نویسنده وبلاگ عقل و زندگی مینویسد: شاید زنها حرفهایی که دلشان می خواهد را نمی زنند. برای همین است که وراجی می کنند. شاید چیزی که در دلشان است آنقدر سنگین است، آنقدر زن را در خود بلعیده که زن نمی تواند درست درکش کند چه رسد که از آن بگوید.اما وزنش هست و زن حرف می زند و حرف می زند با این امید که کسی یا خودش ناگهان به واژه ای برسد که او بتواند با آن ، آن امر محیط را درک کند. شاید زنها با مادری شان چنین اند.
گاهی هم می دانند شنیده نشده اند. با مردها که حرف می زنند وقتی جدی گرفته نمی شوند، وقتی تماشا می شوند، وقتی فهمیده نمی شوند، خب آن حرفها به حساب نمی آید .
شرم هم هست. شرم زنانه ای که همیشه هست. زن حرف می زند چون نمی تواند حرفش را بزند. حرف میزند با این امید که آن را فراموش کند یا با این هوس که لحظه ای غفلت کند و حرفش را بزند و بعد دوباره شرم بیاید و زن خجالت بکشد و یک جای دلش خوشحال شود که بالاخره راحت شده، حرفش را زده است. و اگر از بخت خوش طرف مقابلش زنی باشد که آن حرف را بفهمد و با هم بگویند و بگویند، آن وقت زن از یک بار بزرگ آزاد می شود.
زنها حرف می زنند چون با همه چیز زیاده درگیر می شوند. بسیاری از زنها از بسیاری از مردها شنیده اند که: بس است دیگر. اینقدر فکرش را نکن. این قدر حرفش را نزن.
زنها فراموش هم نمی کنند. چون آنقدر عمیق، درگیر چیزهای بسیار می شوند که دیگر خلاصی شان دشوار می شود. زنها می خواهند بس کنند اما نمی توانند. شاید برای همین است که مردهایی دوست دارند زنشان را دور از همه چیز و همه کس در خانه نگه دارند از بس که زنها درگیر می شوند، درگیر تصادف صبح، اینکه آیا گدای کنار خیابان واقعا دست نداشت، اینکه آقای همکار بد نگاه نکرد، غذا خوب شده است، عاقبت مصر به کجا می کشد، دخترک بالاخره با شوهرش آشتی کرد...
در مقایسه با حرفهایی که زنها توی دلشان دارند اصلا نمی شود گفت که حرف می زنند.|مهرخانه
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد