یادی از «مهمان مامان»

صمیمیت در حوالی سفره عفت خانم

هفته گذشته برای چندمین بار شاهد پخش فیلم مهمان مامان ساخته داریوش مهرجویی از تلویزیون بودیم؛ فیلمی خاطره‌انگیز که سال 1382 ساخته شد و تحسین منتقدان و مخاطبان خاص و عام را برانگیخت. مهمان مامان از آن دست فیلم‌هایی است که تلویزیون، آن را در مناسبت‌های مختلف روانه آنتن می‌کند؛ فیلمی که مادری فداکار و مهربان را نشان می‌دهد و برای پخش در روز مادر مناسب است.
کد خبر: ۶۶۹۹۵۲
صمیمیت در حوالی سفره عفت خانم
از طرف دیگر چون این فیلم نمایانگر صمیمیت خانواده‌های ایرانی است، می‌تواند در مناسبت‌هایی چون شب یلدا و تعطیلات نوروز هم پخش شود ،ضمن این‌که فیلم به مناسبت خاصی هم اشاره نمی‌کند و در روزهای عادی سال هم قابل پخش است! در کنار همه این مسائل باید به این نکته اشاره کنیم که مهمان مامان فیلمی پرمخاطب است و می‌تواند تا دقیقه نود مخاطب معمولی تلویزیون را پای جعبه جادو بنشاند، پس بی‌دلیل نیست که مدیران تلویزیون این‌قدر به آن علاقه نشان می‌دهند.

به هـــــر حال اگر بخواهیم جدولی از فیلم‌های زیاد پخش شده در تلویزیون تهیه کنیم، این فیلم در کنار آژانس شیشه‌ای و بوی پیراهن یوسف در خانه‌های بالای جدول جای می‌گیرد.

این فیلم به تهیه‌کنندگی سیما فیلم ساخته شده و رسانه ملی در تولید آن نقش و سهم پررنگی داشته است. مهرجویی در فیلم «آسمان محبوب» یک‌بار دیگر سیمافیلم را برای همکاری برگزید؛ اما نتیجه نهایی کار به اندازه مهمان مامان خوب از آب درنیامد. تماشای دوباره مهمان مامان دوستداران این کارگردان را به این فکر فرو می‌برد که چرا مهرجویی سینمای ارزشمندش را رها کرد و به سمت ساخت فیلم‌هایی رفت که نشانی از اعتبار آثار گذشته ندارد. باور این که نارنجی‌پوش و چه خوبه که برگشتی را کارگردان مهمان مامان ساخته باشد، آسان نیست. بین شخصیت‌های عمیق و چندبعدی مهمان مامان و آدم‌های ناشناخته و بی‌هویت چه خوبه که برگشتی زمین تا آسمان فاصله است. جالب است که از زمان ساخت این فیلم حدود ده سال می‌گذرد و کارگردان مورد علاقه ما در این زمان اندک تا این اندازه تغییر مسیر داده است.

مهمان مامان علاوه بر این، روحیه مهمان‌نوازی ایرانیان را به یادمان می‌اندازد و برخی مناسبات غلط فرهنگی را هم زیر ذره‌بین می‌برد. اصلی‌ترین تقابل فیلمنامه بین عفت (گلاب آدینه) و همسرش آقا یدالله (با بازی حسن پورشیرازی) شکل می‌گیرد. در یک طرف میدان، زنی مهربان و آبرودار ایستاده که به حفظ ظواهر و قضاوت دیگران بیش از حد اهمیت می‌دهد. برای او خیلی مهم است که سفره‌ای رنگین و دهان پرکن داشته باشد و مهمان‌ها از خانه‌اش راضی بیرون بروند. رودربایستی بیش از حد، او را به سمت ریاکاری و تظاهر می‌کشاند.

به‌عنوان مثال دقت کنید به تمام سکانس‌هایی که عفت خانم از آمدن مهمان نگران است؛ او خودش را شاد و خوشحال نشان می‌دهد. از طرف دیگر آقا یدالله مردی فقیر است که در لحظه زندگی می‌کند. او با بی‌خیالی و خونسردی در جمع مهمانان می‌نشیند و از حضورشان لذت می‌برد. آواز می‌خواند و خوش می‌گذراند و کاری می‌کند که به دیگران هم خوش بگذرد.

مهرجویی در میانه این تقابل در ظاهر از هر دو طرف حمایت می‌کند و کسی را سرزنش نمی‌کند، اما کسی که فیلم‌های مهرجویی را دنبال کرده باشد، می‌داند​ او شخصیت یدالله را بیشتر می‌پسندد و در بیشتر آثارش نوعی روحیه خیام‌وار (لذت بردن از زندگی و رها شدن از قید و بندهای اضافی) را ترویج می‌کند.

مهمان مامان از دوستی‌ها و همدلی‌ها حکایت می‌کند. دور سفره عفت خانم همه‌جور آدمی می‌نشیند. از آقای دکتر سفیدپوش (با بازی امین حیایی) گرفته تا مرد معتاد (پارسا پیروزفر) و جناب سروان و پیرزنی به نام مش مریم (فریده سپاه منصور) و دیگران.

سفره پهن شده یادآور این بیت شعر است که «بنازم به بزم محبت که آنجا‌/‌ گدایی به شاهی مقابل نشیند). سفره که پهن می‌شود در کنار همه آدم‌ها یک نفس راحت می‌کشیم. انگار ما هم در دلشوره برپایی این ضیافت سهیم بوده‌ایم و همراه عفت خانم برای تامین محتویات سفره تلاش کرده‌ایم. آماده کردن غذا به درام اصلی بدل می‌شود و به اندازه یک ماجرای دلهره‌آور برایمان تنش و کشمکش ایجاد می‌کند. در کنار این صمیمیت همگانی، تعدادی از آدم‌ها به دنبال علاقه شخصی خودشان هستند. آقا یدالله که آپاراتچی بازنشسته است، در جایگاه یک شخصیت «عشق فیلم» از فیلم‌های محبوبش مثل بر باد رفته و لارنس عربستان یاد می‌کند.

بزرگ‌ترین نگرانی او این است که سالن‌های سینما تعطیل می‌شود و تعداد مخاطبان رو به کاهش است. بهاره (ملیکا شریفی‌نیا) ماهی‌اش را دوست دارد و در سکانسی که دکتر ماهی را جراحی می‌کند، این علاقه را نشان می‌دهد. در این صحنه یکی از سکانس‌های زیبای عاشقانه رقم می‌خورد. این دو نفر به بهانه ماهی به یکدیگر ابراز علاقه می‌کنند و در سکانس‌های دیگر به بهانه درس خواندن هم صحبت می‌شوند.

مش مریم (فریده سپاه منصور) هم دلبسته مرغ و خروس‌هایش است و در مرحله اول حاضر نمی‌شود آنها را به صاحبخانه هدیه کند.

این خرده داستان‌های جذاب در گوشه و کنار درام بدرستی چیده شده و جذابیت کلیت کار را بالا برده‌است. برخی قصه‌های فرعی آن قدر پر و پیمان است که قابلیت تبدیل شدن به یک فیلم جداگانه را دارد. شخصیت معتاد یوسف که از پدر و مادرش بریده و به خانه‌ای محقر پناه آورده همان علی سنتوری است که در فیلم بعدی مهرجویی قد علم می‌کند؛ همان جوان معتادی که در خانواده‌ای پولدار به دنیا آمده؛ اما اسیر غول اعتیاد شده و در انزوا روزگار می‌گذراند.

تماشای دوباره مهمان مامان لذتبخش است، چون چگونه شاد بودن و لذت بردن از زندگی را به یادمان می‌اندازد. فیلم بدون آن‌که فقر و تنگدستی را ستایش کند، نشان می‌دهد آرامش و لبخند همیشه در یک قدمی ماست و برای رسیدن به آن نیازی نیـــــست خودمان را به آب و آتش بزنیم.

اقتباس ایرانی هم می‌تواند موفق باشد

فیلم «مهمان مامان» با اقتباس از کتابی به همین نام، نوشته هوشنگ مرادی کرمانی ساخته شده است. سینمای ایران علاقه چندانی به کتابخوانی و تصویری کردن داستان‌های ادبی ندارد. تعداد کارهایی که در طول یک سال اقتباس می‌شود، به نصف انگشتان یک دست هم نمی‌رسد. در ریشه‌یابی این مساله، فیلمسازان و نویسندگان همواره توپ را به زمین طرف مقابل می‌اندازند.

فیلمسازان می‌گویند در بازار ادبیات، کتاب در خور توجهی نوشته نمی‌شود که ما بخواهیم آن را به فیلم تبدیل کنیم. آنها معتقدند معدود کتاب‌های نوشته شده هم غنای تصویری لازم را ندارد و به درد سینما نمی‌خورد. داستان‌هایی که در بهترین حالت روی کاغذ جذاب به نظر می‌رسد و قابلیت تصویری برای تبدیل شدن به فیلم را ندارد. از آن طرف داستان‌نویسان معتقدند که فیلمسازان ما حال و حوصله کتاب خواندن را ندارند و چون بیشترشان ادبیات را نمی‌شناسند، نمی‌توانند از دل یک داستان کوتاه یا رمان فیلم ارزشمندی بیرون بیاورند.

فعلا کاری به این مساله نداریم که کدام گروه درست می‌گویند؛ مهم این است که داریوش مهرجویی در فیلم مهمان مامان با تکیه بر یک داستان بلند، یکی از درخشان‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران را خلق کرده است. این فیلم ثابت می‌کند دریای ادبیات ایران، مرواریدهای گرانبهایی را درون خودش پنهان کرده و اگر کارگردان غواص خوبی باشد، می‌تواند آنها را صید کند.

مهمان مامان، محصول تعامل و همکاری خوب مرادی کرمانی و مهرجویی در مقام نویسنده و کارگردان است. اغلب می‌بینیم که نویسنده کتاب از محصول نهایی کار اظهار نارضایتی می‌کند و می‌گوید نوشته من بهتر و جذاب‌تر بود و بسیاری از ایده‌هایش در فیلم تلف شده، اما مرادی کرمانی پس از دیدن فیلم نتیجه کار را پسندید. این‌طور که مهرجویی در مصاحبه‌هایش توضیح داده، پیشنهاد ساخته شدن فیلم از طرف خود مرادی کرمانی ارائه شده است.

او با شناختی که از مهرجویی و فیلم اجاره‌نشین‌هایش داشته داستان مهمان مامان را نوشته و به کارگردان مورد علاقه‌اش توصیه کرده آن را بسازد. البته دو فیلم مورد اشاره به لحاظ شخصیت‌پردازی تفاوت‌های زیادی با هم دارد. در اجاره‌نشین‌ها با آدم‌هایی طماع، مکار و بدجنس طرف هستیم که فقط به منافع خودشان فکر می‌کنند. این منفعت‌طلبی به بروز مشکلات زیادی منجر می‌شود و ساختمان اجاره‌ای را با بحران مواجه می‌کند، اما در فیلــم مهمان مامان آدم‌های مهربانی را می‌بینیم که هر کدام سویه‌های اخلاقی مثبتی دارند.

در خانه «عفت خانم» صمیمیت و یکدلی موج می‌زند و خبری از تفرقه و اختلاف نیست. اگر هم تنشی پیش می‌آید (مثل ماجرای یوسف که همسرش را کتک می‌زند) این اختلاف خیلی زود جایش را به صلح و دوستی و آرامش می‌دهد. در مهمان مامان برخلاف اجاره‌نشین‌ها همه مستاجران برای حل مشکل عفت خانم بسیج می‌شوند و دست به دست هم می‌دهند تا گرهی از مشکلات همسایه‌شان باز کنند. این مهمان‌ها با نشستن بر سر سفره رنگین میزبان در شادی عفت خانم شریک می‌شوند و شبی خوش و خاطره‌انگیز را تجربه می‌کنند، اما در اجاره‌نشین‌ها هر چه پیشتر می‌رویم آتش اختلافات شعله‌ورتر می‌شود.

تفاوت دیگر دو داستان این است که مرادی کرمانی درام خود را بر پایه مسائل به ظاهر بی‌اهمیت بنا می‌کند. در داستان‌های این نویسنده خبری از بحران‌های خانمان‌برانداز نیست و همیشه یک مساله بسیار کوچک شاخ و برگ پیدا می‌کند و شخصیت درونی آدم‌ها را در معرض دید مخاطب قرار می‌دهد. مثلا در داستان «مربای شیرین» مساله ساده باز نشدن در یک شیشه مربا پای مدیر مدرسه و بقال و پدر و مادر و وزیر را به ماجرا باز می‌کند. در داستان مهمان مامان نیز گره با یک اتفاق بسیار کوچک ایجاد می‌شود: برای خانواده‌ای فقیر مهمان می‌آید و آنها چیزی برای پذیرایی ندارند. اگر این خلاصه داستان را برای خیلی‌ها بگویید آنها منتظر شنیدن ادامه‌اش نمی‌مانند و پاسخ می‌دهند حالا چه اهمیتی دارد که بدانیم بعدش چه می‌شود، اما همین داستان یک خطی در مهمان مامان بدل به فیلمی ماندگار و ارزشمند می‌شود.

در کارنامه داریوش مهرجویی اقتباس‌های ارزشمندی به چشم می‌خورد. او فیلم‌های گاو، سارا و درخت گلابی را با اقتباس از داستان‌های ایرانی و خارجی ساخته است. مهرجویی می‌داند چطور این داستان‌ها را از آن خود کند و به چه شخصیت‌هایی رنگ و لعاب بیشتری ببخشد. به‌عنوان مثال دقت کنید چگونه عفت خانم به سرنوشت همیشگی قهرمان‌های مهرجویی دچار می‌شود. لیلا، سارا، پری، هامون و مش‌حسن همگی صبر پیشه می‌کنند و در لحظه حساس پایانی کاسه صبرشان لبریز می‌شود. آنها می‌گریزند یا مجنون می‌شوند یا مثل عفــت خانم از پا درمی‌آیند؛ واکنشی که در یک کلمه می‌شود آن را نوعی طغیان دانست.

احسان رحیم‌زاده / ضمیمه قاب کوچک

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها