ملودرام، ژانر محبوب تلویزیون های دنیا برای جلب رضایت مخاطبان است. این ژانر برای ما ایرانی ها که عاشق قصه و قضاوتیم و پاورقی مجله ها مورد علاقه مان است و رمان های زرد عامه پسندمان پرفروش، اهمیت زیادی دارد. ما حتی در زندگی روزمره هم عاشق خبرهای خاله زنکی درامیم. خبرهای داغ از در و همسایه درباره عروس و مادر شوهر و ...
این ژانر هم با محور قرار دادن زنان به عنوان عامل موثر در کنترل تلویزیون خانه ها، روایت دغدغه های روزمره، ریتم آرام، موسیقی و فضاسازی تاثیرگذار و حسی، به مرور جایگاه خوبی در سریال سازی ما پیدا کرده. اینجا به مرور مسیر این ژانر در دهه های گذشته پرداخته ایم تا ببینیم در این 33 سال چه اتفاقاتی افتاده است.
دهه 60؛ آغاز یک دوران
در سال های انقلاب و جنگ، فضای ایدئولوژیک جامعه روی تلویزیون هم تاثیرگذار بود. در دوران مدیریت محمد هاشمی - برادر آیت الله هاشمی رفسنجانی - هنوز شورای نظارت و همینطور نظارت سفت و سخت و شدیدی بر سریال ها وجود نداشت، برای همین افسانه بایگان راحت در «سربداران» بازی کرد و بعد از موفقیت سریال «آیینه عبرت» که ملودرام اپیزودیک بود، اولین سریال ملودرام بعد از انقلاب روی آنتن شبکه یک رفت. پاییز صحرا، کل کل عروس و مادرشوهر را نشان داد. حمایت امام خمینی (ره) برای ادامه پخش سریال با وجود اعتراض به نحوه پوشش، نشان می دهد این سریال تا چه حد مورد توجه جامعه بود.
نمونه اصلی: پاییز صحرا (1365)/ قهرمان مظلوم: صحرا (شهلا میربختیاری)، عروس/ هیولا: ماهرخ (جمیله شیخی)، مادرشوهر/ میزان اشک و آه: با دوبله ژاله کاظمی (عروس)، خسرو خسروشاهی (شوهر) و فهمیه راستکار (مادرشوهر)، این حس تشدید می شد/ سرنوشت: صحرا به خاک سیاه می نشیند/ حوادث سر راه: ماهرخ که از ازدواج پسرش ساسان (داریوش مودبیان) ناراضی است شروع به سنگ اندازی در زندگی آنها می کند. تلاش های پدر عروس (جمشید مشایخی) به جایی نمی رسد و ماهرخ موفق می شود تنها پسر صحرا و ساسان و بعد خود ساسان را به خانه اش بیاورد.
دهه 70؛ در تقابل سنت و مدرنیته
در سال هایی که علی لاریجانی رییس صدا و سیما بود، ابتدا ساعات کاری 2 شبکه افزوده و بعد در آذر 1373 با افتتاح شبکه 3، مسیر شبکه سازی باز شد. با لغو ممنوعیت استفاده از ویدئو، ویدئوکلوپ ها افتتاح و پای فیلم های کرایه ای به خانه ها باز شد. افزایش ساعات و شبکه ها، ساخت سریال ها را بیشتر کرد و سیما فیلم راه افتاد.
در این دهه همانطور که جامعه شاهد تضاد سنت و مدرنیته و دوران گذار بود، تنش سریال های ملودرام حول همین محور شکل می گرفت. پدرسالار (اکبر خواجویی) به تنش 2 نسل اشاره داشت. در 2 سریال حمید لبخنده یعنی «در پناه تو» و «در قلب من»، عاشقانه های جوانانه روی آنتن رفت و قاسم جعفری با «خط قرمز»، «کمکم کن» و «مسافری از هند» از راه رسید. بازیگران جوانی در این سریال ها بازی کردند که در دهه 80 به ستاره های سینما و تلویزیون تبدیل شدند و نقش موسیقی پررنگ شد.
نمونه اصلی: در پناه تو (1374) / قهرمان مظلوم: مریم افشار (لعیا زنگنه) / هیولا: مادر رامین (پری امیر حمزه) / میزان اشک و آه: از میانه سریال که مریم درگیر رامین دست و پا چلفتی (رامین پرچمی) و مادرش می شد و محمد منصوری (حسن جوهرچی) چلمنگ بازی درمی آورد، اشک و آه به اوج می رسد / سرنوشت: مریم بعد از ترک رامین با محمد ازدواج می کند / حوادث سر راه: محمد به خاطر رامین پا پس می کشد تا رامین با مریم ازدواج کند. مادر رامین، مخالف مریم است و قضیه بچه دار نشدن او را چماق می کند تا عاقبت مریم، تنها و افسرده طلاق می گیرد.
نمونه مشابه: در قلب من، پدرسالار، آوای فاخته، پس از باران و ...
دهه 80؛ دوران طلایی
دهه طلایی ملودرام. سال های سیروس مقدم و اولین ملودرام هر شبی (نرگس) که در دوران ابتدایی مدیریت ضرغامی شکل گرفت. ورود شبکه های ماهواره ای با انواع سریال های ترک و کلمبیایی و همینطور باز شدن پای سریال های مطرح جهانی روی سی دی، راهی جز ساخت ملودرام داخلی نگذاشته بود.
تلویزیون هم با کشف پتانسیل ایام مناسبتی توانست از این ظرفیت هم برای ملودرام سازی استفاده کند و کارهایی مثل «میوه ممنوعه» را روانه آنتن کند. در این دهه، پیچیدگی روابط، غالب شدن فضای اقتصادی و همینطور شکاف بین نسلی، تم اصلی ملودرام ها را می ساخت:
نمونه اصلی: نرگس (1385) / قهرمان مظلوم: نرگس (پوپک گلدره - ستاره اسکندری) / هیولا: محمود شوکت (حسن پورشیرازی) / میزان اشک و آه: کم، چون سریال پهنه مچ اندازی و وزن کشی نرگس و شوکت بود / سرنوشت: خوشبختی نرگس و ازدواج با احسان و فلج شدن شوکت / حوادث سر راه: نسرین، خواهر نرگس (عاطفه نوری) با بهروز، پسر شوکت (مهدی سلوکی) ازدواج می کند اما شوکت مخالف این ازدواج است و می خواهد با فرستادن بهروز به ایتالیا، نسرین را دک کند. نرگس، جلوی شوکت می ایستد و کم کم خانواده شوکت را جذب خودش می کند.
نمونه مشابه: رستگاران، تولدی دیگر، زیر هشت، زیر تیغ، مدار صفر درجه، شب دهم، فاصله ها، دلنوازان، مهر مادری، خانه ای در تاریکی و ...
دهه 90؛ دهه تازه ای در راه است
تحلیل این دهه در حالی که تنها 3 سال و اندی از آن گذشته، کمی زود است اما به نظر می رسد در فضای ملودرام های این دهه، ابتدا تلخی و بعد فضای اقتصادی - اجتماعی سایه انداخته. در سریال های ملودرام این دهه که همچنان سیروس مقدم، طلایه دار آن است می توان به حضور پررنگ اسپانسرها اشاره کرد و همینطور بسته شدن دست نویسندگان به دلیل اعتراضات پی در پی اصناف و اقوام را دید.
نمونه اصلی: آوای باران (1392) / قهرمان مظلوم: باران (آزاده زارعی) / هیولا: شکیب (مهران احمدی) / میزان اشک و آه: در حد مطلوب / سرنوشت: باران به پدرش طاها (حمیدرضا پگاه) می رسید / حوادث سر راه: طاها در ترکیه به زندان می افتد و نادر، خواهرزاده طاها (سام درخشانی) و همسرش زیور (الهام چرخنده)، دختر بی پناه او را در خیابان رها می کنند. سال ها بعد که طاها برمی گردد، نادر و زیور، دخترشان را به جای باران جا می زنند اما ماجرا لو می رود و متوجه می شوند باران زیر نظر شکیبا به گدایی مشغول است.
نمونه مشابه: تا ثریا، مدینه
(احسان ناظم بکایی/ برترین ها به نقل از همشهری جوان)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد