میگوید: میترسم روزی تو را نشناسم، میگویند پیری، فراموشی میآورد. میگویم: نترس چراکه جوانی من محصول پیری توست و این محصول هیچگاه آفت فراموشی نمیخورد. پدرم پیر شده، اما هنوز صدای اللهاکبر نماز صبحش، جوان و تازه مانده است، هنوز روزهای داغ تابستان بر روزههای رمضانش فائق نیامده و هنوز هم روز اول عید همگی منتظر اسکناسهای نویی هستیم که قبل از هرکس از او عیدی بگیریم. مادرم هم پیر شده است، چین و چروک صورتش، از گذر ایام حکایتها دارد، بیماری قلبی و مرض قند، مشتمشت قرص را به او تحمیل میکند اما آنها، قهرمانان زندگی من هستند و همچون کوه پشت من ایستادهاند.
عوامل افسردگی دوران کهنسالی
اولین نشانههای افسردگی، پس از تنهایی به وجود میآید. مرگ همسر و تنهایی پس از آن، یکی از بدترین اتفاقات این دوران است. بازنشستگی از کار هم، به این تنهایی دامن میزند. علاوه بر این، کاهش سلامت سبب مصرف داروهایی میشود که افسردگی و ناراحتیهای روحی، از عوارض جانبی این داروهای شیمیایی است. به تمام این مشکلات ترس از مرگ، اضطراب از روبهرویی با مشکلات مالی و ترس از ناتوانی برای اداره خویشتن را نیز اضافه کنید. زمانی که افسردگی در سطح متوسط قرار دارد سالمندان واکنشهایی نظیر گریه از خود نشان میدهند، اما در موارد جدیتر آنها میگویند که دوست دارند گریه کنند، اما نمیتوانند و بدتر از این زمانی است که آنها مدام از مرگ صحبت میکنند و هر لحظه انتظار مردن را میکشند.
چند راهکار ساده
به سالمندان حس مفید بودن بدهید: ممکن است سرعت کار سالمندان زیاد نباشد، اما آنها بسادگی میتوانند کارهایی که نیاز به دقت و حوصله بیشتری دارد را انجام دهند. دستور یک غذای سنتی را از مادربزرگتان بپرسید یا از پدربزرگتان بخواهید وقتی از پارک برمیگردد کمی خرید کند.
حتی میتوانید چند دقیقهای موهایتان را به دستشان بسپارید تا برایتان ببافند. خلاصه اینکه راههای مختلفی وجود دارد تا از آنها کمک بگیرید، تا آنها حس نکنند در این سنین سربار شما هستند.
سالمندان را به نگهبان خانه تبدیل نکنید: یکی از سادهترین کارها برای افسرده کردن سالمندان، این است که در سفرها و مهمانیها به دلیل ناتوانی یا بیحوصلگیشان، آنها را تنها بگذارید چراکه طولی نمیکشد که احساس میکنند نگهبان خانه شما شدهاند. اگر میزبان شما شرایط خاصی دارد مثلا مهمانی پرسروصدایی در انتظارتان است یا خانه او پلههای زیادی دارد، این شرایط را برای مادربزرگ یا پدربزرگ توضیح دهید و تا حد امکان کسی را در خانه بگذارید تا تنها نمانند. میتوانید از خواهر یا برادری که به این مهمانی دعوت نشدهاند بخواهید آن شب را به منزل شما بیاید.
اجازه ندهید اعتماد به نفسشان ضعیف شود: پدربزرگ و مادربزرگتان را درک کنید، آنها از یک سو به گذشتهای فکر میکنند که دیگر برنمیگردد و از سوی دیگر به آیندهای که چندان درخشان نیست. از نظر جسمی روز به روز ضعیفتر میشوند و همین سبب میشود اضطراب و نگرانی زیادی را تجربه کند. گاهی حرفهایی میزنند یا کارهایی میکنند تا شما بیشتر به آنها توجه کنید پس گمان نکنید که قصد دارند شما را اذیت کنند بلکه بدانید به دنبال اندکی توجه بیشتر هستند. پس سعی کنید که حس زیبایی و جوانی را در آنها زنده کنید.
خودتان صورتشان را اصلاح کنید، موهایشان را رنگ کنید، اگر هنوز دوست دارند از حنا استفاده کنند مانعشان نشوید، لباسهای نو برایشان بخرید و به همان اندازه که به اتوی لباس خودتان اهمیت میدهید، آراسته بودن آنان نیز برایتان مهم باشد. تمام این کارها برای این است که آنها حق دارند که هنوز زیبا باشند و زندگی کنند.
بخشی از خانه را به آنها اختصاص دهید، حتی شده یک کشو! اگر مادربزرگ یا پدربزرگتان مهمان خانهشما شدهاند، برایشان فضایی شخصی را فراهم کنید. شاید دیده باشید که سالمندان برخی از لوازم خود مثل پول یا جواهراتشان را در رختخواب یا زیر بالش میگذارند، اگر به آنها فضایی شخصی بدهید، خیالشان را راحتتر میکنید بخصوص که سالمندان در این سنین وسایلی دارند که چندان تمایل ندارند دیگران آنها را ببیند، مثل دندان مصنوعی.
بنابراین اگر خانهتان بزرگ است و امکان اختصاص دادن یک اتاق به آنها را دارید حتما این کار را انجام دهید، اگر خانهتان کوچک است یک کمد یا کشو را برایش خالی کنید و کلید آن را به خودش بدهید.
به آنها گوش دهید و توجه کنید: یکی از مهمترین کارهای شما در برابر آنها خوب گوش دادن است. ممکن است سخنان مادربزرگ برای چندمین بار تکراری باشد، اما شما باید مثل بار اول به آنها توجه کنید، فراموش نکنید تنهایی و بازنشستگی اتفاق خاص و جدیدی را به ارمغان نیاورده تا آنها برایتان سخنی نو داشته باشند و کهولت سن این را هم از یادشان برده، که خاطره عید سال 62 را تا به حال، بارها برایتان تعریف کردهاند.
پدربزرگها و مادربزرگها هنگام تعریف کردن خاطرات دوران جوانیشان یا افسانهها و داستانهای قدیمی احساس خوبی دارند پس به فرزندانتان هم بیاموزید که شنوندگان خوبی باشند.
مراقب باشید که او به طور منظم تحت نظر پزشک باشد: بعضی از داروهایی که سالمندان استفاده میکنند دارای عوارض افسردگی است، بد نیست درباره این داروها با پزشک مشورت کنید. همچنین برنامه غذایی سالم و مقوی که سرشار از میوه، سبزیجات، ویتامینها، مواد معدنی و پروتئینهاست را برایش فراهم کنید.
درست کردن یک غذای جداگانه برای آنها نه تنها سبب تامین سلامت جسمیشان میشود، همچنین تداعیکننده میزان مهم بودنشان در نزد شماست. و در آخر اینکه افسردگی یک زنگ خطر است، زیرا سالمندانی که افسرده میشوند به احتمال بیشتری دچار آلزایمر، سکته مغزی، دیابت و سایر بیماریهای جسمی میشوند. (شیما نادری / چاردیواری، ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد