جام جم سرا: حالا واقعا در مقابل افرادی که بعد از هر ناراحتی و عصبانیتی قهر میکنند و از خانه بیرون میروند، چکار میتوان کرد؟
در این باره دکتر آناهیتا خدابخشی، مشاور خانواده و عضو هیأت علمی دانشگاه خاتم(ص) راهکارهایی ارائه کرده است که اطلاع از آنها ممکن است برایتان مفید باشد.
دلخوری یا قهر؟
همه ما در زندگی اجتماعی و زناشویی در موقعیتهایی قرار میگیریم که شرایط مطابق میلمان نیست؛ گاهی حرفی میشنویم که بهنظرمان توهینآمیز است، گاهی فکر میکنیم مورد ظلم واقعشدهایم، در حقمان اجحاف شده یا تحقیر شدهایم و... در چنین شرایطی، هرکس با توجه به ویژگیهای شخصیتی، تربیت خانوادگی یا نوع برداشت خود از مسائل، واکنش خاص خود را خواهد داشت؛ عدهای بلافاصله حرفشان را میزنند و به قول معروف از خود دفاع میکنند. عدهای ترجیح میدهند سکوت کنندتا زمان مناسبی پیدا کنند. بعضی افراد هم قهر میکنند.
فراموش نکنیم همه ما هر روشی را که انتخاب کنیم میخواهیم به نوعی مسئله را حل کنیم و در واقع به حس بهتری برسیم. ولی واقعا با کدام روش به چنین هدفی دست پیدا میکنیم؟مثلا کسانی که قهر میکنند، نهتنها نمیتوانند مشکلی را حل کنند بلکه به نوعی ضعف و ناتوانی خود را از رویارویی با مشکل موجود نشان میدهند و در واقع اعتراف میکنند که روش دیگری برای حل اختلافات خود پیدا نمیکنند.
البته گاهی سکوت میتواند کمککننده باشد ولی نباید آن را با قهرهای طولانی مدت اشتباه گرفت. در واقع همه ما گاهی از همدیگر دلخور میشویم و به فضا و زمانی برای فکر کردن و تصمیمگیری بهتر نیاز داریم ولی این موضوع باقهر کردن فرق دارد. معمولا کسی که قهر را انتخاب میکند، با احساسی ناشی از کینه و خشم ومورد ظلم واقع شدن روبهرو میشود و قدرت تفکر و تحلیل را از خود و طرف مقابلش سلب میکند.
بدینترتیب میبینیم که قهرهای طولانی مدت بهمعنای تسلیم و اعلام ناتوانی برای حل مشکلات است و فقط زمان ما را برای رسیدن به حس بهتر و حل واقعی مشکلات به تأخیر میاندازد.
چرا بعضیها بیشتر قهر میکنند؟
اگر بخواهیم بدانیم که چه نوع شخصیتهایی بیشتر قهر میکنند و علت این کار آنها چیست، باید بدانیم که قهر هم مثل بسیاری از شیوههای برخورد با مشکلات، در همه افراد یکسان نیست؛ درست همانگونه که بعضی مواقع، اضطراب و استرس را تجربه میکنیم ولی بعضی افراد را بیشتر بهعنوان افراد مضطرب میشناسیم، در مورد قهر کردن هم همینطور است؛ یعنی بعضی افراد هم بیشتر قهر میکنند و زودتر از دیگران میرنجند و آزرده خاطر میشوند و این کمکم بهصورت ویژگی شخصیتی آنها شناخته میشود.
شاید بتوان گفت افرادی که بیشتر قهر میکنند توانایی کلامی کمتری نسبت به دیگران دارند. شاید فکر میکنند دلیلی برای حرف زدن وجود ندارد یا اصلا فکر میکنند حرف زدن فایدهای ندارد.
دلیل دیگر این است که معمولا این افراد چون وقتی در کودکی قهر میکردهاند و به چیزی که میخواستهاند، میرسیدهاند؛ همین موضوع کمکم باعث شده که قهر کردن بهعنوان بخشی از شیوههای رفتاری آنها تبدیل شود. اینها افرادی هستند که تصور میکنند بهترین کار برای تسلط روی افراد، این است که آنها را تحت کنترل درآورند. البته این شیوه برخورد، خودخواهانه بهنظر میرسد چون بدینترتیب فرصت حرف زدن را از طرف مقابل هم سلب میکنند.
فرزندان را در قهر دخالت ندهید
درصورت وجود فرزند، زوجین نباید به هیچ وجه آنها را در قهر و دعواهای خود دخالت دهند. بعضی وقتها پدر یا مادر، فرزندشان را سپر بلا کرده یا به او القا میکنند که ما بهخاطر تو در این زندگی ماندهایم. به این شیوه رفتاری «مثلثسازی» میگویند؛ چون بدون خواست دیگری، او را وارد مشکلات خود میکنیم؛«برو به بابات بگو نون نداریم، برو به مادرت بگو آماده شو میخواییم بریم خونه مادر بزرگت، به بابات بگو صدای تلویزیون رو کم کنه و...».
اینها نمونهای از شیوههای برخوردی والدینی است که فرزندانشان را وارد مشکلات خود میکنند. در این مواقع، ما از بچهها بهعنوان واسطه استفاده میکنیم. اینگونه رفتارها باعث میشود آنها بعد از مدتی کاملا گیج شده و از اینکه بین کشمکشهای والدین قرار گرفتهاند خسته شوند. همچنین عاملی است برای ناراحتی و کمبود اعتماد به نفس آنها و باعث میشود بچهها در آینده قهر کردن را بهعنوان الگوی رفتاری خود در پیش بگیرند و نتوانند امنیت و آرامش واقعی را در محیط خانواده احساس کنند.
امان از دلخوریهای کوچک
ممکن است گاهی بین زن وشوهر در زندگی مشترک دلخوریهایی بهوجودبیاید که یا نتوانند درباره آن صحبت کنند یا نتوانند همدیگر را قانع کنند. بنابراین ترجیح میدهند دیگر چیزی نگویند، چون بهنظرشان بیفایده میآید؛ بنابراین قهر میکنند؛ یعنی قهر همیشه بهدنبال یک ناراحتی، سوءتفاهم یا دلخوری بهوجود میآید که بهنظر کسی که قهر کرده شیوه مناسبی بوده چون به روش دیگری نمیتوانسته با آن مقابله کند ولی متأسفانه این رفتار بعد از مدتی تبدیل به عادت میشود.
مطمئنا این شیوه برخورد، مشکلاتی به همراه خواهد داشت؛ اولا ممکن است هیچ وقت حرفهای واقعی بین زن وشوهر مطرح نشود. همچنین دلخوریها را بیشتر کند و بدینترتیب ریشه کدورتها عمیقتر شود و بعد از مدتی هم نهتنها به کسی که دائم قهر میکند توجهی نمیشود بلکه ممکن است کمکم طرد هم بشود؛چون بالاخره این رفتار دیر یا زود طرف مقابل را خسته خواهد کرد؛ بنابراین نمیتوان از این طریق مشکلی را حل کرد.
به قبل از قهر برگردید
آیا راهی هم برای جلوگیری از قهر کردن طرف مقابلتان وجود دارد؟ بهنظر میرسد با در نظر گرفتن بعضی مسائل میتوان به نوعی از آن پیشگیری کرد.
بهترین کار برای پیشگیری از قهر طرف مقابل، این است که 2 طرف بهعنوان یک قرارداد از پیش تعیین شده به همدیگر قول بدهند که در زمان مناسبی دلخوریها و کدورتهای خود را مطرح کنند. البته تشخیص زمان مناسب باید حتما با توجه به خواست 2 طرف باشد زیرا گاهی برای پیدا کردن زمان مناسب هم اختلاف سلیقه بهوجود میآید؛ بنابراین بهترین زمان هنگامی است که 2 طرف هم آمادگی صحبت کردن دارند و هم آمادگی شنیدن. باید توجه کنیم که بهتر است نگذاریم هیچ مشکل و موضوع مبهمی باقی بماند.
باید قبول کرد که در نهایت بعضی اختلاف سلیقهها یا مشکلاتی هم هستند که راهحل خاصی ندارند. واقعیت این است که پارهای از درگیریها و دلخوریهای گذشته شاید هیچ وقت حل نشوند؛ بنابراین دو طرف باید آنها را بپذیرند و دائم به آنها برنگردند؛ یعنی نباید با بهوجود آمدن کوچکترین مشکلی، دوباره بحث آنها را پیش کشید.
شخصیت یکدیگر را زیرسؤال نبرید
یکی دیگر از مسائلی که باید برای پیشگیری از قهر طرف مقابل درنظر داشت، این است که دقت کنیم به همدیگر و خانوادههایمان توهین نکنیم؛ مثلا اگر با یکدیگر قرار دارید و یکی دیرتر میرسد یا نتوانسته چیزی را که قول داده تهیه کند، سعی نکنید به شخصیت او توهین کنید و بگویید: «اصلا شما خانوادگی مسئولیتپذیر نیستید. تو همیشه بدقول و دروغگویی. هیچ وقت هم درست نمیشی و...».
به کسی که قهر میکند جایزه ندهید
این درست است که پس از قهر همسرتان بهدنبال راهحلی برای بازگشت دوباره او به خانه باشید. اما فراموش نکنید که این موضوع و چگونگی برخورد شما با آن بسیار مهم است؛ یعنی نباید بهگونهای عمل کنید که او باز هم این رفتار را تکرار کند؛ بهعبارتی به قهر کردن دیگران جایزه ندهید.
همان بار اول از همسرتان بخواهید که این شیوه رفتاری خود را تغییر دهد. ضمن اینکه به او نشان دهید اگر بازهم این کار را تکرار کند، دفعه بعد برگشتی در کا ر نیست؛ چون این افراد معمولا راهحلهای موقت و ناکار آمدی مثل قهر کردن را به شیوههای صحیح حل مشکلات ترجیح میدهند؛ بنابراین بهترین کار این است که به او بگویید راه مناسبی را انتخاب نکرده و بدینترتیب نهتنها مشکلاتتان حل نمیشود بلکه حل آنها سختتر هم خواهد شد. چون قرار نیست در زندگی زناشویی کسی از دیگری رشوه بگیرد.
این شیوه هم در طولانی مدت، نهتنها جوابگو نخواهد بود بلکه شاید به جداییهای طولانی مدت هم منجر شود.
تفاوت قهر زنان و مردان چیست؟
معمولا وقتی مردان از موضوعی ناراحت میشوند و حتی خانه را ترک میکنند باید به آنها فرصت داد تا در خلوت خود بهتر تصمیم بگیرند و به نتیجه برسند. آنها معمولا بعد از چند روز بهتر میشوند و دوباره برمیگردند و معمولا قصد جدایی ندارند بلکه میخواهند فضای بیشتری برای فکرکردن داشته باشند و مدتی از صحنه دعوا و بگومگو به دور باشند؛ درحالیکه خانمها وقتی قهر میکنند توقع دارند بیشتر به آنها توجه شود و در بعضی موارد نیز خواهان امتیاز بیشتری هستند. ولی زن و مرد با هر هدفی که قهر کنند باید بدانند راه مناسبی را انتخاب نکردهاند و این شیوه برخورد راه بهجایی نخواهد برد.
بعد از قهر چه؟
اگر با تمام این مسائل و با توجه به عوامل پیشگیری از قهر، بازهم شرایطی بهوجود آمد که یک طرف بهدنبال ناراحتی و کدورت قهر کرد و ازخانه خارج شد، بهترین کار چیست و چطور میتوانیم کاری کنیم که این موضوع بهصورت عادت درنیاید و تکرار نشود؟
بهترین کار این است که ابتدا سعی کنید مشکل را بین خودتان حل کنید؛ یعنی اطرافیان، بهویژه خانوادههایتان را وارد مشکل خود نکنید. این موضوع چند ویژگی دارد؛ اولا اینکه خانوادهها و اطرافیان هم مشکلات خودشان را دارند. پس صحیح نیست که ما هم مشکل مضاعفی برایشان ایجاد کنیم.
به علاوه امکان دارد با توجه به گله و شکایتهایی که ما از طرف مقابلمان میکنیم، آنها بیش از حد از همسرمان ناراحت شوند، شناخت نادرستی از او پیداکنند و کلا دید آنها نسبت به همسرمان تغییر کند؛ تا اندازهای که حتی پس از حل مشکل 2 طرف هم آنها دیگر نتوانند طرف مقابل را مانند قبل بپذیرند و به نوعی حرمتها از بین برود و نگرشها نسبت به هم تغییر کند. بدینترتیب به جای اینکه مشکل حل شود بیشتر به آن دامن زده میشود.
بهطور کلی بهتر است از کمک گرفتن و دخالت دادن افراد غیرمتخصص در مشکلات و مسائلمان خودداری کنیم. اگر هم در مواردی نیاز به مشورت و کمک داشتیم بهتر است از افراد بیطرف، متخصص و مشاور کمک بگیریم.
گاهی بعضی زنان فکر میکنند با بهوجود آمدن هرگونه مشکلی اگر بتوانند شوهرشان را تحت فشار قراردهند، زودتر به نتیجه میرسند. برای همین مهریهشان را به اجرا میگذارند. شاید آنها در یک مقطع زمانی بتوانند همسرشان را تحتفشار قرار دهند اما فراموش نکنید کشاندن پای فرد به دادگاه، آنقدر تجربه تلخی است که حتی اگر دوباره هم بخواهید زیر یک سقف برگردید، مسلما آن زندگی دیگر مانند قبل نخواهد شد. (یکتا فراهانی/همشهری)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
شوهرم بعد از سه سال زندگی مشترك الان میگوید عاشقم نیست و دوستم ندارد.
یك هفته است با من قهر كرده و میگه جدا شیم.
ولی من عاشقشم و الان كه یك هفته از قهرش گذشته فهمیدم داره بیشتر فكر میكنه به موندن یا رفتن الان دودل شده.
من الان احساس میكنم نیاز به رابطه جنسی داره ایا بهش در این مورد چیزی بگم یا نه؟
میخواستم راهنماییم كنید كه رفتارم در مقابلش چجور باشه كه این مشكل حل شه؟ممنونم از پاسخگوییتون
یك مسئله دیگه هم هست كه نامزدمو نگران میكنه و موجب دعوا میشه این هست كه ایشون ترس از دست دادن من رو داره. چون ما از هم دور هستیم نگران هست كه نكنه كسی از من خواستگاری كنه یا اینكه منو اذیت كنه. و تو دلش شك هست
من چجوری میتونم قانعش كنم كه چنین شخصی هیچوقت وجود نداشته و نداره؟
البته قهر هم نیستیم
با پسری دوستم كه با پدر و مادرمم صحبت كرده و قراره بعد از عید پدرم نتیجه رو اعلام كنه.خیلی بهم دیگه محبت و توجه داریم و واقعا دوسم داره ولی متاسفانه بارها باهام قهر كرده و گفته اصلا رابطه تموم و چند بارم كادوهامو پس فرستاده ولی باز باهم موندیم و گفته خب عصبانی بودم.این اواخر اگه اختلافی میشد من كوتاه میومدم و انگار بد عادت شده!چون اگه ناراحت شم دیگه محل نمیذاره!!!دیروز سر یه مسئله كوچیك یكم دلخوری شد كه دیگه ازش بی خبرم.
اون واقعا مهربونه منم برام زنگ زدن و كوتاه اومدن اسون ترین كاره ولی همه میگن داری بد عادتش میكنی و با اینكه دیروز اون مقصر بوده باید خودش بهت یه زنگ بزنه.تحمل بی خبری رو هم ندارم.
میترسم باز برم سمتش و همون داستان تكرار شه وگرنه خودم اهل قهر نیستم.بارها كوتاه اومدم و منطقی حرف زدم ولی خب دیگه خیالش راحته...میدونه دوسش دارم و هی كوتاهم میام میگه خب بذارم باز خودش بیاد سمتم.
شما نظرتون چیه؟میشه لطفا منو راهنمایی كنید
این پی ام همسرمه برای یه خانوم مجرد.البته الان راحت خور خور میكنه بعد از دعوایی كه عصر باهاش داشتم
روزتولدتو میلاد عشق پاكه شكرانه این عشق پیشانیم به خاكه. كادو تولدت فعلادلم تابعد .با یك استیكر قلب قرمز بعد از هر جمله ...
اگر شما چنین چیزی می دیدین چه میكردین ؟
در حالی كه قبلا هم دیدیدو همین آقای همسر شاعر احساساتی من پارسال روز تولد منو رو تا یك ماه فراموش كرده بود جالب نیست
وقتی نتونستم خودمو كنترل كنم و همه چیزو بهش گفتم علی رغم اینكه متهمم كرد به چك كردن گوشی شخصی متهم شدم به بدبینی .گفت دوباره بدون بدبینی بخون می بینی كه چیز خاصی ننوشتم و اینكه حقیقتو گفتم هركاری دوست داری بكن .تمام زندگیمو با مشكلات سر كردم بنای این شك و چك كردن گوشی رو از وقتی گذاشت كه راحت تسلیم خواسته خانومی شدكه بهش تك زنگ میزد و تك زنگ زدن ایشونو پذیرفته بود این سالها قبل از بچه دار شدنمون بود كه اونبار هم گفت اشتباه میكنی وهنوزم ادعا میكنه از اون موضوع از من دلخوره واقعا میشه بد بین نبود واقعا من بدبینم ؟؟؟
دوستش دارم و هربار به روح عزیزانش قسم میخوره كه دوستم داره ولی واقعا اگر من بیمارنیستم چطور میشه با وجود این حالت در كنار این نوع از دوست داشتن زندگی كرد ضمن اینكه زندگی ما پر از مشكلات مربوط به در آمد كم و بدهی و ...هست پابپاش شاید بیشتر از اون دارم كار میكنم تحمل كردم بدترینهارو ولی هیچ كدوم مثل این نیست خسته شدم كمكم كنید.
اینبار اینقد عصبانی شدم كه اگر بخاطر دختر كوچیكم نبود كه فوق العاده حساسه همون موقع میرفتم الان دو هفته ست حتی رختخوابمو جدا كردم و اصلا نمی تونم فراموش كنم .احساس بدی دارم من زن موفقی هستم و خیلی تلاش میكنم تمام فعالیتهام تحت این افكار قرار میگیره و....واقعا درمانده شدم.