او مهمان ما شد تا از حال و احوال این روزهایش بگوید. از اوضاع و احوال تولیدات در سینمای مقاومت، از کم و کاستی های حوزه فیلمنامه و... بازیگر فیلم های »قلاده های طلا»، «متولد ماه مهر»، «دختری با کفش های کتانی»از همکاری اش با مسعود ده نمکی می گوید:
* * *
* مشغول چه کاری هستید آقای عزیزی؟
- در حال حاضر سر یک کار مستند هستم. راجع به فیلم سینمایی »لیلی با من است«برای شبکه مستند...
* به غیر از این اوضاع و احوال کاری تان، این روزها چگونه است؟
- هیچ کاری نمی کنم. فعلاً مثل خیلی ها من هم منتظرم. کار خاصی ندارم.
* دکتر از تئاتر چه خبر؟ برنامه ای برای فعالیت مجدد در عرصه نمایش ندارید؟
- کاری را پیشنهاد دادم، اگر مثل بقیه کارها متوقف نشود. مراحل اداری اش را پشت سر می گذارد. اسم نمایش «مانا و مانی» است، منتظریم ببینیم چه میشود. یک فیلم هم می خواستیم کار کنیم که متأسفانه جزو الویت های سازمان سینمای مستند نیست.
مجوز کار را ارشاد داده، اما دوستان اعلام کردند این کار جزو اولویت های ما نیست. از تلویزیون هم که فعلاً خبری نیست.
* و اما سریال «معراجی ها ... در این سال ها فرصت کم پیش می آید که بازیگری بتواند در یک سریال ایفاگر نقشی با خصوصیات این مدیر دانشگاه باشد؟
- اصلاً علت اینکه من حضور در این سریال را پذیرفتم ، همین بود. این کاراکتر را دوست داشتم و معتقدم این دست آدم ها لازم است که دیده شوند. شخصیت را در قصه دوست داشتم و سعی کردم در حد و اندازه های یک بازیگر، هرآنچه از دستم بر می آید را روی نقش پیاده کردم و سعی کردم آن را در اجرا نمایش دهم، حالا نمی دانم مخاطب چقدر راضی است! به هر حال نشان دادن شخصیتی که شاید ما مانند آن را زیاد در جامعه دیده ایم اتفاقاً کار سختی است.
* هر از گاهی نویسندگان در نمایش و طراحی یک شخصیت به اندازه کافی جسارت به خرج میدهند و این مسئله کمک میکند تا کاراکتر ابعاد مختلف اش را بی تعارف رو کند...
- من فکر می کنم نویسندگان این سریال خیلی خوب کار کردند. اگر چه می شد در فرصت بیشتر مناسبات را بهتر کنار هم چید، اما سر جمع کار و آن متنی که من در اختیار داشتم طوری بود که انگیزه این همکاری را ایجاد می کرد.
*یکی از مهمترین معضلات تولید نمایش در تلویزیون و حتی سینمای ما بر می گردد به متن، خیلی از تولیدات ما از همین مسئله لطمه می بیند و جالب است که هیچ قدرتی هم نمی تواند دستی به سر وگوش بحث فیلمنامه نویسی از زوایای مختلف (خط قصه، تم، دیالوگ و(... بکشد.
- درست می گویید. یادش بخیر، من استاد عزیزی داشتم که فوت کرد. او می گفت انسان نمیتواند همزمان هم پدر خوبی باشد، هم معلم خوبی باشد، هم راننده خوبی باشد و هم خطاط خوبی. اصولاً انسان فقط در یک زمینه می تواند موفق باشد. علت اصلی این بحث برمی گردد به اینکه متأسفانه شغل نویسندگی در کشور ما تعریف ندارد!
من شغل را از این منظر می گویم که الان توضیح می دهم. قدیم ها می پرسیدند پدرت چه کاره است؟ می گفتی آهنگر است، نجار است و... با شغل آهنگری و نجاری طرف خانواده اش را می چرخاند. الان سناریستی که بتواند با یک کار زندگی اش را بچرخاند پیدا نمی کنید! من که سراغ ندارم. خب این دوست نویسنده مجبور است چند جا خودش را تکه و پاره کند. وقتی نویسنده خودش را برای چندجا تکه پاره کرد قطعاً در هیچ یک نمی تواند کامل باشد. پس نمی توان این اشکال را به نویسنده گرفت، چون او شغلی ندارد. اگر نویسنده مطمئن باشد که برای یک سریال قسمت قسمتی به او 2-3 سال وقت میدهند و دستمزد او را هم کامل پرداخت میکنند، شک نکنید با فراغ بال گوشه ای و با خیال راحت می نویسد. حالا اگر شورایی باشد که در مرحله آخر کار را بررسی کند و در نهایت نوشته یک چکش خواری هم بشود، نتیجه یک اتفاق خوب خواهد بود. واقعاً در شرایط فعلی همین که ما شاهد این کارهای سر و شکل دار هستیم، باید به دوستان نویسنده دست مریزاد بگوییم.
* یکی از ویژگی های آثار در ژانر سیاسی این است که باید ما به نویسنده قدرت و جسارت نوشتن و شخصیت پردازی بدهیم. در واقع همین فاکتور در موفقیت آثار در این ژانر بیشترین تأثیر را دارد؟
- دقیقاً درست است، مسئله این است که افرادی در حوزه انتخاب متن نشسته اند و مترهایی در دستشان است که شاید به حال و احوال امروزما جور در نیاید. من حالا یک جوری برداشت از صحبت های آقای حاتمی کیا می کنم. واقعیت امر این است که نیاز و خواسته امروز ما را باید با متر امروز سنجید و کاری را انتخاب کرد. مشکل این است افرادی که سالیان سال نشسته اند و متن ها را انتخاب کرده اند و خروجی اش شده این، باید جواب دهند. به هرحال هیچکس نمی رود متن را انتخاب و خودش کار کند و بعد به تلویزیون بدهد، حتماً جریانی وجود دارد که این آثار انتخاب می شوند. من فکر می کنم در آن جریان باید یک تجدید نظر شود.
* منظور تیم انتخاب آثار است؟
- بله، مدیر شبکه و مدیران گروه که متنی را قبول میکنند، متنی را رد میکنند و یا به متنی اصلاحیه می زنند.
* سریال «معراجی ها» مطرح کننده سوژه ای ست که به ظاهر تاریخ آن گذشته، اما با این حال توانسته نظر مخاطب را جلب کند. فکر می کنید چه فاکتورهایی باعث میشود سوژه ای با این کیفیت کماکان بتواند گرم بماند؟
- بخشی از این مسئله بر می گردد به مناسبات انسان بودن، در این کار مسئله انسان است، خلق و خوی انسانی و بخش دیگر بر می گردد به خود واقعه؛ خود اتفاق یعنی جنگ. جنگی که هشت سال دوام داشته ممکن نیست یک شبه از ذهن مردم پاک شود. بچه ای که امروز متولد شده، شاید از جنگ هیچ چیزی نداند، اما حتماً سؤال دارد. جامعه ما هنوز پر است از آدم هایی که اندام شان را در دل جنگ جا گذاشته اند و بازگشته اند در حال حاضر حضور دارند. درست است که ما هنوز در اتوبوس و مترو جایی برای این افراد معلول جنگی در نظر نگرفته ایم کاری که غرب در زمان جنگ جهانی دوم کرد و هنوز هم هست، اما ما هنوز خیلی از بخش های جامعه مان را برای حضور این افراد مهیا نکرده ایم. اینها اشکال مناسبات ساختاری شهر ماست، اما این عزیزان هنوز هستند و وجود دارند. ما هنوز رزمندگان شیمیایی را داریم، جانبازان عزیز، فرزندانشان و... هنوز ارتباط ما با آنها قطع نشده است. از این بابت موضوع سریال »معراجی ها« نه تنها کهنه نیست بلکه خیلی هم تازه است. منتهی هربار از وجهی به این ماجرا پرداخته میشود تا ما متوجه شویم که هنوز تاریخ مصرف این جریان به پایان نرسیده است.
البته یک سری کار هم انجام شده که در آن نان را به نرخ روز خوردند. در واقع تولید برخی کارها، به آثاری که به نام مقاومت تولید شدند لطمه زده است. ما همیشه داشته ایم از این افراد فرصت طلب که در تمام حرفه ها وارد می شوند. مثل اولین کارخانه پفک که افتتاح شد و بعد از آن صد مدل پفک درآمده یک اشکال دیگر این است که ما در میان افرادی که در عرصه سینمای مقاومت فعال هستند یک نگاه مشترک، همبستگی و تشکل نمی بینیم. این به آن معنا نیست که اینها یک جریان مستقل را تشکیل بدهند، در واقع وجه تجانس وجود ندارد. هرکس می خواهد بگوید من آنم که رستم بود پهلوان! خود به خود این رفتار نمی تواند جریان بسازد. به همین دلیل است که ما جریان سینمای دفاع مقدس نداریم. جریان تئاتر دفاع مقدس را هم نداریم. حتی در زمینه تجسمی هم متأسفانه این جریان وجود ندارد. درحالیکه ما در عکاسی جنگ یک نگاه مشترک می بینیم که جاهایی یکدیگر را همپوشانی و تقویت میکنند، اما در سینما خیر، در تئاتر هم همین طور، فقط یک سری تنگ نظری و برداشت شخصی وجود دارد که همان را متر کردند. در حالیکه آن متر می تواند متر همگان نباشد.
* در واقع سلیقه است؟
- بله، سلیقه با برداشت مذهبی و ملی جور در نمی آید.
* پس شما معتقدید سینمای دفاع مقدس کماکان می تواند از زوایای مختلف حرف هایی برای گفتن داشته باشد؟
ـ بله، ما چه مخالف و یا چه موافق باشیم، هشت سال دفاع مقدس وجود دارد و یک اتفاق تاریخی برای کشور محسوب می شود. پس از وجوه مختلف می توانیم از زوایای متفاوت به آن بپردازیم. البته اگر برخی از نگاه های ریزبین سیاسی و گروهی کم بشود تازه دست مان باز می شود برای کارهای بسیار عظیم مرتبط با مسائل جنگ و دفاع مقدس...
*من و شما در جای جای جامعه، افرادی شبیه به مدیر دانشگاه «معراجی ها«، کم ندیده ایم، شما برای نمایش این کاراکتر به دنبال ما به ازای بیرونی بودید یا خیر؟
ـ کافی است در تاکسی، اتوبوس و... بنشینید یا در یک مکان عمومی رفت و آمد داشته باشید. قطعاً از شنیده ها و برخوردهایتان با این دست افراد متوجه می شوید یک جای قضیه می لنگد. حالا برجسته این ماجرا می شود این شخصیت، چون قرار است دیده شود. ما خیلی از افراد شبیه به این را دیده ایم شاید به این پیچیدگی نباشند امّا هستند. من چند واژه را می بینم که روز به روز در حال صدمه دیدن و فاصله گرفتن از فرهنگ عمومی ماست مثل مروت، شجاعت، راستگویی و... دیگر ما این واژه ها را نمی بینیم. وقتی شما در حال مطرح کردن ریا و تزویر هستید حداقل ماجرا این است که ما می خواهیم از پدری حرف بزنیم که به اعضای خانواده اش راست نمی گوید. فرزندی که به پدر و مادرش راست نمی گوید. حقیقتی که پنهان می ماند و مطرح نمی شود. شاید طرح این موضوع روی رفتارهای غلط برخی از آدم ها تاثیر بگذارد به همین دلیل حضور در سریال »معراجی ها« را پذیرفتم. من برای هر کاری این متر و معیار را در نظر می گیریم.
*کار با مسعود ده نمکی را چطور دیدید؟ او را چقدر در کارگردانی، تحلیل و هدایت بازیگر موفق دیدید؟
ـ من هیچ گاه راجع به هیچ کس پیش داوری ندارم. صحبت های زیادی راجع به ایشان شنیده بودم شاید خود به خود در ذهن من هم داوری دیگران شکل گرفته بود امّا هرگز راجع به ایشان پیش داوری نکردم. کار با ایشان بسیار خوب بود. بسیار خوب و راحت و هوشمندانه سریال شان را جمع و جور کردند. من فکر می کنم آقای ده نمکی کار شان را بلد هستند. من از همکاری با ایشان راضی ام...
*و حرف آخر؟
ـ گویا ما از عید تا به حال مورد توجه مسوولان محترم شبکه های ملی قرار نمی گیریم. معمولاً چند کار پیشنهاد می شد ما یکی دو تا کار را انتخاب می کردیم و با آن زندگی می کردیم امّا از عید تا به حال هیچ خبری نیست. تلفن هم می شود امّا گویا با یک استعلام ادامه پیدا نمی کند. خدا بزرگ است (بانی فیلم/ مجتبی احمدی)
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد