واقعیت آن است که کتابهای روانشناسی چون با موضوعات روز و مشکلات مردم سروکار دارد، معمولا طرفداران زیادی دارد. مردم تمایل دارند با مطالعه کتابهای روانشناسی اطلاعات خود را در زمینههای مختلف افزایش دهند، بنابراین این گونه کتابها همیشه طرفداران خاص خود را دارد. به بیان دیگر، نوع موضوعات مطرحشده و آمیختگی آن با مشکلات روحی ـ روانی، تربیتی، عاطفی، شخصیتی و زناشویی مردم در طیفهای مختلف، به استقبال وسیع مردم از این کتابها منجر میشود، اما اثربخشی مطالعه این دسته از کتب نیز همیشه میسر نمیشود که دلایل آن در گفتوگوی جامجم با دکتر زهرا غلامی حیدرآبادی، روانشناس مورد بررسی قرار گرفته است.
اصولا رمز پرطرفدار بودن کتب روانشناسی در چیست؟
مردم در زندگی روزمره اجتماعی، شغلی، خانوادگی و عاطفی خود با مشکلات مختلفی سروکار دارند که این توانایی برایشان با کتابهای روانشناسی فراهم میشود تا اطلاعات کامل و جامعی، دستکم در مورد اختلال یا مشکلی که دارند، کسب کنند. به عنوان مثال، درک و بررسی مشکلاتی که ریشه جسمانی و پزشکی دارد برای افراد عادی شاید دشوار باشد، اما در مورد مسائلی مثل افسردگی و اضطراب مردم گرایش دارند اطلاعات کاملتری را از طریق این نوع کتابها بهدست آورند.
پرطرفدارترین کتب در حوزه روانشناسی بیشتر چه موضوعاتی را در برمیگیرد؟
معمولا کتابهایی با موضوعات مربوط به اعتماد به نفس، اضطراب، مـــــدیریت بر خود و توانایی مقابله با خجالت جزو پرفروشتــرینهاست. همچنین کتابهای خودشناسی و روانشناسی مثبتنگر نیز بسیار پرفروش است.
مطالعه این نوع کتابهای پرطرفدار تا چه حد میتواند در رفع مشکلات رفتاری، روحی و شخصیتی افراد موثر و راهگشا باشد؟
معمولا کتاب بتنهایی نمیتواند در همه موارد اثربخش باشد. البته گاهی روانشناسها نیز برای صرفهجویی در وقت و هزینه و البته مراجعه بیش از اندازه مراجعان و کاهش وابستگی آنها به درمانگر از تجویز کتاب استفاده میکنند، اما نکته اینجاست که این کتابها به شرطی میتواند اثربخش باشد که نتایج حاصل از خواندن آن از سوی درمانگر مورد بررسی قرار گیرد و اگر درمانگر، تکلیفی را به مراجعهکنندهاش میدهد تا اجراکند یا در کتاب توصیهها و تمرینهایی شده است، فرد باید آنها را واقعا انجام دهد.
اما در حوزه کار با کودکان، کتابدرمانی بسیار کارآمد و اثربخش است، زیرا کودک میتواند خود را در قالب داستان بهتر بشناسد و الگوبرداریهای مــــفیدی داشته باشد.
در این حوزه تا چه اندازه و چگونه میتوان کتاب خوب را از بد تشخیص داد، به بیان دیگر چه معیارهایی میتواند هنگام انتخاب کتاب موثر باشد؟
تشخیص کتاب خوب از بد کار سادهای نیست، اما چندان دشوار هم نیست. زیرا چنانچه کتابی فقط تیتر و عنوان جذابی داشته باشد، اما در آن مطلب کاربردی و قابل فهمی وجود نداشته باشد توصیه نمیشود. ضمن این که خود فرد با مطالعه کتاب و بخصوص توجه به مقدمه اولیه و فهرست مطالب مندرج در کتاب خواهد فهمید کتاب کاربردی است یا خیر. از دیگر معیارها میتوان به مواردی همچون نویسنده کتاب و حوزه تحصیلاتی وی، روانبودن مطلب، نشر تخصصی و البته مقدمه کتاب توجه داشت.
به تالیفی بودن کتب به عنوان یک امتیاز اشاره کردید. با توجه به این که اغلب این کتابها ترجمه است، این نکته به ناهمخوانی فرهنگی و اجتماعی موضوع با جامعه و ساختار فرهنگی و تربیتی ما منجر نمیشود؟
در واقع، مهمترین مشکل ما در مورد کتابدرمانی همین موضوع است. زیرا بسیاری از کتب ترجمه بوده و با فرهنگ غنی ما همخوان نیست. بنابراین لازم است کتابها متناسب با فرهنگ هر جامعه به افراد توصیه و عرضه شود. به بیان دیگر میتوان گفت کتب تالیفی غنی، اثربخشی بهتری را از خود نشان میدهد.
آیا هر شخصی در هر سطحی از مواجهه با مشکلات روحی ـ روانی و شخصیتی میتواند با خواندن این نوع کتابها به اثرات درست و عینی دست یابد؟
جالب است بدانید اثرات کتابدرمانی در موارد مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. حتی پژوهشهایی در زمینه بررسی تاثیرات کتابدرمانی در درمان افسردگی صورت گرفته و نتایج حاکی از اثربخش بودن کتابدرمانی در درمان و کاهش افسردگی و حتی ماندگاری آن بوده است، اما به افراد توصیه میشود فقط به کتاب اکتفا نکنند، زیرا سطح مشکل نیز بسیار مهم است. چنانچه مشکل عمیق باشد، کتاب نمیتواند به تنهایی راهی برای رهایی یافتن از مشکل باشد.
شما بهعنوان یک روانشناس این کتابها را از نظر اثربخشی برای مردم چگونه ارزشــگذاری و طبقهبندی میکنید؟
این کتابها در مورد مسائل نهچندان جدی میتواند بسیار اثربخش باشد و کمکی برای رفع مشکلات بکند، اما لازم است روانشناس در انتخاب کتاب دقت کند و حتما خودش کتابی را که معرفی میکند خوانده باشد و صرفا به تیتر جذاب یک کتاب اکتفا نکند. البته همانگونه که گفتم کتابدرمانی برای کودکان بسیار اثربخش است.
چرا مطالعه این نوع کتابها را نمیتوان جایگزین مشاوره کرد؟
مطالعه کتاب نمیتواند جایگزین مشاوره باشد، زیرا مخاطب کتاب فقط یک نفر یعنی خواننده کتاب است. به این ترتیب، بازخورد و واکنشی در قبال خواننده وجود ندارد. البته در اثربخشی مطالعه کتاب طی روند درمان و تسریع افزایش آگاهی شکی نیست، اما به تنهایی نمیتوان کتاب را جایگزین دیدگاه تخصصی مشاوره و روانشناسی ساخت، زیرا بسیاری از افراد هستند که حتی علاقهای به مطالعه ندارند یا خواندن کتاب را نیمهکاره رها میکنند.
پونه شیرازی / گروه جامعه
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد