ماه رمضان بعد از نوروز فرصتی است که مخاطبان بیش از هر زمان دیگری پای برنامههای تلویزیون و بخصوص سریالهای آن مینشینند و تلویزیون به ویترینی برای نمایش سریالهایی با ژانرهای مختلف تبدیل میشود. پس از نوروز حالا نوبت رمضان است که علاقهمندان به طنز با تکیه کلامها و موضوعات تلخ و شیرین سریالها همراه شوند.
علاقه به خندیدن
زمانی بود که طرفداران برنامههای طنز هر شب پای برنامههای طنز مینشستند و نود شب با آن همراه میشدند، اما با رخت بر بستن طنزهای نود شبی، حالا نوروز و ماه رمضان به دو زمان عمده پخش این سریالها تبدیل شده است. بسیاری از آنها که پای برنامههای تلویزیون مینشینند دوست دارند موضوعات جدی و واقعی زندگی را در قالب طنز از زبان بازیگران فیلمها و سریالها ببینند و بشنوند و برای دقایقی خستگی یک روز گرم و روزهداری را به درکنند.
این روزها سریالهای طنز محبوبیت بیسابقهای بین مردم پیدا کرده است اما آن سریالهایی در ذهنها میماند که فقط قصد خنداندن و به اصطلاح طنازی نداشته باشند و در دل خود به یکی از موضوعات روز که جزئی از درگیری ذهنی مردم است بپردازند. مردم دوست دارند بخندند ولی نه به هر قیمتی. تجربه نشان داده آنها سریالهایی که فاقد خلاقیت باشند را پس میزنند. چند سالی از پخش سریالهایی مثل «متهم گریخت»، «بزنگاه»، «خانه به دوش» که در ماه رمضان سالهای گذشته از تلویزیون پخش شد، گذشته است اما هنوز این سریالها در خاطر خیلیها مانده است. اگر از مخاطبان تلویزیون دلیل علاقه زیاد آنها به سریالهای طنز را بپرسید احتمالا برای بیشتر آنها سرگرمی و جمع شدن خانواده دور هم و بیان مشکلات با زبانی طنز را بیشترین دلیل علاقهشان به این سریالها میدانند.
طنز آپارتمانی
به غیر از سریالهای پایتخت 3 و زیرزمین که در ژانر طنز میگنجند و شبهای ماه رمضان از شبکه آیفیلم پخش میشود امسال سه سریال طنز برای پخش از شبکههای مختلف سیما در نظر گرفته شده بود که دو مجموعه به دلایلی به پخش در شبهای ماه رمضان نرسید ولی ما در اینجا نگاهی به دو مجموعه دیگر هم داریم که هر کدام موضوعی را دستمایه خود قرار دادهاند. هرچند ممکن است در نگاه اول همه این سریالها طنز به نظر نرسند اما بیشتر دیالوگهای آنها میتواند خنده را به لب مخاطب بنشاند زیرا موضوعات سادهای را برای روایت داستان دستمایه قرار دادهاند و هدف آنها و نمایش همان چیزی است که در زندگی واقعی هرکسی ممکن است اتفاق بیافتد. در هفت سنگ به کارگردانی علیرضا بذرافشان که تنها سریال طنز شبهای رمضان است، پدر، مادر و پسر در یک آپارتمان و دختر همان خانواده همراه با همسر و فرزندانش در آپارتمانی دیگر و پسر و عروس در آپارتمانی دیگر زندگی میکنند. در هر قسمت اتفاقی در یکی از خانهها میافتد که با لحنی آموزنده پی گرفته میشود و هر از چندی هم میتواند آدم را به خنده بیندازد. هفت سنگ سریالی آپارتمانی ست که خیلیها را یاد خانه سبز میاندازد و عدهای دیگر را که این روزها مشغول دیدن سریالهای خارجی هستند یاد خانواده مدرن. شاید حرفهایی که در سریال زده میشود شبیه حرفهای خانه سبز باشد اما زبان و بیانی نو دارد و زنان سریال نقش پررنگتری در مقایسه با خانه سبز دارند به علاوه خیلیها را یاد کار قبلی علیرضا بذرافشان، «نابرده رنج»، میاندازد که از سریالهای به یادماندنی تلویزیون است.
دردسرهای حضور یک گاو
حتما ساعت شنی را یادتان هست، همان مجموعهای که درباره خانم دکتری (با بازی رویا نونهالی) است که متخصص زنان و زایمان است، اما خودش بچهدار نمیشود و تصمیم میگیرد یک رحم (اجارهای) پیدا کند. حالا بهرام بهرامیان با کار تازهاش جاده قدیم مهمان خانهها شده تا قصه سه نفر را که صاحب یک گاو هستند روایت کند. نعمت و زینت با گاوی که جهیزیه زینت است به شهر میآیند و میخواهند گاو را بفروشند اما در جریان اتفاقاتی که برایشان میافتد به این نتیجه میرسند که باید از همین گاو و فرآوردههایش استفاده کنند و بهتر است از خیر فروختن آن بگذرند. استفاده از حیوانات در لوکیشنهای یک سریال میتواند موقعیتهای خندهداری را بهوجود آورد. در حقیقت حضور یک گاو در فیلم و دردسرهایی که بعد پیش میآید یکی از خلاقیتهایی است که کارگردان فیلم به خرج داده است و طنزی متفاوت از سریالهای دیگر را نشان میدهد.
کل کلهای پدر و پسری
سروش صحت این روزها در تلویزون پر کارتر از همیشه است. پس از سریال پژمان که با استقبال خوب مواجه شد حالا سراغ موضوعی رفته که ممکن است مساله خیلی از خانوادهها بخصوص پدر و فرزندان باشد. هرچند سریال «شمعدونی» به پخش برای ماه رمضان نرسید و جایش را به هفت سنگ داد اما بعد از پایان ماه رمضان مخاطبان تلویزیون سریالی را میبینند که شاید تا حدود زیادی با کلیشهها فاصله داشته باشد. صحت، اینبار کلکلهای پدر و فرزندی را دستمایه کار خود قرار داده و رفاقت پدر و پسر را نمایش میدهد. در حقیقت در شمعدونی جای پدر و پسر عوض میشود و از حالت خشک و رسمی همیشگی درمیآید و کلافگی پدر در سریال به نمایش گذاشته میشود که خود در موقعیت پاسخگویی و توجیه و جواب پس دادن قرار میگیرد و باید مثل بچه دست نوازش به سرش کشید. (سحر مظفری/ ضمیمه قاب کوچک)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با حسن کاظمی قمی دیپلمات نزدیک به حاجقاسم بررسی شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد