یکی از کارهای خنده دار و در عین حال مصیبت بار ضابط خلیل این بود که دستور داد تا سربازان همه طناب های اردوگاه را جمع کرده، پاره پاره کنند؛ طناب های نازک و کوتاهی که بچه ها با لباس های کهنه، حاشیه پتوها و گره زدن چیزهای دیگر درست کرده بودند تا لباس هایشان را روی آنها خشک کنند.
پس از جمع آوری همه طناب ها از سوی سربازان عراقی، بچه ها مجبور بودند لباسهایی که شستهاند، روی سر یا کتف خود بگذارند و در گوشه ای بایستند تا لباس هایشان خشک شود. یا لباس ها را در دست شان می گرفتند و قدم می زدند. عجب دنیایی بود!! چند روز بعد ضابط خلیل به سربازهایش دستور داد همه اتاق ها را بگردند و همه کارتن ها را هم جمع کنند. در هر آسایشگاهی حدوداً 20 تا کارتن بود که در آنها بشقاب، لیوان، قاشق و چند قوطی کوچک برای نگهداری نمک، قند، سفره و ... نگهداری می شد و هر گروه غذایی برای نگهداری وسایل خود، از یک یا دو کارتن استفاده می کرد. بعد از جمع آوری کارتن ها به مشکلات زیادی برخوردیم و باید می ساختیم. تنها کاری که از دست مان برمی آمد، بد و بیراه گفتن به ضابط خلیل بود.
چند روز بعد، از سوی ضابط خلیل فرمانی صادر شد که همه صابون ها را از اردوگاه جمع آوری کرده، به بیرون اردوگاه انتقال دهند. هر کس به فکر جاسازی و مخفی کردن صابون بود. چند کارتن صابون در زیرپله ها کنار دستشویی بود که سربازان عراقی همه آنها را جمع کردند و بردند. ضابط خلیل به سربازانش می گفت این اسرایی که من می شناسم، با همین صابون ها با شما درگیر خواهند بود. روی همین حساب، هر کدام از سربازان و یا درجه داران سنگ و کلوخ و هر چیز دیگری که روی زمین می دیدند، به اسرا می گفتند اینها را جمع کنید و بریزید توی سطل آشغال.
ضابط با آن همه زیرکی که داشت، نمی دانست که ما در اردوگاه از رهبری آگاه و هوشیاری برخورداریم و از روی احساسات کار نمی کنیم و اگر شرایط و موقعیت اقتضا کند، با دست خالی حساب همه سربازان را خواهیم رسید.
صابون به حدی کم بود که همه بچه ها با مشکل روبه رو شده بودند. بعضی از بچه ها با مقدار کمی آب، سهمیه تاید خود را به حالت خمیر سفت در می آوردند و به قدری آن را هم می زدند تا سفت تر شده به حالت قالب صابون درآید تا در شستن لباس و سر بیشتر صرفه جویی کنند. از آن جایی که اردوگاه بسیار کثیف و آلوده بود، هر وقت بچه ها سرشان را با آب و صابون می شستند، مثل زمین های شورزار و نمکی، سفید می شد. به همین جهت بچهها ترجیح می دادند سرشان را با تاید بشورند؛ اگرچه استفاده تاید خود باعث ریزش موی سر می شد، اما چارهای جز این نبود.(سایت جامع آزادگان)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
درگفتوگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کردهایم