دوره اول
بهرام رادان با «شور عشق» به سینما آمد؛ آخر دهه 80 طبعال اولین انتخاب محل ارزیابی توانایی یک بازیگر نیست. رادان ام جزو چشم رنگی های سینما تعریف شد که احتمالا چند صباح دیگر فراموش می شود؛ به ویژه آن که داستان «شور عشق» فیلم موفقی از آب درنیامد و بر این سوءتفاهم دامن زد. او در دومین انتخابش «آواز قو» شمایل جوان عاصلی و معترض ابتدای دهه هشتاد را بر تن کرد و نشان داد برای ماندن آمده. در ادامه هم سعی کرد انتخاب های معقول تری داشته باشد و در نهایت خیلی زود به سیمرغ فجر رسید تا مسیرش را آگاهانه تغییر دهد.
بهترین انتخاب
* آواز قو
بهترین انتخاب بهرام رادان در سال های نخست بازیگری «آواز قو» است. فیلم به دلیل گشایش سیاسی دوران اصلاحات، تلاش کرد حرفی ورای دغدغه های دختر - پسری مرسوم بزند. در این فضا حرف «آواز قو» به دل خیلی از جوان ها نشست و البته بازی پرعصیان رادان و چهره جذابش حس همراهی مخاطب را دو چندان کرد.
شاید اگر فیلم پرداخت و قوام بهتری می داشت، شمایل این جوان عاصی بیش از پیش در ذهن می ماند اما در همین مقدار هم او با ایفای نقش پیمان فدایی، کامی بلند در سینما برداشت و می توان گفت جایگاه خود را تثبیت کرد.
نامزدی کسب جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد از پنجمین جشن خانه سینما در سال 1380 مهر تاییدی بود بر دومین انتخاب.
بدترین انتخاب
* رز زرد
بدترین انتخاب بهرام رادان در این دوره «رز زرد» است. داریوش فرهنگ قرار بود فیلمی دلهره انگیز و ترس آور بسازد اما حتی الفبای ساختار اینگونه فیلم ها را رعایت نکرد تا یکی از بدترین فیلم های کارنامه اش رقم بخورد.
شاید خط کلی فیلمنامه و اعتبار نام داریوش فرهنگ، رادان را به پذیرش نقش واداشته اما در نهایت خروجی فیلم، اثری ضعیف شد و او یکی از بازی های بدش را تجربه کرد.
البته اگر نقدهای مکتوب را مرور کنیم، کمتر نوشته ای هست که به بازیگران فیلم و از جمله رادان خرده گرفته باشد. نوک پیکان انتقاد منتقدان متوجه داریوش فرهنگ است. بهرام رادان بعد از این فیلم عزمش را برای فیلم های بهتر جزم کرد؛ تلاشی که خیلی زود جواب داد.
انتخاب جاه طلبانه
* گاوخونی
فیلم «گاوخونی» انتخاب جاهطلبانه رادان در دوره اول است. او که جنس انتخاب هایش به سمت فیلم های گیشه دار بود، در فیلمی خاص ازی کرد و علاقه اش را به اینگونه سینمایی نشان داد.
بهروز افخمی رمان تحسین شده جعفر مدرس صادقی را به شیوه نامتعارف تصویر کرد و البته با وجود اکران محدود مورد توجه منتقدان و علاقمندان سختگیر سینما قرار گرفت.
در این فیلم 70 دقیقه فقط صدای رادان به گوش می رسید و بعد از آن بود که تصویرش هم در قاب قرار گرفت. او این ریسک را به خاطر فضای خاص رمان و کارگردان مطرحی چون بهروز افخمی پذیرفت و مزدش را هم گرفت. دریافت تندیس حافظ در سال 1383 «گاوخونی» زمینه انتخاب های جسورانه بعدی او را فراهم کرد.
انتخاب نافرجام
* آبی
همه شرایط حکایت از توفیق فیلم «آبی» داشت. حمید لبخنده بعد از کارگردانی دو سریال پرمخاطب «در قلب من» و «در پناه تو» به سینما آمد تا نخستین فیلمش را تجربه کند. فیلمنامه اگرچه تمی آشنا داشت اما می شد حداقل به گیشه اش امید داشت.
ویژگی مهم دیگر فیلم از منظر بهرام رادان، بازی مقابل سوپراستار وقت سینما یعنی هدیه تهرانی است، آن هم در شرایطی که او سومین گامش را قرار است در سینما بردارد.
مسئله دیگر این که فیلم در دفتر هدایت فیلم تولید می شد؛ دفتری با اعتبار بالا در جغرافیای سینمای ایران... «آبی» اما نتوانست حداقل انتظارها را برآورده سازد. فیلم شکست کاملی برای لبخنده بود تا جایی که دیگر هیچ گاه سراغ سینما نرفت.
سهم سینمای بدنه
* شش فیلم
بهرام رادان قبل از دریافت نخستین سیمرغ بلورینش، در هشت فیلم سینمایی بازی کرد که غالبا در تعریف سینمای بدنه قرار می گیرند. «گاوخونی» و «شمعی در باد» فیلم های خاص و متفاوت او است که از قضا اولی اکران محدودی هم داشت اما دومی به اندازه خودش گیشه داشت.
به هر حال شمایل بهرام رادان خیلی زود تهیه کنندگان را قانع کرد تا از او به عنوان ویترینی مطمئن استفاده کنند. طبعا او برای ادامه فعالیت و ریشه دواندن در سینما به این دیده شدن نیاز داشت. هر چند رد تلاش هایش برای متفاوت بودن قابل لمس است اما نمی توان از الزامات سینمای بدنه فرار کرد. نکته جالب اینکه بیشتر فیلم هایی که نام رادان در آن دیده می شد، به فروش بالایی دست یافتند و در گیشه موفق بودند.
مهمترین دستاورد
طبعا «دیده شدن» و «تثبیت شدن» مهمترین دستاورد بهرام رادان در دوره اول فعالیت در سینما است. او آرام آرام تلاش کرد از یک بازیگر صرفا تجاری فاصله بگیرد و در فیلم های خاص هم بازی کند.
«شمعی در باد» ساخته پوران درخشنده ادامه همان دغدغه ای است که پیش تر در «گاوخونی» نشان داده بود. رادان برای این فیلم برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از بیست و دومین جشنواره فجر در سال 1382 شد تا نقطه عطف اول کارنامه بازیگریش با «شمعی در باد» رقم بخورد.
بعد از آن نگاه ها به این بازیگر تغییر کرد و مورد توجه کارگردان های بزرگ سینما قرار گرفت. حالا رادان خیلی زود به جایزه ای که خیلی ها سال ها آرزوی آن را داشتند رسیده و باید گام های بعدی را متفاوت بردارد.
دوره دوم
بهرام رادان بعد از تصاحب سیمرغ بهترین بازیگر جشنواره بیست و دوم همه تلاشش را به کار می بندد که انتخاب های درستی داشته باشد و وزن کارنامه اش را نه فقط به لحاظ کمی بلکه به لحاظ کیفی افزایش دهد. از همین رو در کارنامه او در این دوره نام کارگردانانی چون مسعود کیمیایی، رخشان بنی اعتماد، سیروس الوند و ابوالحسن داودی دیده می شود.
او در این دوره به خیلی از پیشنهادهایش که اکثرا متعلق به سینمای تجاری و از نوع فیلم های دوره اول کارنامه کاری اش پاسخ منفی می دهد.
بهترین انتخاب
* گیلانه
بی شک بهترین انتخاب رادان در این دوره، فیلم «گیلانه» است. او با تیزهوشی هر چه تمام تر نقش اسماعیل را در «گیلانه» به دست آورد تا هم به واسطه کار با رخشان بنی اعتماد به کارنامه اش وزن و اعتبار بدهد و هم اینکه با ایفای یک نقش سخت و بی دیالوگ، توانایی های خود را به عنوان بازیگر به رخ بکشاند.
او هر چند پیش از این توانسته بود جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره را از آن خود کند اما «گیلانه» و نقش «اسماعیل» همان بزنگاهی بود که می توانست خودش را به عنوان یک بازیگر صاحب تکنیک تثبیت کند.
رادان در نهایت به خوبی از پس این نقش سخت برآمد و نشان داد بازیگری است که می توان همه جوره روی او حساب کرد.
بدترین انتخاب
* ازدواج صورتی و چهار انگشتی
انتخاب «ازدواج صورتی» در میان سیل فیلمنامه هایی از این جنس که در آن دوران به رادان پیشنهاد می شد، کمی عجیب به نظر می رسید اما در هر حال این فیلم را قرار بود منوچهر مصیری بسازد که دوسال قبلش با فیلم «دنیا» همه را شگفت زده کرده بود.
از طرف دیگر حضور خسرو شکیبایی و فاطمه گودرزی هم در جمع بازیگران نوید این را می داد که یک فیلم کمدی خوش ساخت از دل کار بیرون بیاید اما نتیجه تبدیل به یک فاجعه تمام عیار شد.
«چهار انگشتی» هم فیلم بد دیگر کارنامه اوست که شاید بازی در دو نقش متفاوت و گریم های عجیب یکی از کاراکترها، رادان را برای پذیرش آن وسوسه کرد.
انتخاب جاه طلبانه
* تقاطع
درست در سال های تثبیت و در حالی که تبدیل به بازیگر محبوب مردم شده بود و به نوعی حضورش گیشه یک فیلم را تضمین می کرد، دست به انتخابی جاه طلبانه زد و تصمیم گرفت تا در فیلم «تقاطع» عهده دار یک نقش منفی شود.
او با وجود اینکه برای بازی در نقش جوان اول و مثبت فیلم به کار دعوت شده بود ترجیح داد تا نقش منفی فیلم را بازی کند. او دوباره از این فرصت استفاده کرد تا بار دیگر و این بار در فیلمی قابل اعتنا عهده دار نقش کاراکتر بدمن فیلم باشد تا به این ترتیب باز هم بخشی دیگر از توانایی هایش را به رخ بکشد. نقش «پدرام» در «تقاطع» تا به اینجا بهترین نقش منفی کارنامه کاری این بازیگر است.
انتخاب نافرجام
* سربازهای جمعه و حکم
در ادامه پربار کردن کارنامه اش به پیشنهاد مسعود کیمیایی برای بازی در «سربازهای جمعه» پاسخ مثبت می دهد. انتخاب به درستی انجام شده، کیمیایی بعد از ماجراهای سفرش به کانادا به ایران برگشته و می خواهد با سربازهای جمعه خودی نشان دهد.
جمعی از بهترین بازیگرن آن سال ها هم در فیلم حضور دارند از جمله محمدرضا فروتن، پژمان بازغی و مریلا زارعی؛ بنابراین همه چیز مهیاست تا رادان حضور پربار در یکی از فیلم های کیمیایی را تجربه کند اما نقشش، نقشی نیست که در این میان دیده شود، یکی از سربازها که فقط هست.
این ماجرا به شکلی دیگر در «حکم» در دومین همکاری او با کیمیایی هم اتفاق می افتد. نقش او کاملا زیر سایه نقش دیگران قرار می گیرد.
سهم سینمای بدنه
* 3 فیلم
سه فیلم «ازدواج صورتی»، «چهار انگشتی» و «رستگاری در هشت و بیست دقیقه» آثاری هستند که کاملا متعلق به سینمای بدنه هستند. تکلیف دو فیلم اول مشخص است، اولی قرار بود یک کمدی خوش ساخت بفروش باشد و دیگری یک پلیس گانگستری که البته هیچکدام از آنها از آب و گل درنیامدند.
هر دو در زمان اکران شکست سنگینی خوردند و فروش نکردند اما فیلم آخری، فیلمی کاملا بلاتکلیف بود؛ فیلمی که قصد داشت کاملا با سوءاستفاده از فضای موجود آن سال ها و پرداختن به گروه های فشار و ... این قبیل موارد گیشه را به اصطلاح بترکاند. فیلمی که آن هم سرنوشتی بهتر از دو فیلم دیگر نداشت.
مهمترین دستاورد
* حضور در سنتوری
بهرام رادان خیلی تیزهوشانه در مسیری حرکت کرد و دست به انتخاب هایی زد که در نهایت مسیرش در پایان این دوره منتهی به حضور در فیلم «سنتوری» شد. بازی های متفاوت و قابل اعتنا، جلب اعتماد کارگردانان صاحب نام برای حضور در آثارشان همه و همه دست به دست هم داد تا داریوش مهرجویی که برای انتخاب نقش «علی سنتوری» کاملا بلاتکلیف بود، رادان را برای این فیلم انتخاب کند؛ انتخابی که در نهایت بیش از آنکه به نفع رادان تمام شود، به نفع مهرجویی و سنتوری تمام شد و رادان توانست با یک بازی استثنایی، «علی سنتوری» را در حافظه تاریخی سینمای ایران ثبت کند.
دوره سوم
فیلم «سنتوری»، همکاری با داریوش مهرجویی و کسب دومین سیمرغ بلورین کار بهرام رادان را به شدت سخت کرد! حالا او باید هم حواسش به نقش باشد و هم نام کارگردان؛ این دغدغه همچنان به خوبی مشهود است. او در فیلم هایی بازی می کند که حداقل کارگردانی مطرح داشته باشد. به جز کارناوال مرگ (رضا اعظمیان/ حبیب الله کاسه ساز) و نقش و نگار (علی عطشانی)، کارگردان های همه فیلم های او معتبر و شاخص هستند. رادان بعد از کسب سیمرغ دوم همچنان پرکار بود اما در اواخر دهه هشتاد ترجیح داد گزیده کار شود. او به دل مشغولی های دیگر مثل تهیه کنندگی و کار موسیقی پرداخت.
بهترین انتخاب
* سنتوری/ بی پولی
«سنتوری» و «بی پولی» نه تنها بهترین انتخاب های دوره سوم بازیگری بهرام رادان که جزو درخشان ترین نقش های کارنامه بازیگری او است. او با نقش علی در فیلم «سنتوری» شمایلی متفاوت از جوان معتاد به تصویر کشد و حتما به عنوان یکی از ارجاعات ماندگار این جنس نقش ها در سینما خواهد ماند.
رادان هم از سوی داوران جشنواره فجر، هم مخاطبان سینما و هم منتقدان ستایش شد.
«بی پولی» دیگر فیلم تحسین شده رادان است. او اینجا هم دو سرنوشت متفاوت دارد و باید نوع بازی اش را متناسب با سرنوشت هماهنگ کند. ابتدا نقش مردی متمول نو کیسه را دارد که از بالا به همه نگاه می کند و در ادامه به خاطر ورشکستگی باید شکل دیگری از بازی ارائه دهد.
بدترین انتخاب
* یکی از ما دو نفر
جنس سینمای تهمینه میلانی مشخص است. از فیلمنامه «یکی از ما دو نفر» می توان به نوع دغدغه خانم میلانی پی برد اما بهرام رادان می پذیرد در فیلم بازی کند. شاید بعد از بازی در چند فیلم که قرار بود «خاص» شوند و نافرجام ماندند، او مستقیما به گیشه فکر کرده. حق دارد همانطور که یک سال قبل تر هم با «آدم کش» دست به این تجربه زده بود منتهی کستینگ و فیلمنامه شعاری و خام «یکی از ما دونفر» یکی از بدترین انتخاب های رادان را قم زد.
او که در گام های اول پارتنر هدیه تهرانی بود، پذیرفت مقابل بازیگری در حد السا فیروزآذر قرار گیرد. بدتر اینکه فیلم یکی از بدترین آثار کارنامه تهمیه میلانی هم هست.
انتخاب جاه طلبانه
* تهران 1500
بهرام عظیمی سال ها روی اولین انیمیشن بلند سینمایی ایران کار می کرد؛ چند نفر از بازیگران مطرح را دور هم جمع کرد و در نهایت نوروز 93 «تهران 1500» اکران عمومی شد.
بهرام رادان هم در ادامه تجربه گرایی و البته جاه طلبی اش در این انیمیشن نقش راننده تاکسی را برعهده گرفت. پاشنه آشیل انیمیشن فیلمنامه قوام نیافته آن بود که باعث شد «تهران 1500» اتفاقی ویژه در سینمای ما رقم زند.
به هر حال رادان این بار اجازه داد شمایلش تبدیل به تصویری انیمیشنی شود و تجربه ای تازه به کارنامه اش اضافه کند. از قضا او ایفاگر یکی از کاراکترهای شیرین فیلم بود و بخشی از خصلت بازیگری اش به خوبی در این نقش انیمیشنی ارائه شد.
انتخاب نافرجام
* راه آبی ابریشم/ تردید
محمد بزرگ نیا کارگردان صاحب نام و محترم سینمای ما است. او بعد از ساخت فیلم های تحسین شده «کشتی آنجلیکا»، «طوفان» و «جنگ نفت کش ها» قصد داشت این بار فیلمی عظیم روی آب بسازد.
تبحر او و امکاناتی که در اختیار داشت، خیلی ها را به «راه آبی ابریشم» به شدت امیدوار کرد. حاصل اما شکستی به تمام معنا بود که نه مورد توجه منتقدان قرار گرفت و نه مخاطبان. طبعا برای بهرام رادان هم نتیجه ای جز افسوس باقی نماند.
«تردید» دیگر تجربه نافرجام رادان است. واروژ کریم مسیحی 17 سال پس از فیلم موفق «پرده آخر» سراغ اقتباسی از نمایشنامه هملت رفت. فیلم در جشنواره فجر به سیمرغ هم رسید اما هیچ توفیقی میان مخاطبان نیافت.
سهم سینمای بدنه
* 4 فیلم
کم شدن سهم فیلم های بدنه در کارنامه بازیگری رادان نشان می دهد که در دوره سوم بیش از همه دغدغه حضور در فیلم های خاص داشته. نکته جالب اینکه غالب فیلم های بدنه عمدتا متعلق به چند سال اخیر است.
کارناوال مرگ (رضا اعظمیان/ حبیب الله کاسه ساز) از آثار ضعیف او است که دستاوردی برایش نداشت و فیلم در گیشه شکست خورد.
«آدم کش» ساخته رضا کریمی، بازگشت او به گیشه محسوب می شود. رادان در کنار حامد بهداد یکی از فیلم های گیشه ای قابل دفاع را بازی کرد. «یکی از ما دو نفر» اما همانطور که گفتیم فیلم ضعیف کارنامه رادان محسوب می شود؛ برعکس دیگر فیلم خانم میلانی یعنی «آتش بس 2» که امسال جزو فیلم های پرفروش لقب گرفته.
مهمترین دستاورد
بهرام رادان به سقف خواسته های معمول در بازیگری رسیده است. آیا او به همین مقدار بسنده می کند، آن هم در دوره ای که گیشه سینمای ما معطوف به استارها نیست؟ البته که بازیگر باهوشی چون رادان قدر چنین موقعیتی را می داند و به فکر گسترش تجربیات متنوعش در سینما است.
او در دوره سوم بازیگری با کارگردان های مطرح همکاری داشته تا از این منظر هم کارنامه اش پر و پیمان شود. رادان بعد از یک دوره گزیده کاری، سراغ تجربیات تازه ای مثل تهیه کنندگی و آواز خواندن رفت و حالا بار دیگر تمرکزش را روی بازیگری قرار داده.
بازی در فیلم سخت «حکایت عاشق» و همکاری با مصطفی کیایی در فیلم «عصر یخبندان» احتمالا نام او را در جشنواره امسال بار دیگر سر زبان ها خواهد انداخت. (روزنامه هفت صبح - وحید سمیعی)
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد