ابراهیم حاتمی کیا کارگردان نام آشنای سینمای ایران در برنامه «راز» که شامگاه چهارشنبه 20 فروردین از شبکه چهار سیما پخش شد به سخنانی که همیشه می گوید یک نکته تازه را اضافه کرد و این چند سطر بیشترمربوط به همین بخش است.
آقای حاتمی کیا البته مثل همیشه کارگردانان جهانی سینمای ایران را که موفق به کسب جوایز معتبر بین المللی شده اند و ایشان مایل است از آنها به عنوان «سینمای جشنواره ای» یاد کند بی نصیب نگذاشت و شاید برای بیستمین بار اعطای اولین و فعلا آخرین جایزه اسکار سینمای ایران به اصغر فرهادی را به این خاطر دانست که در این فیلم (جدایی نادر از سیمین) گفته شده «همه مردم ایران دروغ گویند». اسم نبرد اما با اشارات متعدد جای تردید باقی نمی ماند که مراد او کدام کارگردان و کدام فیلم است. هر چند در این باره هم می توان گفت با این منطق با تماشای فیلم های خوب «آژانس شیشه ای» یا «ارتفاع پست» ساخته ایشان نیز لابد باید تصور کنیم «همه مردم ایران گروگان گیرند.»
حدس این که ابراهیم حاتمی کیا در هر مصاحبه چه می خواهد بگوید هرگز دشوار نیست. چند خاطره از سید مرتضی آوینی که در آن یاد آوری شود او در جنگ فیلم برداری می کرده است به اضافه انتقاد از کارگردانان شاخص سینمای ایران به جرم تحسین در فستیوال های بین المللی ودست آخر برای این که متهم به همسویی با یک جریان خاص نشود انتقاد از مدیریت یا مهندسی فرهنگی در همه دولت ها اعم از سازندگی و اصلاحات و مهرورزی و اعتدال.
پس از انتقاد از جوایز بین المللی و مدیریت فرهنگی نوبت به حکایت مظلومیت و تنهایی و اصطلاح مورد علاقه آقای حاتمی کیا می رسد که در وصف خود وبا آن گویش شیرین می گوید: «غریب الغربا».
شبکه چهار سیما به عنوان شبکه فرهیختگان شناخته می شود و انصافا به شعور مخاطب بیشتر احترام می گذارد. اما در برنامه «راز» چهارشنبه شب این شبکه اصراری بر این که شبکه فرهیختگان باشد نشان نمی داد و از زبان آقای حاتمی کیا به ستایش مسعود ده نمکی و فیلم های او پرداخت. نه یک بار و دو بار و به تلویح که بارها و بارها به تصریح.
ماجرا از این قرار بود که حاتمی کیا در نقد سینمای هنری، کارگردانان را به سینمای اجتماعی توصیه می کرد و از آنان و نویسندگان و منتقدان می خواست تحلیل کنند که « چرا فیلم های ده نمکی میلیاردی می فروشند و با این که خود او به سبب عقبه سیاسی اش تحقیر می شود و در این سینما غریب الغرباست اما مردم به این حرف ها توجه ندارند. این را تحلیل کنند که چرا فیلم های او می فروشد؟ ممکن است بگویند به خاطر تبلیغات تلویزیونی است و تعطیلات نوروزی. اینها هم هست و هم نیست. بروند ببینند که چرا ده نمکی هر چه می سازد می فروشد؟ در این آخری که دیگر چهره های مشهور هم نیستند.»
نادر طالب زاده، البته ابراهیم حاتمی کیا را به استودیو دعوت کرده بود تا از سید مرتضی آوینی بگوید اما بیش از «آقا مرتضی» از مسعود ده نمکی شنید.
جدای اینها چون آقای حاتمی کیا خواسته اند راز فروش فیلم های ده نمکی را بیابیم در اجابت فرمان مردی که به همه ی همه ی حقیقت دست یافته و اندکی از این نور حقیقت را هم با آثار خود به درون وجود تاریک و فکر باریک ما می تاباند به چند نکته اشاره می کنیم.
ابتدا این که خود ده نمکی در مصاحبه اخیر خود با روزنامه «هفت صبح» درباره این «راز» گفته است: « این یک تخصص است و من در روزنامه نگاری هم می توانستم طوری که از خط قرمزها عبور نکنم حرفم را بزنم. مثلا در اخراجی های یک لازم بود شخصیت روحانی که نقش آن را صدیق شریف بازی می کرد در فیلم نباشد تا فیلم را به توقیف برساند. خیلی ها می گویند ده نمکی قدرت عبور از خط قرمز ها را دارد اما این طور نیست. من از خط قرمزها عبور نمی کنم بلکه با آنها بازی می کنم.» تحلیل خود ده نمکی این است که راز فروش فیلم های او «بازی با خط قرمزها»ست.
راز فروش را اما به جز تبلیغات تلویزیونی و بازی با خط قرمزها می توان « احیای ژانر فیلمفارسی با لعاب ایدئولوژیک» دانست و یادآور شد: هر کارگردان دیگر- بله ، هر کارگردان دیگر- که اجازه یابد ژانر فیلمفارسی را احیا کند می تواند روی فروش زیاد فیلم خود حساب کند اما این قضیه چه ربطی به هنر مورد نظر آوینی یا سینمای دفاع مقدس یا ارزش های مورد نظر حاتمی کیا دارد؟
اکثر سینماروها مردمان عادی اند و دوست دارند فیلم های سرگرم کننده ببینند. روزی ایرج قادری با «سام و نرگس» و بازی « محمد رضا گلزار» این خواست را تامین می کرد و روز دیگر کسانی دیگر.
وقتی دستیار ناصر تقوایی اکنون موفق ترین سریال ساز تلویزیونی است خود تقوایی اگر اجازه یابد فیلم و سریال باب میل خود را بسازد آیا نمی فروشد؟ اگر کمال تبریزی هم مثل ده نمکی مبسوط الید باشد چند تا « مارمولک» دیگر می سازد و می فروشد؟ البته قبول داریم که مثلا همین آقای تبریزی اگر نام دیگری انتخاب می کرد بهتر بود و در انتخاب نام دقت نکرد اما جدای این او هم اگر اجازه یابد می تواند فیلم های پرفروش بسازد هر چند که « فیلمفارسی» کار هر کسی نیست.
منظور از فیلمفارسی فیلمی است که هیچ تفکری را در بیننده برنمی انگیزد و تنها او را برای زمانی محدود سرگرم یا سرخوش می سازد و چون دغدغه هویت و فرهنگ ایرانی ندارد یا زیاد ندارد و تنها زبان آن فارسی است فیلم ایرانی خوانده نمی شود.
حاتمی کیا می گوید غایت بعضی ها اسکار است. اما اگر اسکار بد است چرا ایران فیلم برای آن می فرستد؟ اگر جشنواره ها «اخ» اند چرا چند سال پیش خود آقای حاتمی کیا در جشنواره برلین شرکت کرد؟ هر چند نه در بخش مسابقه که یک بخش جانبی و دست خالی هم برگشت و به حساب این گذاشت که آنان هیچ تمایلی به این نوع سینما ندارند.
حاتمی کیا کارگردان خوبی است و آثار درخشانی ساخته اما « خودی – غیر خوذی» کردن های شدید او با ذات حقیقت جویی یک هنرمند سازگار نیست و در حالی که از انواع حمایت ها برخوردار است اصرار دارد خود را مظلوم نشان دهد. همین چهارشنبه شب وقتی او در شبکه چهار داشت داد مظلومیت و تنهایی سر می داد همزمان در شبکه سه و ذیل یک مسابقه بسیار پر بیننده فوتبال بین بایرن مونیخ و منچستر یونایتد مدام فیلم «چ» با زیر نویس تبلیغ می شد.
طعنه آمیز است که آقای حاتمی کیا از یک طرف از ارزش های دیگری دفاع می کند ولی در تحلیل فیلم های ده نمکی به مولفه «فروش» اشاره می کند که مهم ترین عنصر سینمای تجاری است. خوب است این پارادوکس را رفع کنند که چرا برای دفاع از سینمایی که یگانه ژانر سینمای دینی و انقلابی می داند بر شناسه سینمای تجاری و هالیوودی ( میزان فروش ) تاکید می کند؟
جالب این که خود در این برنامه تصریح کرد: « با بچه های عمار نمی تواند کنار بیاید» و با این دسته از سینما گران نیز مرزبندی می کند و در واقع دوست ندارد ذیل هیچ طیف و گفتمانی تعریف شود و دوست دارد یگانه باشد.
دو سال پیش در همین برنامه راز، حسن عباسی هم دعوت شد و نکته بسیار درست و قابل توجهی را بیان کرد. او که در نگاه پاره ای اصول گرایان استراتژیست و تئوریسین فرهنگی است در آن برنامه گفت: «کل شمار سینماگران ما به 4 هزار نفر نمی رسند و اگر در هر پروژه 100 نفر را دخیل بدانیم 40 گروه می شود. به جای این که توقع داشته باشیم همه ژانر مورد علاقه ما رابسازند اجازه دهیم هر گروه کار خود را انجام دهد و سینمای انقلابی و افشاگر مورد نظر را از چند گروه خاص بخواهیم و حمایت کنیم.» اگر به توصیه او عمل شود دغدغه ها فرو می نشیند. اصغر فرهادی کار خودش را می کند و حاتمی کیا هم کار خودش را. فرهادی اسکارش را می گیرد و حاتمی کیا هم جایزه ای نمی گیرد یا نمی خواهد بگیرد.
کارگردان گرامی برخی همکاران خود را به دریوزگی هم متهم کرد. با توجه به علاقه اخیر آقای حاتمی کیا به مسعود ده نمکی توصیه می کنیم مصاحبه اخیر او را بخواند که در آن کاری به دیگران ندارد و از فضای سلبی گذشته به کار ایجابی می پردازد. حاتمی کیا نیز بهتر است به خود تنفس دهد و مدتی به فرهادی و اسکار او و کیا رستمی و کن رفتن های او کار نداشته باشد . چرا که مصاحبه های او جذابیت خود را از دست داده و از قبل می توان حدس زد چه می خواهد بگوید و کدام حرف ها را تکرار کند.
«دو پاسپورته ها، کف گیر به ته دیگ خورده ها، عافیت طلب ها، دریوزگی ها»؛ این اصطلاحات را نه ده نمکی که از حاتمی کیا و نه از شبکه های معمول که از شبکه فرهیختگان و نه درباره شهروندان مجرم و تبهکار که در توصیف برخی از سینماگران شنیدیم.
برنامه راز و صحبت های حاتمی کیا که تمام شد مصاحبه کارگردان «معراجی ها» را دوباره خواندم و تازه دریافتم که این دومی چقدر بهداشتی و مودبانه صحبت کرده است. (عصر ایران)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگو با محسن بهرامی، گوینده کتاب «مسیح بازمصلوب»
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم: