پارسا پیروزفر قابلیت ستاره شدن را داشت. انگار پسر چشم آبی که اوایل دهه 70 وارد دنیای بازیگری شد و می توانست گیشه سینما را در دست بگیرد بطور خودخواسته راه خود را از ستاره شدن تغییر داد. هر چند امروز دیگر سینمای ایران ستاره محور نیست و با تغییر سطح فرهنگی مخاطب عام تنها فیلم هایی می توانند فروش کنند که از کارگردانی و فیلمنامه خوبی برخوردار باشند اما اواخر دهه 70 سینما به سمت ستاره پروری و ستاره سازی رفت.
همان زمان بازیگرانی به ناگهان مطرح شدند و انگ مانکن های چشم آبی به آنها خورد. بسیاری از تهیه کننده ها برای استفاده از آنان در فیلم خود سر و دست شکاندند. بعضی از آنها با تغییر جهت مسیر خود بار هنری و ارزشمند کارنامه کاری شان را بالا بردند و این انگ را از پیشانی شان پاک کردند. آنها که آینده نگری نداشتند در مسیر خود باقی ماندند و امروز به حاشیه سینما رفته اند اما پارسا پیروزفر با آنکه اولین چشم آبی سینمای ایران بود در هیچ یک از این دو دسته نگنجید.
ظاهرا از اولین روز ورودش به سینما تصمیم خود را گرفته بود. او نمی خواست مثل بقیه باشد. البته این مثل همه نبودن گاهی به ضررش تمام شد. پارسا پیروزفر بعد از سه سال با فیلم «زندگی جای دیگریست» به سینما آمده است.
چند روز پیش هم هیات داوران «جشن بازیگر» او را به عنوان نامزد بهترین بازیگر تئاتر سال 92 برای بازی در نمایش «سنگ ها در جیب هایش» در کنار 34 بازیگر دیگر معرفی کرد. به همین بهانه گزارشی تهیه کردیم از روند کاری عجیب و غریب این بازیگر که بعد از 22 سال همچنان میان ستاره بودن و ستاره نبودن بلاتکلیف است.
اغلب بازیگرانی که تبدیل به ستاره شدند توسط محمدرضا شریفی نیا به سینما معرفی شده اند. برای همین با او که به گفته خودش تاثیر بسیاری در شناخته شدن پارسا پیروزفر در سینما داشته درباره فراز و فرودهای کارنامه کاری این بازیگر گفتگو کردیم.
پارسا پیروزفر را من به داریوش مهرجویی معرفی کردم. او را برای نقش زائر و فرهاد جم را برای نقش نامزد پری در نظر داشتم. پارسا دانشجوی رشته نقاشی بود. چهره او برای نقش زائر فیلم پری خیلی مناسب بود. البته قبل از پری هم برای یک فیلم از او تست گرفته بودیم. قرار بود در فیلم «روز واقعه» به جای «علیرضا شجاع نوری» بازی کند اما موسسه فارابی اصرار داشت از یک بازیگر معروف برای فیلمش استفاده کند. پارسا هم آن زمان هنوز معروف نبود و قسمت نشد در فیلم بازی کند. فیلم های زیادی به پارسا پیروزفر پیشنهاد می شد اما او دوست نداشت در آنها بازی کند.
قرار بود در فیلم «روز واقعه» به جای «علیرضا شجاع نوری» بازی کند اما موسسه فارابی اصرار داشت از یک بازیگر معروف برای فیلمش استفاده کند. |
دلخوری ایرج قادری از پارسا پیروزفر
بعد از فیلم پری یک قرار ملاقات گذاشتیم و با هم صحبت کردیم. از او پرسیدیم دنبال چه چیزی هستی؟ در سینما به چه نوع کارهایی علاقه داری؟ او گفت فقط می خواهم در فیلم های خیلی خوب بازی کنم. او می خواست فقط با کارگردانان مطرح و معتبر کار کند. اگر نگاهی به کارنامه کاری اش بیندازید می بینید که خیلی جاها کوتاه نیامده. یادم است که ایرج قادری برای فیلم طوطیا می خواست با او کار کند.
قادری فقط یک عکس از او در فیلم «پری» دیده بود. دوست داشت خودش را ببیند و با هم صحبت کنند. |
قادری فقط یک عکس از او در فیلم «پری» دیده بود. دوست داشت خودش را ببیند و با هم صحبت کنند. برای همین قرار گذاشتیم و هر سه با هم به یک رستوران رفتیم. ایرج قادری او را برای نقش اصلی فیلمش می خواست. پارسا پرسید چه زمانی فیلم شما کلید می خورد و بعد از جواب ایرج قادری گفت همان زمان بهرام بیضایی می خواهد کار جدیدش را شروع کند، برای همین نمی توانم پیشنهاد شما را بپذیرم.
ایرج قادری پرسید مگر شما قرار است در آن فیلم بازی کنید؟ گفت نمی دانم ولی نمی خواهم اگر بیضایی بخواهد در فیلمش بازی کنم درگیر بازی در فیلم دیگری باشم و نتوانم با او کار کنم.
ایرج قادری یک نگاه عجیبی به من کرد و وقتی پارسا رفت گفت می خواهم به او نقش اول بدهم در آن بازی کند، حالا او می خواهد منتظر بنشیند که اگر احیانا بهرام بیضایی فیلم ساخت شاید یک نقشی هم به او بدهند. بعد با خنده گفت به نظرت پارسا پیروزفر حالش خوب است؟
اما من فکر می کنم به هر حال هر کسی برای خودش آرزوهایی دارد و می خواهد مسیر زندگی اش را بر پایه آنها تعیین کند. به ایرج قادری گفتم شما کارگردان خوبی هستید اما پارسا دوست دارد در فیلم های خاص بازی کند، نباید از او دلخور شوید.
با «در چشم باد» از سینما فاصله گرفت
بعد از فیلم «پری» پارسا پیروزفر به دنبال علاقمندی هایش رفت و در فیلم هایی که دوست داشت بازی کرد. دوباره یکدیگر را ملاقات کردیم. با او صحبت کردم که کمی از انتظاراتش کم کند. به هر حال یک بازیگر خوب اگر در یک فیلم متوسط هم بازی کند می تواند سطح کلی فیلم را ارتقا بدهد. به او گفتم بد نیست کار در بدنه سینما را هم تجربه کند.
قبل از آن اگر پیشنهاد ویژه ای برای بازی در فیلم هایی که دوست داشت وجود نداشت، نقاشی می کرد و مجسمه می ساخت. البته الان هم همینطور است. پارسا خیلی آدم فعال و پرتلاش و اهل مطالعه است اما به هر حال در یک دوره ای بعد از صحبتی که با هم کردیم در چند فیلم که مربوط به بدنه سینما بود هم بازی کرد.
فیلم هایی مثل «نقاب»، «دختری به نام تندر» و ... بعد هم در «زن زیادی»، «مهمان مامان»، «اشک سرما» بازی کرد که چند جایزه هم برای آنها گرفت. آن زمان دوران پرکاری پارسا پیروزفر بود تا اینکه با او برای نقش «فرید» در سریال «کلاه پهلوی» صحبت کردم. همان نقشی که امیر «امیر علی دانایی» آن را بازی کرد. حتی قرارداد هم بستیم. به او گفتم وقتی بازی ات در کلاه پهلوی شروع شد از آنجا که فیلمبرداری زمان زیادی می برد، من هماهنگ می کنم که به کارهای سینمایی ات هم برسی. کمی بعد «مسعود جعفری جوزانی» برای سریال «در چشم باد» به او پیشنهاد کاری داد.
به من گفت دوست دارد با جوزانی کار کند. من هم گفتم «در چشم باد» هم کار خوبی از آب در می آید اما نقش تو در آن یک نقش کلیدی است و از آنجا که چندین سال وقت تو را تمام مدت می گیرد، دیگر نمی توانی به فیلم های سینمایی برسی، در صورتی که این امکان در کلاه پهلوی برای تو وجود دارد. «کلاه پهلوی» دیرتر از زمانی که مشخص کرده بودیم کلید خورد و نهایتا پارسا تصمیم گرفت که به «در چشم باد» برود.
در نهایت آنچه انتظارش را داشتم پیش آمد. پارسا تمام وقت خود را برای «در چشم باد» گذاشت و به مدت پنج سال از سینما دور ماند. امین حیایی را هم من برای سریال «کلاه پهلوی» به «ضیاءالدین دری» پیشنهاد کردم و آوردم. او همزمان با این سریال توانست در چند فیلم سینمایی هم بازی کند.
سال 83 تغییر مسیر داد
ستاره شدن در سینما رابطه مستقیمی با حضور داشتن روی پرده سینما دارد. پارسا پیروزفر بازیگر خوب و خوش اخلاق و اهل مطالعه ای است. او همه ویژگی های خوب یک ستاره را دارد اما نخواست که ستاره شود. او اصلا اهل جنجال و حاشیه نیست و حتی تا به حال با هیچ نشریه ای مصاحبه نکرده است. در حقیقت هیچ ارتباطی با مخاطبان سینما و هوادارانش نداشته است. او مسیری را انتخاب کرده تا از ستاره شدن دور بماند.
سال بعد برای اولین بار به مطبوعات اعتماد می کند و تصمیم می گیرد به همه ابهاماتی که درباره خودش وجود دارد پاسخ دهد. یک گفتگو با مجله فیلم انجام می دهد اما وقتی متن مکتوب مصاحبه قبل از چاپ برای گرفتن تایید از طرف او به دستش می رسد پشیمان می شود! |
او تا قبل از «در چشم باد» خیلی در سینما فعال بود و سال به سال بیشتر رشد می کرد اما مسیر او از سال 83 تغییر کرد. طبیعتا وقتی بازیگری که رو به ستاره شدن پیش می رود چندین سال در صحنه نباشد، آدم های دیگری جای او را می گیرند هر چند که پارسا پیروزفر از نظر من یک ستاره است.
ماجرای عجیب سکوت 22 ساله پارسا پیروزفر و فرار او از گفتگو با رسانه ها
بازیگری که خودخواسته در سایه ماند
در سینمای ایران برعکس تمام دنیا بازیگرانی که معیارهای ستاره شدن را داشتند در سنین پایین به این لقب دست پیدا کردند. در هالیوود بزرگترین بازیگران سینما در میانسالی تبدیل به ستاره شدند. مثلا «رابرت دنیرو» در 25 سالگی فیلم «جشن عروسی» را بازی کرد و در 35 سالگی «راننده تاکسی» را.
شاید ستاره شدن بازیگران ایران در سن کم باعث شد که بعد از چند سال ستاره ها از سر دوش شان بیفتد و دیگر نتوانند مخاطب عام را جذب کنند چرا که در چند سال اخیر سطح سلیقه فرهنگی مخاطبان سینما بالا رفت. مردم از ستاره سینما انتظار بازی خوب داشتند، بازی که فراتر از چهره جذابشان بتواند مخاطب را جذب کند. از لیست کوتاه ستاره های سابق سینما بازیگرانی به کار خود ادامه دادند و توانستند انتظارات مخاطب را برآورده کنند که دیگر خامی گذشته را در کار خود نداشتند.
هر چند امروز دیگر به دلایل مختلف ستاره از سر مخاطب سینما افتاده است اما شاید پارسا پیروزفر بیش از هر ستاره دیگری قابلیت ستاره شدن داشت. او وسواس خاصی در انتخاب نقش ها دارد و جز چند فیلم که متعلق به بدنه سینما است، باقی فیلم های او آثار قابل قبولی هستند.
او هیچ وقت مصاحبه نمی کند
عوامل بسیاری بازیگر را به سمت ستاره شدن می برند که یکی از آنها ارتباط با مخاطب است. پارسا پیروزفر بسیار کم حرف است و به گفته نزدیکان و دوستان او در سینما، بیشتر وقت خود را صرف نقاشی و مطالعه می کند. در طول 22 سال فعالیت او در سینما و تلویزیون هیچ گفتگویی از او منتشر نشده است. او حتی در بازیگری هم ترجیح می دهد کمتر از دیالوگ استفاده کند!
«تهمینه میلانی» بعد از همکاری با پیروزفر در فیلم «زن زیادی» در مصاحبه ای گفته است: «پارسا پیروزفر علاقه زیادی به برقراری ارتباط از طریق دیالوگ با تماشاگر ندارد. او ترجیح می دهد که به جای استفاده از دیالوگ های مستقیم، در صورت امکان از میمیک صورت و بدن پیام خود را برساند.»
رودست خوردن پارسا پیروزفر
با اینحال اواسط سال 83 روزنامه «بانی فیلم» مصاحبه ای با این بازیگر منتشر کرد. پیروزفر درباره چیزهایی حرف زده بود که به نظر چندان جدی نمی آمد برای همین کمی عجیب به نظر می رسید که روزنامه نگاری که با او مصاحبه کرده با وجود سوال های مهمی که می توانست بپرسد؛ درباره مسائل سطحی حرف زده باشد.
در لید آن گفتگو اشاره شده بود سوال و جواب ها مربوط به یک سایت کانادایی فارسی زبان است. همان روز پیروزفر گفتگویش را تکذیب کرد و در جمعی خصوصی پرده از ماجرا برداشت. خبرنگاری به او گفته اطلاعاتی برای تکمیل بیوگرافی اش می خواهد اما کم کم سوال ها شکل گفتگو به خود گرفته است. پارسا پیروزفر هم متوجه رودست خوردنش می شود و تلفن را قطع می کند.
سال بعد برای اولین بار به مطبوعات اعتماد می کند و تصمیم می گیرد به همه ابهاماتی که درباره خودش وجود دارد پاسخ دهد. یک گفتگو با مجله فیلم انجام می دهد اما وقتی متن مکتوب مصاحبه قبل از چاپ برای گرفتن تایید از طرف او به دستش می رسد پشیمان می شود! بنابراین از تنها گفتگویی که این بازیگر انجام داده تنها دو نسخه وجود دارد، یکی در کشوی میز خانه پیروزفر و احتمالا دیگری در کشوی میز سردبیر مجله فیلم! (برترین ها به نقل از روزنامه هفت صبح)
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
2/3 عكسها از صحنه های سیگاركشیدن بازیگر در فیلم انتخاب شده