، انگیزههای جنایت، در بستری پنهان رشد خواهد کرد. قتل یک امر اجتماعی است و عوامل اجتماعی در وقوع قتلهای آنی سهم بسزایی دارند، همین که جامعه یک قاتل را پرورش داده است یعنی بستر این اجتماع، ظرفیت ایجاد جرم را در فرد ایجاد کرده است. در واقع میتوان گفت به جز محاکمه قاتل که در محاکم کیفری به قوه خودش باقی خواهد ماند، باید جامعه را هم محاکمه کرد. راهکار پذیرش مسئولیتهای اجتماعی در چنین رخدادهایی در چهار بند خلاصه میشود:
1ـ پژوهش و تبیین درست قتلها: به این معنی که در جامعه ما دیوار قهر بین نظام قضایی و اجرایی و همچنین پژوهشگران و دانشگاهیان ایجاد شده است و در واقع همکاری و تعاملی بین این نظامها وجود ندارد و این تعامل باید ایجاد شود.
2ـ مسئولیت اجتماعی در جامعه فرهنگپذیر شود: همه شهروندان در جامعه تصور میکنند که مشکلاتشان را باید بهصورت فردی حل کنند، غافل از اینکه راهحلهای فردی هرگز به اندازه همفکری و تعامل جمعی دقیق و کامل نخواهند بود.
3ـ سازمانهای جامعه سازمانهایی اجتماعی شوند: یعنی نهادها و ادارات قبل از انجام هر وظیفهای که بر دوششان است، پیشگیری لازم را در جهت خدماتی که ارائه میدهند در جامعه اتخاذ کنند؛ مانند نظام قضایی که قبل از رسیدگی به جرایم باید در جهت پیشگیری از وقوع جرم تلاش خود را در سطح جامعه به حداکثر برساند. 4ـ سهم عوامل اجتماعی را جدی بگیریم: در وقوع جرم و قتلهای اینچنینی که ماهیتی آنی دارند باید سهم عوامل اجتماعی را بیشتر از عوامل فردی بدانیم. بازیگران پنهان در فرآیند وقوع جرم باید شناسایی شوند تا قضاوت در این جرایم بهطور عادلانهتری انجام شود.
بهناز مقدسی / تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد